بقراط حکیم رویاها را باور داشت و از روی آنها بیماری بیمارانش را درمان میکرد. (کیا، 1378، 9) افلاطون در یک جا رویاها را دستپرورده دمونها (دیوها) میدانست (همان، 73) و در جایی دیگر بر این باور بود که خواب امری مقدس است؛ چرا که وقتی روح از قید و بند بدن رها شود، قادر خواهد بود با موجودات برتر ارتباط برقرار و با آنها گفتوگو کند. (همان، 74) ارسطو نیز با نظریه اول افلاطون موافق بود و رویاها را به دیوان نسبت میداد. (همان، 73) روند درستی یا نادرستی رویاها همچنان ادامه یافت و در طول تاریخ بیانات متناقضی درباره ماهیت خواب و تعبیر آنها در بین اقوام کهنی چون مصریان و سومریان به وجود آمد. این در حالی است که ظهور پیامبران به یکباره این پارادوکس کهن را به چالش کشید و رویاها را با توجه به شخص خواب بیننده، امری حقیقی دانست. پیامبران افراد رویابینی بودند که رویاهایشان به تحقق میپیوست. آنها از رویاها ملهم میگشتند و بهوسیله رویاها نیز ره به سوی حقیقت مییافتند. در قرآن و کتاب مقدس نام پیامبرانی برده شده که هم خود رویا میدیدند و هم قادر بودند رویای دیگران را تعبیر کنند.
رویای حضرت ابراهیم
حضرت ابراهیم پدر برخی از انبیای بنی اسرائیل محسوب میشود و دو قوم عرب و عبرانی از او به وجود آمدهاند. قرآن او را نخستین مسلمان دانسته است؛ مسلمانی یکتاپرست. «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحدی خالص و مسلمان بود، و هرگز از مشرکان نبود. » (67/3) او نخستین نبی از انبیای خداوند است که در قرآن در مقام کسی که رویایی دید و به رویای خویش عمل کرد، نام برده میشود.
دیدن رویای واقعی و تعبیر رویاها امری است که مخصوص پیامبران و اولیا و خاصان است. از این روست که حضرت ابراهیم برای این منظور آمادگی کامل داشت: «و در حقیقت پیش از آن به ابراهیم رشد [فکری]اش را دادیم و ما به [شایستگی] او دانا بودیم.» (51/21) حضرت ابراهیم خوابی دید که سه بار تکرار شد. او در خواب دید که پسرش را قربانی میکند. حضرت با تکرار خواب دریافت که باید به قربانی کردن فرزند مبادرت ورزد. چرا که این کار طبق خواست و مشیت الهی است. پس فرزند را به محل قربانی برد و در همین اثنا به او گفت: «...ای پسرک من، در خواب [چنین] میبینم که تو را سر میبرم پس ببین چه به نظرت میآید گفت ای پدر من، آنچه را ماموری بکن انشاءالله مرا از شکیبایان خواهی یافت.» (102/37) اما خداوند که قصدش آزمودن ایمان ابراهیم(ع) بود، قوچی را برای قربانی فرستاد و فرزند حضرت را نجات داد.
حضرت یعقوب و یوسف
حضرت یعقوب و یوسف از دیگر انبیایی هستند که در قرآن از آنها یاد شده است. قرآن از داستان زندگی حضرت یوسف به عنوان احسنالقصص یاد کرده و ذکر معبر بودن حضرت یعقوب نیز در داستان یوسف(ع) و با تعبیر کردن خواب او آمده است. «...ای پدر من 11 ستاره با خورشید و ماه را دیدم که به من سجده میکنند.» (4/12) حضرت یعقوب او را از گفتن این خواب برای برادرانش و به منظور جلوگیری از حسادت آنها برحذر داشت. اما در هر صورت حسادت بر برادران یوسف چیره شد و آنها با انداختن او در چاه، او را به سوی سرنوشتاش رهنمون کردند؛ سرنوشتی که باید به گونهای رقم میخورد که خواب او تعبیر شود. با افتادن در چاه او به مصر راه یافت و در خانه عزیز مصر سکونت یافت. اما چندی نگذشت که به خاطر نیرنگهای همسر عزیز مصر به زندان افتاد و در آنجا او با دو فردی آشنا شد که رویایی دیده بودند.
او با تعبیر رویای آنها توانست به نزد عزیز مصر که خود خوابی دیده بود، بار یابد و با تعبیر خواب او به منزلتی دست یابد. پس حضرت یوسف از جمله انبیایی است که نه تنها خود رویا میبیند که قادر است رویاها را نیز تعبیر کند. «...و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین مکانت بخشیدیم تا به او تاویل خوابها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولی بیشتر مردم نمیدانند.» (21/12)
هنگامی که یوسف(ع) خانواده خویش را به مصر آورد و برادرانش دریافتند او یوسف است، در برابرش سجده کردند و حضرت به پدرش فرمود که «...ای پدر این است تعبیر خواب پیشین من به یقین پروردگارم آن را راست گردانید....» (100/12)
دانیال نبی
یکی دیگر از انبیایی که به دیدن رویا و تعبیر رویا معروف است، دانیال نبی است. نام دانیال در قرآن نیامده است اما در کتاب مقدس فصل مشبعی به او اختصاص یافته است. او در ابتدای کتاب دانیال نبی در نقش معبّر ظاهر میشود و در انتهای کتاب کسی است که خود رویا میبیند. او نهتنها بدرستی رویا میبیند که بدرستی نیز تعبیر میکند و این امر از آن روست که او جوانی زهد پیشه بود. هنگامی که در جوانی به دربار نبوکد نصر، پادشاه بابل، برده شد، از یکتاپرستی خود روی بر نتافت و درون خود را با غذاهای مشرکان آلوده نکرد. خداوند نیز بر سر او منت گذاشت و به او علم تعبیر خواب عنایت کرد و او توانست در خواب رویاهای نبوکد نصر را که تمام معبران از تعبیر آن عاجز بودند، تعبیر کند.
حضرت محمد
پیامبر اکرم در مقام خاتمالانبیا نیز گاه رویا میدید و خوابها را تعبیر میکرد. پیامبر رویاها را باور داشت و رویاهای صادقه را مژده آوران مینامید. «گفتند: یا رسولالله مژده آوران کدامند؟ پیامبر فرمود: آن خواب نیک است که مومن ببیند یا کسی درباره او ببیند. همچنین ایشان رویای مومن را بشارت الهی دانستهاند: «پس از امر وحی و نبوت پایان یافته و از آن جز بشارتهای الهی یعنی رویاهای صالحه چیزی باقی نمانده است.»
نتیجه
رویاها از دورههای پیشین فکر آدمی را به خود مشغول ساخته است و در هر دوره انسانها خواب و رویا را زاییده امر خاصی تلقی میکردند. مصریان کهنترین مردمانی بودند که به رویا اهمیت میدادند. نخستین رویای ثبت شده در میان مصریان به 1500 سال پیش از میلاد بازمیگردد. (کیا، 1378، 46) کلدانیان و بابلیان نیز به خواب و رویا اهمیت میدادند و معبران خاصی برای آن منظور کرده بودند. یونانیان و رومیان نیز که گاه رویاها را به دیوان نسبت میدادند، در تعبیر خواب پیرو کلدانیان و مغان بودند. اما در دوره اسلامی و با توجه به اهمیتی که پیامبر برای رویای مؤمنان قائل بودند، رواج خوابنامهها و تعبیرالرویاها فزونی گرفت.
نخستین بار حنین بن اسحاق در سده سوم هجری خوابنامه تعبیرالرویا اثر ارطامیدورس خوابگزار را از یونانی به عربی ترجمه کرد (کیا، 1378، 8) و اهمیت رویا دیدن به دوره خلفای اسلامی سریان یافت و به دورههای بعد رسید. در قرون اخیر فروید و یونگ، دو روانشناسی بودند که به خوابها اهمیت دادند و سعی کردند همانند بقراط به وسیله رویاها بیماران خود را درمان کنند. این در حالی است که دانشمندان امروزی درک بیشتری از خواب پیدا کردهاند و طول مدت آن را به دو دوره خواب فعال که در آن چشمها بسرعت حرکت میکنند و شخص در حال خواب دیدن است و خواب غیرفعال که شخص در خوابی عمیق و بدون رویا به سر میبرد تقسیم میکنند. (کیا، 1378، 10) با آنکه دانشمندان در امر دریافت ماهیت خواب به پیشرفتهای زیادی رسیدهاند، خواب و رویا همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. زیرا دانشمندان باید از ماهیت روح پرده بردارند و ماهیت روح همچنان ناشناخته مانده است.
منابع:
خواب و پنداره، خجسته کیا، نشر مرکز 1378
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد