حرف های شنیدنی مارال فرجاد از حاشیه سازی ها و نبود امنیت شغلی

روزی که دست «مونا فرجاد» شکست

«مارال فرجاد» دختر بازیگر توانای کشور «جلیل فرجاد» و خواهر «مونا فرجاد» است. اگر چه او به واسطه پدر در سن 4 سالگی بازیگری را تجربه کرد اما کم کم علاقه به بازیگری در او جدی شد و با شرکت در کلاس های بازیگری حمید سمندریان این حرفه را در کنار تجربه هایی که از پدر آموخته بود، ادامه داد.
کد خبر: ۷۹۵۱۷۸
روزی که دست «مونا فرجاد» شکست

وقتی برای بازی در نقش مریم سریال «خاتون» با «مارال فرجاد» تماس می گیرم می گوید برای زیارت آقا علی بن موسی الرضا (ع) عازم مشهد است، بنابراین قرارمان را برای دیداری رو در رو می گذاریم. تصمیم می گیرم در نخستین فصل سال در پارکی صحبت کنیم و از هوا و نسیم دلپذیر بهاری لذتی مضاعف ببریم. با ما همراه شوید و گفت و گوی ما را با «مارال فرجاد» بخوانید.

چه شد که به همراه خواهرتان به جمع بازیگران سریال «خاتون» اضافه شدید؟

اواسط بهمن مهرداد یزدانی با من و مونا تماس گرفت و پیشنهاد بازی در این سریال را داد و گفت نقش 2 خواهر 2 قلو را برای مان در نظر گرفته اند. چند قسمت از فیلم نامه را برای مان فرستادند و با وجود این که 5 ماه فیلم برداری سریال در اصفهان انجام می شد و شرایط سختی داشت، اما چون من و مونا قرار بود نقش 2 خواهر مقابل هم را بازی کنیم و تا آن زمان در کار طنز تجربه نداشتیم، پذیرفتیم. البته برای«باغچه مینو» پیشنهاد بازی داشتیم اما نپذیرفتیم.

تجربه بازی در نقش 2 خواهر و بده و بستان‌هایتان با مونا چگونه بود؟

به طور معمول، 2 خواهر نسبت به هم وابسته می شوند و من و مونا هم این گونه هستیم. در لحظاتی خیلی با هم خوب هستیم و امکان هم دارد در اوج دوستی با هم دعوا کنیم و 2 دقیقه بعد باز با یکدیگر آشتی می کنیم. البته این سریال جنبه طنز دارد و اندکی در آن اغراق شده است. این را هم بگویم که خواست کارگردان بود و ما مطابق نظر او بازی می کردیم و تابع او بودیم. ما هر شب تمرین می کردیم اما زمانی که می خواستیم مقابل دوربین برویم با نظر کارگردان بود. من با کارگردان های بسیاری کار کرده ام و خیلی ها هم چون ابراهیم حاتمی کیا یا داریوش فرهنگ بازیگر را آزاد می گذارند و در بازی به یک نتیجه مشترک می رسند.

ماجرای شکستن دست مونا توسط شما سر صحنه فیلم برداری چه بود؟

سر صحنه ای در سریال دوربین از پشت در و از توی راهرو با ما همراه می شد، در را باز می کرد، اول مونا می رفت و سپس من پشت سر او می رفتم و مونا را هل می دادم... در برداشت اول که مونا کلید انداخت تا در باز شود من او را هل دادم و دستش از مچ برگشت و شکست. البته چون خواهرش بودم به او گفتم لوس نشو چیزی نشده است. او از ساعت 2 بعد از ظهر تا 10 شب درد می کشید و شب به بیمارستان رفتیم و متوجه شکستگی دستش شدیم. البته باید دستش را گچ می گرفتند اما چون سریال را رج زده بودند نمی شد این کار را انجام دهند. بنابراین در این مدت آتل می بستند و یک سکانس بازی می کرد و مدت یک ماه را این گونه سپری کرد اما از قسمت 18 به بعد در سریال نشان دادند که دستش را آتل بسته اند. این هدیه من به خواهرم بود.

از حاصل کار راضی هستید؟

من به عنوان بازیگر تلاش خود را با توجه به هدایت و خواست کارگردان، انجام دادم و بقیه اش به نظر و سلیقه مردم بر می گردد. معتقدم سریال ها و فیلم های سینمایی ما سلیقه ای است.

کار در خارج از تهران و در اصفهان با آن جذابیت های بصری چطور تجربه ای بود؟

در مدت 5 ماه زندگی با مردم اصفهان خیلی خوب بود. اصفهان شهر بسیار زیبایی است و آدم های خوبی دارد. بازیگران اصفهانی خیلی خوب، مهمان پذیر و مهربان بودند. آقایان هوشنگ حریرچیان، حسن اکلیلی و مهدی باقربیگی آدم های محترمی بودند و ما در کنارشان از بازی لذت بردیم.

به طور معمول نقش هایی که به بازیگران زن پیشنهاد داده می شود زیاد فراز و فرود ندارد. با توجه به توضیحات تان درباره بازی در سریال «خاتون» برای این که در نقش مریم کلیشه نشوید چه کردید؟

مریم یک دختر ساده لوح است که همسر او مردی زرنگ است که دختر را به دلیل ثروت مادرش بازی می دهد. چون سریال طنز بود کارگردان دوست داشت سادگی مریم اندکی به بلاهت هم بزند و این بلاهت به خواست کارگردان غلو شده نشان داده شد.

دلیل حضور کم رنگ تان در سینما چیست؟

در مقطعی به دلیل برخی مسائل حضورم اندکی کم رنگ شد. من در سال های 81 تا اواخر 88 خیلی پر کار بودم.شرایطی دست به دست هم دادند تا در مقطعی استراحت کنم و ان شاءا... از این به بعد به فعالیتم در سینما ادامه خواهم داد.

انگار دنیای بازیگری به عنوان یک فعالیت شما را راضی می کند چون اگر چه رشته تحصیلی تان عکاسی است اما بازیگری را به شکل حرفه ای ادامه دادید؟

از دوران کودکی به بازیگری علاقه دارم. دانش آموخته رشته عکاسی هستم و می توانستم آتلیه بزنم. در ایران برای بازیگران داشتن 2 شغل خیلی خوب است ولی خیلی سخت است و البته همه به سراغ شغل دوم می روند به طور مثال رستوران، آتلیه یا آرایشگاه می زنند اما در مقطعی رها می کنند و معدود بازیگرانی داریم که 2 شغل را تا آخر ادامه دهند. کار ما خیلی پراکنده است و امکان دارد چند ماه بیکار باشیم، اما وقتی سر کار می رویم 5 تا 6 ماه درگیر بازی هستیم و حتی در این تایم، زمانی برای استراحت، خانواده و شغل دوم نداریم.

آیا با بازیگری می توان گذران زندگی کرد یعنی امنیت شغلی دارید؟

خیر ما امنیت شغلی نداریم، اما برای من بازیگری خیلی عزیز است برای همین به دنبال شغل دیگری نرفتم.

خانواده فرجاد بازیگرانی بی حاشیه هستند. چه شد این مسیر را انتخاب کردید؟

البته شاید حاشیه سازی ها سبب معروف شدن برخی بازیگران شود اما در نهایت به مسیر بازیگری باید توجه داشت. اگر قرار است من 40 یا 50 سال یعنی دراز مدت در این حرفه فعالیت کنم حاشیه سازی اگر سالم و درست باشد، خوب است و سبب محبوبیت می شود اما اگر قرار باشد حاشیه سازی منفی و درد سر ساز باشد ممکن است یک مدت توی چشم همه بروید ولی در نهایت تمام می شود. اگر بازیگر مسیری را مداوم و آهسته و پیوسته طی کند خیلی خوب است و این معیار پدرم جلیل فرجاد بود که من و مونا همیشه از او پیروی کرده ایم.

در کارنامه تان تعداد نقش های اصلی کم است آیا انتخاب خودتان است یا پیش آمده است.

می توانم بپرسم در کدام کارها نقش اصلی نداشتم؟

به طور مثال در حلقه سبز، کت جادویی یا فیلم شام عروسی نقش یک نبودید و البته بازی خوبی داشتید.

می توانم بگویم در خیلی از کارها نقش اول را بازی کردم مانند همان فیلم«شام عروسی» که اشاره کردید نقش اصلی دختر را ایفا کردم. برای بازی در سریال حاتمی کیا هم بگویم که او کارگردان خوبی است و در آن چند قسمت که بازی کردم خواستم تجربه ای در کنارش کسب کنم. البته بعضی نقش ها وجود دارد که اگرچه نقش یک نیست ولی به دلیل این که کارگردانش خوب است آن را ایفا کرده ام مانندسریال « تا صبح» که زنده یاد عسل بدیعی نقش اصلی و من نقش فرعی را بازی کردم ولی چون خیلی نقش، گروه، کارگردان و متن خوب بود، نقش زهرا را بازی کردم که به شدت دیده شد.

اصلی و فرعی بودن نقش برای تان اهمیت ندارد؟

خیر. در خیلی از کارها نقش اصلی را بازی کرده ام و اکنون پشیمان هستم و می گویم کاش آن نقش را انتخاب نمی کردم چون متن یا کارگردان ضعیف بودند. معتقدم در اثر، متن حرف اول را می زند. در ایفای نقش من بازیگر توانایی داشتم ولی بقیه اش به شرایط بیرونی ما بستگی دارد. یک زمانی من را در صحنه تئاتر می بینید و اگر چه کارگردان دخیل است اما بیشتر خودم برای ارائه نقش سهم دارم اما در سینما و تلویزیون، بازی بازیگر به عوامل دیگر بستگی دارد. به طور مثال اگر سریال خاتون خوب ساخته شود مردم اول من بازیگر را می بینند و ا گر بد باشد باز هم من را می بینند. (مریم ضیغمی/ خراسان شمالی)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
پرگل
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۱
۰
۰
درسیمای ایران دو خواهری داریم مریلا و ملیكا زارعی كه هنرمندن ، مهراوه و ملیكا زارعی اینا خانومن ، مارال و مونا فرجاد خیلی آرومن و دو خواهر دیگه هستن یكیش گل است اونی یكی كاكتوس..!!
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها