مرگ‌هایی عجیب اما واقعی

گرچه مرگ، امری طبیعی در زندگی همه ماست و سرانجام هریک به دلایل گوناگون از جمله بیماری، کهولت سن، تصادف و... تسلیم فرشته مرگ خواهیم شد، اما در این میان افرادی وجود دارند که داستان عجیب مرگشان سال‌های سال بین انسان‌ها نقل شده که این هفته این مرگ‌های عجیب را مرور می‌کنیم.
کد خبر: ۷۷۴۸۳۸
مرگ‌هایی عجیب اما واقعی

نام قاتل: شال‌گردن بلند

ایزادورا دانکن، مانکن فرانسوی بود که در دهه 1920 زندگی می‌کرد. وی به واسطه داشتن چهره‌ای زیبا و گردنی کشیده یکی جذاب‌ترین مانکن‌های زمان خود بود. پوشیدن شال‌های حریر و بلند قبل از ماشین‌سواری در اطراف فرانسه یکی از عاداتی بود که دانکن همیشه از آن لذت می‌برد، چیزی که هیچ‌گاه گمان نمی‌کرد روزی قاتل جانش شود.

وی در روز مرگ خود تصمیم گرفت برای لذت بردن از هوای باطراوت آن روز، سوار خودروی جدیدش شود و با رانندگی در اطراف ساحل از وزش نسیم خنک آن اطراف نهایت استفاده را ببرد. اما این لذت دوامی نداشت و سرعت بالای خودرو و وزش باد باعث خارج شدن دنباله بلند شال دور گردن دانکن به خارج از ماشین و گیر کردن آن به چرخ‌های عقب خودرو شد. در نهایت، کشیده شدن ناگهانی شال به شکسته شدن گردن دانکن و بدون سقف بودن ماشین، به پرتاب شدن وی به خارج از ماشین و مرگ آنی او انجامید.

نام قاتل: اختراع نامطمئن

فرانز ریشلت، مردی فرانسوی بود که برای امرار معاش خود به خیاطی می‌پرداخت، اما به‌دلیل علاقه شدید به خلق ایده‌های مبتکرانه، اوقات فراغت خود را با کار روی یک لباس سرهمی پرنده می‌گذراند. او تصمیم داشت پس از اختراع این لباس پرنده، آن را جایگزین چتر نجات خلبانان نیروی هوایی کند. جالب است بدانید که او به حدی از نتیجه اختراع خود مطمئن بود که پس از اتمام کار، خود را «خیاط پرنده» نامید! وی بلافاصله پس از تکمیل این اختراع تصمیم به آزمایش آن از بلندی برج ایفل گرفت. در نهایت مجوز تست پرواز با شرط آزمایش آن روی مانکنی عروسکی در چهارم فوریه 1912 به فرانز داده شد. اما در روز آزمایش مشخص شد که فرانز قصد دارد به جای مانکن، خودش لباس پرواز را بر تن کند! براساس فیلم کوتاهی که از این رخداد در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد، فرانز به حدی برای انجام این آزمایش اشتیاق داشت که گویی چیزی به‌عنوان ترس در جهان وجود نداشت. وی لحظاتی بعد، بدون توجه به چهره وحشت‌زده مردم پایین برج، بی‌درنگ از فراز ایفل به پایین پرید و پس از برخورد شدیدش با زمین در دم جان سپرد.

نام قاتل: سگ وی

سگ وی نام نسخه هوشمند و پیشرفته اسکوتر یا اسکیت دسته‌دار است که بدون نیاز به پازدن، درست همانند یک خودروی کوچک می‌تواند شما را به مقصد دلخواه منتقل کند که البته شما در این بخش با آن به‌عنوان فرشته مرگ مردی شصت و دو ساله به نام جیمز هسلدن آشنا می‌شوید.

گرچه به غیر از افسران پلیس و ماموران اداره پست، افراد عادی اجازه عبور و مرور در مکان‌های عمومی با این دستگاه را ندارند و فقط می‌توانند از آن در محوطه ملک شخصی خود استفاده کنند، اما جیمز که در سال 2010 بتازگی مسئولیت شرکت سازنده سگ وی را بر عهده گرفته بود، برای خود این استثنا را قائل شد که می‌تواند از آن در محیط اطراف خانه‌اش استفاده کند. البته باید خاطرنشان کرد که جیمز با این تصمیم آخرین اشتباه عمر خود را مرتکب شد!

بنابر گزارش پلیس شهر یورک شیر انگلیس، زمانی که جیمز در حال راندن «سگ وی» در اطراف صخره‌های مرتفع کنار رودخانه بوده است، ناگهان کنترل دستگاه را از دست داده و از ارتفاع ده متری صخره‌ها به داخل رودخانه پرتاب شده و در دم جان سپرد و خود قربانی وسیله‌ای شد که سازنده‌اش بود.

نام قاتل: موسیقی با صدای بلند

در سیزدهم ماه می ‌2008 خبرگزاری‌های خارجی خبر از سقوط ناگهانی یک فروند هلیکوپتر دادند که در این حادثه تمامی سرنشینان آن و یک عابر پیاده جان خود را از دست دادند. این سوال که چرا عابر قبل از سقوط هلیکوپتر، صدای گوشخراش آن را نشنیده و جان خود را نجات نداده، ذهن همه را به خود درگیر کرده بود. بنابر اظهارات شاهدان، این دانشجوی بیست ساله در زمان سقوط هلیکوپتر، هدفون‌هایی بزرگ درگوش داشته و مشغول شنیدن موسیقی با صدایی بلند بوده که متوجه صدای گوشخراش هلیکوپتر بالای سرش و فریاد‌های مردم اطراف نشده بود.

طبق گزارش پلیس، در این حادثه، نقص فنی هلیکوپتر، منجر به شعله‌ور شدن موتور و در نهایت از دست رفتن کنترل آن و سقوط از ارتفاع 40 متری شده بود.

نام قاتل: بازی‌های کامپیوتری

بسیاری از مردم اغلب برای کاهش بخشی از استرس‌ها و تنش‌های روزمره به بازی ویدئویی یا آنلاین رو می‌آورند. اما برخی افراد گاهی به حدی غرق در این بازی‌ها می‌شوند که دنیای واقعی را به کلی فراموش می‌کنند و این اتفاقی است که در آگوست 2005 برای شخصی به نام لی سونگ از کره جنوبی رخ داد. لی تکنیسینی صنعتی بود که برای بازی‌های آنلاین کامپیوتری تصمیم گرفت از کار استعفا دهد! وی پس از استعفا به نزدیک‌ترین گیم نت رفت و به مدت 50 ساعت پی‌درپی مشغول یک بازی مرحله‌ای شد. او فقط برای استفاده از دستشویی یا خوابی بسیار کوتاه به خود استراحت می‌داد. اما در نهایت پس از این 50 ساعت دلایلی همچون خستگی بیش از حد، کم‌آب شدن بدن و نارسایی قلبی منجر به از هوش رفتن لی و دقایقی بعد مرگ او در سن بیست و هشت سالگی شد.

بیشتر مردم آشیلوس را به‌عنوان بنیانگذار سبک تراژدی در جهان می‌شناسند. وی جزو یکی از سه نمایشنامه‌نویس یونان باستان است که هنوز هم نمایش‌های او در سراسر جهان اجرا می‌شوند. داستان غم‌انگیز مرگ وی از این قرار است که سال‌ها پیش زمانی که آشیلوس برای گذراندن اوقات فراغت خود به جزیره‌ای به نام سیسیلی سفر می‌کند، عقابی بر فراز آسمان، سر بی‌موی او را با سنگ اشتباه می‌گیرد و لاک‌پشتی که به منقار داشته است را بر سر او می‌اندازد. ضربه به حدی شدید بوده است که بلافاصله باعث مرگ آشیلوس و پایان غم‌انگیز زندگی خالق تراژدی می‌شود.

نام قاتل: پرخوری

فردریک آدولف، یکی از پادشاهانی است که در بازه زمانی 1751 تا 1771 بر سوئد حکومت می‌کرد و تاریخ از او به‌عنوان یکی از قربانیان زیاده‌روی یاد می‌کند. جالب است بدانید که آدولف در میان کودکان سوئدی به «پادشاهی که تا حد مرگ پرخوری کرد» شهرت دارد. وی در دوازدهم فوریه سال 1771، پس از شرکت در ضیافتی باشکوه و مملو از غذاهای لذیذ و گران‌قیمت، نظیر خاویار، خرچنگ، شاه‌ماهی دودی و انواع نوشیدنی‌های گوارا تصمیم گرفت که تا حدامکان از خود پذیرایی کرده و در رسیدن به شکم چیزی کم نگذارد. وی در آن شب سخت گرم خوردن بود که ناگهان پیشخدمت، «سملا»، دسر مورد علاقه او را درست جلوی چشمانش قرار داد. سملا نوعی دسر شبیه به شیرینی‌های کوچک پخته شده از آرد گندم بود که در آن زمان همراه شیر داغ سرو می‌شد و خوردن یک یا دو کاسه از این دسر به دلیل حجم بالای آن سیرکننده بود. اما پادشاه آدولف که گویا در آن شب قصد تسلیم شدن نداشت، تا سرحد مرگ 14 کاسه از دسر مورد علاقه‌اش را خورد. اما دستگاه گوارش پادشاه که گویا توان هضم آن سیل عظیم خوراکی را نداشت، قربانی زیاده‌روی او شد و سرانجام پادشاه آدولف در اواخرهمان شب، به دلیل مشکلات هضم جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.

نام قاتل: عقاب حواس‌پرت

بیشتر مردم آشیلوس را به‌عنوان بنیانگذار سبک تراژدی در جهان می‌شناسند. وی جزو یکی از سه نمایشنامه‌نویس یونان باستان است که هنوز هم نمایش‌های او در سراسر جهان اجرا می‌شوند. داستان غم‌انگیز مرگ وی از این قرار است که سال‌ها پیش زمانی که آشیلوس برای گذراندن اوقات فراغت خود به جزیره‌ای به نام سیسیلی سفر می‌کند، عقابی بر فراز آسمان، سر بی‌موی او را با سنگ اشتباه می‌گیرد و لاک‌پشتی که به منقار داشته است را بر سر او می‌اندازد. ضربه به حدی شدید بوده است که بلافاصله باعث مرگ آشیلوس و پایان غم‌انگیز زندگی خالق تراژدی می‌شود.

مترجم: دینا فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
11
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۷
۰
۰
چه جالب ممنون از شما به خاطر این نوشته ها .

نیازمندی ها