شبکه نمایش خانگی قرار بود عصای دست باشد، اما... چندی قبل بابک حمیدیان که در برنامه «هفت» حضور داشت، در همان ابتدا نسبت به اتفاقی که در سینما می‌افتد به یکی از فیلم‌های شبکه نمایش خانگی اعتراض کرد که چرا روی چنین فیلم ضعیفی نام یکی از فیلم‌های مهم تاریخ سینما به کارگردانی سام پکین پا را می‌گذارند و این را توهین به هنر سینما دانست، اما شاید این اتفاقی که حمیدیان به آن اعتراض می‌کرد را بتوان با اغماض نادیده گرفت، اما می‌توان منظور او را به آنچه امروز آثار شبکه نمایش خانگی به آن مبتلاست بسط داد.
کد خبر: ۷۹۱۷۶۵
فیلم‌های شانه تخم‌مرغی و روی دیگر شبکه نمایش خانگی

درواقع ابتذال در فیلم‌های شبکه نمایش خانگی موضوعی نیست که بتوان بسادگی از آن گذشت.

نوستالژی

اولین بار که شبکه نمایش خانگی فیلم‌های سینمایی را با فرمت وی‌اچ‌اس برای تماشا در خانه به شکل رسمی منتشر کرد یک اتفاق بزرگ برای فیلم بازها بود. در آن زمان فیلم‌های سینمای ایران و برخی فیلم‌های سینمای جهان روی نوار ویدئو در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت و با استقبال خوبی هم مواجه شد تا پیش از آن تنها منابع دریافت فیلم‌های ویدئویی‌، کلوپ‌های غیرمجاز و افرادی بودند که به‌طور غیرمجاز فیلم‌های ویدئویی می‌فروختند و آرشیوشان هم فیلم‌های ایرانی قدیمی و فیلم‌های خارجی قدیمی و جدید بود. بازگشت ویدئو و فیلم‌های ویدئویی ناخودآگاه فیلم را به سبد زندگی خانواده‌ها می‌آورد؛ آن هم در دوره‌ای که یکی از اصلی‌ترین تفریحات سالم مردم به دلیل شرایط اجتماعی، فیلم دیدن بود. همچنین ویدئوکلوپ‌ها باز شدند و این خود یک شغل تازه و دوست‌داشتنی برای جوانان عشق سینما بود، اما این روند ادامه نیافت. سیاست‌ها روز به روز تغییر کردند و نمی‌توان منکر شد که بیشتر این برنامه‌ها نیز با نیت پیشرفت اقتصادی و فرهنگی بوده است، اما در نهایت آنچه امروز به‌عنوان دستاورد برنامه‌ریزی‌ها و در مسیر تحلیل از نقطه شروع تا انتها به دست می‌آید در ابعاد گوناگون اقتصادی و فرهنگی پیروزی بزرگی به حساب نمی‌آید.

فیلم‌های شانه تخم‌مرغی

همواره این بحث میان سینما و شبکه نمایش خانگی وجود داشته که چه زمانی فیلم‌های سینمایی اکران شده وارد چرخه شبکه نمایش خانگی شود؟! این درگیری فرسایشی و البته دغدغه‌های اقتصادی و احتمالا فرهنگی باعث شد شبکه نمایش خانگی دست به زانوهای خودش بگذارد و فیلم و سریال تولید کند، اما این اتفاق در حالی رخ می‌داد که ویدئوکلوپ‌ها بنا به دلایل زیاد که در اینجا مجال بررسی آن نیست، در عرضه محصولات فرهنگی با شکست روبه‌رو شدند و جالب است که مکان عرضه محصولات شبکه نمایش خانگی روی ساختار آثار تولیدی نیز اثر گذاشت. از وقتی که سوپرمارکت‌ها محل فروش فیلم شدند، فیلم‌های زیرشانه تخم‌مرغی هم پا به این دنیا گذاشتند.

فیلم‌های کمدی که نه متن و نه کارگردانی و هیچ چیزی جز چند بازیگر کمدی نداشت در سینما با استقبال مواجه شدند و همین فیلم‌ها با کیفیتی به‌ مراتب نازل‌تر با اصطلاح فیلم‌های «زیر شانه تخم‌مرغی» برای شبکه نمایش خانگی تولید شدند. درواقع انگار مسئولان شبکه نمایش خانگی با این کار سعی داشتند تجربه‌ای را که نتیجه مثبت داشته و با اقبال مواجه شده تکرار کنند و دنبال راه‌های تازه و شاید پرخطر نروند. هرچند فیلم‌های زیر شانه تخم‌مرغی نتوانستند به‌عنوان یک سبک یا گونه قابل قبول جایی در میان مخاطبان باز کنند.

چهره‌های بزرگ

شبکه نمایش خانگی در برنامه‌ریزی بزرگ بعدی‌اش پروژه‌های بزرگ را برنامه‌ریزی کرد. سریال‌هایی که فقط یکی از آنها به اندازه ده فیلم سینمایی پرستاره، بازیگر مطرح داشت. بازیگرانی که به کمتر از فیلم‌های کیارستمی و فرهادی رضایت نمی‌دادند، آمدند در کنار دیگر ستاره‌های مطرح که هرکدام به تنهایی می‌توانست عکسش روی جلد یک مجله چاپ شود ایستادند و باهم عکس گرفتند، اما متاسفانه بسیاری از سریال‌های پرهزینه یا نیمه‌کاره متوقف شدند یا از همان فصل اول کپی‌های غیرمجازش دست به دست می‌شد. واقعا چرا شبکه نمایش خانگی با چنین سرمایه‌گذاری وسیعی در زمینه سریال‌سازی موفق نبود؟!

شاید و البته شاید یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این طرح تکیه بی‌اندازه به روی بازیگران بود. درواقع این سریال‌ها فقط ستاره داشتند. کیانوش عیاری، اصغر فرهادی، عبدالرضا کاهانی، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، مهرجویی و... هیچ‌ کدام در شبکه نمایش خانگی سریال یا فیلم نساختند و شاید هرکدام از اینها می‌توانستند به دلیل توانایی‌هایشان در ساخت یک اثر قوی مخاطبان را به تماشای سریال‌های شبکه نمایش خانگی جذب کنند.

درواقع اشتباه برنامه‌ریزان این بود که تصور می‌کردند مردم فیلم‌ها و سریال‌ها را برای بازیگرانش نگاه می‌کنند در حالی که مردم فیلم و سریال را به خاطر داستان جذاب و خوش ساخت بودنش نگاه می‌کنند.

قارچ سمی

اما وقتی رامبد جوان و مهران مدیری و جمعی از ستاره‌های قلب یخی و ساخت ایران و شاهگوش و ابله شکست می‌خورند و در این بحران اقتصادی و بالارفتن هرچه بیشتر اهمیت کسب درآمد، زمینه برای رشد ناقص یک جریان مهیا می‌شود، شبکه نمایش خانگی که در صرف هزینه موفق نبود پایش را کامل کنار کشید و طوری نشان داد که هرکس پول و فیلم دارد می‌تواند به شبکه نمایش خانگی راه یابد و فیلمش را در کنار بهترین فیلم‌های سینمای ایران که بعد از اکران به شبکه خانگی می‌آیند، در همان ویترین به فروش برساند. در این بین اتفاق‌های بغرنجی رخ داده و می‌دهد که بیشترین لطمه‌اش را مخاطبان بیچاره می‌بینند. فیلم‌هایی در شبکه نمایش خانگی تولید شده و می‌شوند که مصداق بارز توهین به مخاطب و توهین به سینما و هنرهای دراماتیک و شانه‌های تخم‌مرغ هستند. مثلا فیلمی با نامی کنجکاوی برانگیز در شبکه نمایش خانگی ساخته شده که روی جلد و در تیتراژ آن چهره و نام دو بازیگر جوان و معروف وجود دارد. فیلم یکی از ضعیف‌ترین آثار ساخته شده در تاریخ بشریت است و دست فیلم‌های «ادوود» را از پشت بسته است و نکته جالب‌تر این که در طول 90 دقیقه فیلم هیچ اثری از دو بازیگر سرشناس نیست، اما وقتی فیلم به پایان می‌رسد کارگردان اثر را که اتفاقا نقش اول هم هست درست مانند ادوود، می‌بینیم که روبه‌روی دو بازیگر جوانی که نام و عکسشان را در تیتراژ و روی جلد دیده بودیم نشسته است. دو بازیگر معروف به آقای ادوود وطنی اعلام می‌کنند که این فیلم را نمی‌سازند چون فیلمنامه ضعیف است و مشکل دارد. همین!

وقتی چهره‌های سرشناس جواب ندادند بستر برای هر کسی که پول یا فیلم آماده دارد باز شد و الان شبکه نمایش خانگی به غیر از فیلم‌های سینمایی که بعد از اکران تبدیل به سی‌دی و دی‌وی‌دی می‌شوند مجموعه‌ای از بدترین فیلم‌های ساخته شده در تاریخ را در ویترین خود قرار داده است؛ فیلم‌هایی که گاهی با دوز و کلک سعی در جذب مخاطب دارند. فیلم‌هایی که به معنای واقعی کلمه مبتذل هستند و این ابتذال خطر بزرگی است که خانواده‌ها و فرهنگ این مملکت را تهدید می‌کند.

امید ذاکری‌نیا / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها