لهجه و گویش بازیگر که متناسب با زبان و جغرافیای اثر بنا میشود فقط یک ویژگی برای بازیگر نیست بلکه در بازخوانی مفاهیم و موقعیتهای درام نیز موثر بوده و حتی بر جذب مخاطب و چگونگی ارتباط اثر با مخاطبانش نیز تاثیر میگذارد.
مثلا ممکن است مردم آذربایجان از سریالی که به زبان ترکی ساخته شده لذت بیشتری ببرند یا امکان همذاتپنداری آنها با شخصیتهای قصه بیشتر شود. به همین دلیل کاربرد و کارکرد لهجه و استفاده دراماتیک از آن در شبکههای استانی بیشتر بوده و از یک ضرورت فرهنگی/ رسانهای برمیآید.
اگر زبان عصاره فرهنگ است، لهجه و گویش نیز عصاره فرهنگ قومی است و لذا واجد بار معنایی بومی است، به این معنی که زبان و لهجه یک قوم در یک اثر تصویری اعم از فیلم و سریال خنثی نیست و نه فقط قومیت و محلیت یک کاراکتر را نشانهشناسی میکند که خود آن لهجه میتواند در خلق موقعیت نمایشی و مفاهیم انسانی بر ساخته آن نیز موثر باشد.
اگر بخواهیم کارکرد لهجه را در سریالهای تلویزیونی بررسی کنیم، میتوانیم چند کارکرد برای آن برشماریم مثلا کارکرد نشانهشناسی فرهنگی لهجه که به کارگردان کمک میکند از این طریق خاستگاه قومی و موقعیت جغرافیایی/ فرهنگی قصه خود و شخصیتهایش را صورتبندی کند و از این طریق پیشفرضهایی را که مدنظر دارد از طریق مکانیسم آشناپنداری مخاطب که مثلا با شنیدن لهجه شیرازی، پیش فرضی از خردهفرهنگهای آن منطقه را در ذهنش تداعی کند و آن را در بازخوانی و درک درام مورد استفاده قرار دهد. لهجه به واسطه شیرین بودنش میتواند به خلق موقعیتهای طنز و کمیک کمک کرده یا دستکم به تلطیف فضای قصه کمک کند. یکی از دلایل موفقیت سریال پایتخت استفاده از لهجه شیرین مازندرانی است. بر همین اساس، میتوان از مجموعههای روزی روزگاری یا سلطان و شبان نیز نام برد که یکی از عناصر مهم جذابیت آنها استفاده و بهرهگیری درست از لهجه بوده است. اتفاقا نقطه حساس و چالشبرانگیز ماجرا نیز همینجاست که به دلیل برخی از سوءتفاهمهای فرهنگی یا ادامه یک سریال تلویزیونی را دچار مشکل کرده یا با اعتراضات و انتقادهای جدی همراه میشود.
در زمان پخش سریال پایتخت 2 برخی از اهالی شهرهای مازندران نسبت به استفاده از لهجه شمالی در این مجموعه معترض بودند و آنها را دستمایهای برای تمسخر زبان و فرهنگ خویش میدانستند. زمان «پایتخت 1» اعتراض به گویش مازندرانی بازیگران خیلی فراتر از اظهارنظر مردم بود. آن زمان نماینده مردم شرق مازندران، استاندار مازندران، امامان جمعه بابلسر و قائمشهر و... علیه این سریال اعتراض کردند. این اعتراضها به جایی رسید که موقع ساخت «پایتخت 2»، استانداری مازندران، ابتدا مجوز تصویربرداری در این شهرستان را به تیم سیروس مقدم و الهام غفوری نمیداد. زمان پخش «پایتخت 3» این مساله دوباره تکرار شد.
بیشتراز 50 نفر از مردم مازندران مقابل استانداری تحصن کردند و بار دیگر اعتراضها به مجلس کشیده شد و جمعی از نمایندگان مازندران در اعتراض به پخش سریال پایتخت 3 در ایام نوروز طی نامهای از رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس خواستار رسیدگی به این موضوع شدند. سیروس مقدم هم در واکنش گفته بود: «قاعدتا تمام شهرستانیها لهجه دارند و باید یک مقدار سعه صدرشان را بالا ببرند. این سریال، کار شریفی بود و ما درآن به سمت لودگی نرفتیم.» و تجلیلهای بعدی از این سریال نشان داد که مجموعه در استفاده از لهجه و ... درست عمل کرده است.
همین حساسیت را ممکن است آذریهای ما نسبت به زبان ترکی یا مناطق لرنشین ما به سریالهای با این زبان داشته باشند. پیش از سریال «یک مشت پر عقاب» چند سریال تولید شد که کاراکترهایشان گویش آذری داشتند و بدون هیچ مشکلی پخش شدند.
ازجمله این سریالها میتوان به «خاله خانم» و «هتل پیادهرو» اشاره کرد که هر دوی این سریالها جزو کارهای کمدی تلویزیون بودند و اکبر عبدی هم بازیگر مشترک آنها بود. اتفاقا یکی از وجوه جذاب این سریالها که موجب پرمخاطب شدنشان شد، همین ترکی صحبت کردن کاراکتر عبدی در این دو سریال بود، اما اینکه چرا گویش ترکی خمسه که نقش کوتاهی هم در سریال «یک مشت پر عقاب» داشت به یکباره مسالهساز میشود، دلایلی فرامتنی داشت. مهمترین دلیل ایجاد این حساسیت به اتفاقاتی مربوط میشد که در آن برهه در کشور اتفاق افتاده بود.
حساسیت روی لهجه
یکتا ناصر، بازیگر که در فیلم و سریالهای مختلف از لهجه استفاده کرده در این باره میگوید: «در کل هنگامی که قرار بر این است تا نقشی را با لهجه بازی کنی، دیگر بخشی از انرژی و تمرکز را باید بر لحن صحبت کردن خود معطوف کنی که همین موضوع تا حدودی کار را برای یک بازیگر سخت خواهد کرد». وی درباره مشکلاتی که به خاطر لهجهها گریبانش را گرفته میگوید: «این گونه حساسیتها بیش از حد معمولش شده است، اتفاقا به عقیده من در میان این همه سریالهایی که نقشهای آن را افرادی بدون لهجه ایفا میکنند و همه متعلق به فضای شهری تهران هستند، از وجود این دست سریالها باید استقبال کنیم چراکه ما قومیتهای مختلفی در ایران داریم که اگر نوع زندگی آنها به تصویر کشیده شود، مردم هم از آن استقبال خواهند کرد.»
وی بتازگی در مجموعهای به نام جاده قدیم بازی کرده که به دلیل لهجه برخی بازیگرانش به مشکل خورده است. علی تقیپور ـ تهیهکننده سریال «جاده قدیم» ـ پیش از این درباره استفاده از لهجه در سریالش گفته است: به دلیل این که استفاده از لهجه در تلویزیون حساسیتبرانگیز است ما سراغ لهجهای رفتیم که هم راه لهجه در تلویزیون بسته نشود و هم اینکه سوءبرداشتی از آن نشود؛ به همین دلیل لهجهای که برای سریال «جاده قدیم» استفاده کردیم اصلا مربوط به روستای خاصی نیست، بلکه لهجه این سریال لهجهای ابداعی است که از سوی سازندگان پروژه خلق شده است و به نظرم این اتفاق راه جدیدی برای خلق لهجهها در تلویزیون است.
امید سهرابی، نویسنده سریال «جاده قدیم» هم در زمینه استفاده از لهجه در فیلمنامه گفته است: این که تلویزیون نسبت به همه چیز حساسیت داشته باشد، طبیعی است؛ چراکه حریم تلویزیون خاص است، به همین دلیل حساسیت روی آن بالاست؛ ضمن این که در سینمای ما هم این حساسیتها وجود دارد. ما برای این که در سریال «جاده قدیم» استفاده از لهجه حساسیتها را به حداقل برسانیم، ژانر کمدی جادهای را در نظر گرفتهایم و برای این کار سراغ لهجهای مندرآوردی رفتیم که به منطقه خاصی اشاره نشود. یا مثلا فلورا سام در زمانی که داشت سریالش را برای روزهای نوروز شبکه تهران آماده میکرد که انتقادها به «سرزمین کهن» به اوج رسیده بود. خانم سام با توضیح این که استفاده از لهجه در سریال «ما فرشته نیستیم» در خدمت داستان است و هیچ ربطی به اتفاقات فرامتنی «سرزمین کهن » ندارد از فاطمه گودرزی، محمود جعفری و علی صادقی خواست موقع رویارویی با خانواده با لهجه صحبت کنند. او گمان میکرد این طوری هم حس داستان باورپذیرتر میشود و هم خدمتی به یکی از لهجههای شیرین کشورمان کرده است.
درست در آستانه پخش مسئولان شبکه تهران ترجیح دادند برای فرار از حساسیتهای احتمالی که با «سرزمین کهن» دو برابر شده بود گویش تهرانی جایگزین لهجه شود. برای همین لهجه بازیگرانی چون گودرزی، جعفری و صادقی دوبله شد. تقریبا همه عوامل سریال از تغییر لهجه دلخور بودند تا جایی که کارگردان اعتقاد داشت حذف لهجه ضربهای اساسی به سریالش زده. فلورا سام که در «باغ سرهنگ» هم از لهجه گیلکی و در «توطئه فامیلی» از لهجه شیرازی استفاده کرده، اما به هر حال تصمیم براین شد تا لهجه بازیگران در سریال ما فرشته نیستیم به گویش تهرانی تغییرکند واکنش بازیگر سریال هم در نوع خود جالب است. شهره لرستانی که اصالتا لر است نظری کاملا عکس مسئولان دارد: « اول برای این که شنیدم فاطمه گودرزی قرار است با لهجه لری صحبت کند از فلورا سام تشکر کردم که به لهجه قوم من احترام گذاشته است. من اصلا احساس نکردم که ممکن است سوءتفاهم ایجاد شود...».
یک مسیر پر دستانداز
حتما خاطرتان هست که «در مسیر زاینده رود» چطور به پشت پرده فوتبال نیش میزد و به نوعی قصد افشاگری داشت. از قضا سریال از این ناحیه دچار حاشیه نشد؛ از جایی ضربه خورد که قرار بود نقطه اتکایش باشد: «لهجه اصفهانی». سازندگان برای باورپذیر بودن سریال از بازیگران خواستند به لهجه اصفهانی دیالوگ بگویند، اما برخی از آنها با وجود حضور مشاور لهجه (مهرداد ضیائی، بازیگری که اصالتا اصفهانی است) از پس ریزهکاریهای این گویش شیرین برنیامدند. مخاطبان غیراصفهانی متوجه نادرست بودن لهجه نمیشدند، اما مردم اصفهان با لهجهای غریب روبهرو بودند؛ با این حال هیچ گاه فریاد وااسفا سر ندادند.
زمان پخش سریال فاصلهها، کاراکتر یاور با بازی محمد حمزهای، به دلیل لهجه لری، مورد اعتراض قرار گرفت. جالب اینجاست که یاور، یکی از شخصیتهای فرعی سریال بود و حضورش در خط اصلی آن تغییری به وجود نمیآورد. بیشتر معترضان معتقد بودند در سریال، تمام نقشهای خوب و اثرگذار به تهرانیها داده شده و فقط کارگر سطح پایین سریال، به زبان لری حرف میزند.
با بالا گرفتن این اعتراضها، کارگردان تصمیم گرفت نقش یاور را تا حدی در سریال کمرنگ کند، اما واقعیت این است که استفاده از لهجه فی الذات واجد تحقیر یا تمسخر یک قوم و زبان نیست مگر اینکه فیلمساز چنین قصدی را در سر داشته و آگاهانه از این عنصر در جهت لودگی استفاده کند، اما استفاده از لهجه به خودی خود واجد هیچ گونه تمسخر و توهینی نیست. با این حال برخی لهجهها به واسطه شیرینی و بانمک بودن از ظرفیت کمیک هم برخوردار بوده و میتواند به خلق شخصیتی با نمک و طناز کمک کند. البته این ذاتا برآمده از لهجه خاصی نیست و بستگی به شیوه روایت و شخصیتپردازی دارد. شاید یکی از نکات مهمی که باید در ارتباط با استفاده از لهجه در سریالها رعایت شود استفاده درست از آنهاست و گاهی تلفظ غلط و بد ادا کردن لهجه و گویشها از سوی بازیگر موجب سوءتفاهم یا اعتراضهایی درباره لحجه میشود.
از سوی دیگر، استفاده از لهجههای مختلف میتواند به زنده نگه داشتن خردهفرهنگهای بومی و محلی ایران کمک کرده و در پایتخت زدایی از مجموعههای تلویزیونی کمک کند. بسیاری از مردم از طریق همین مجموعههای تلویزیونی با لهجه و فرهنگ و سنن هم آشنا میشوند و لذا باید درباره استفاده از لهجه یک نوع فرهنگسازی یا سوءتفاهم زدایی از طریق خود رسانه ملی صورت بگیرد تا بتوان از این عنصر درون متنی و فرامتنی در جهت مثبت و در راستای بهرهبرداری دراماتیک بهینه استفاده کرد. استفاده درست و به موقع از لهجهها بهترین احترام به زبان و فرهنگ هر قومی است.
سیدرضا صائمی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد