مثلا گاهی در ساخت چنین آثاری اتفاقات ناخواستهای رخ داده که باعث بروز اعتراضاتی هم شده است با وجود این امروزه به دلیل تحقیقهای مفصل محلی و میدانی که انجام میشود، از حجم این انتقادات کاسته شده است. به هر حال ساخت فیلم یا سریال با موضوع خرده فرهنگها واقوام مختلف ایرانی اجتنابناپذیر مینماید زیرا از یکسو لازم است رسانه به آنها بپردازد و از سوی دیگر، پرداختن به این نوع آثار باعث میشود اقوام مختلف ایرانی بارسوم وآداب مختلف یکدیگر آشنایی پیدا کنند؛ گرچه هنگام پخش اینگونه آثار در برخی موارد شاهد سوء برداشتهایی هم بودهایم؛ اما این آثار جایگاه ویژهای در تلویزیون دارند و نمیتوان از تاثیر فوقالعاده آنها بسادگی گذشت.
تسلط، شناخت و تحقیق
یکی از کارگردانهایی که بیشتر از دیگران در این حوزه درخشیده، امرالله احمدجوست. او آثار بسیاری را با این رویکرد نوشته و جلوی دوربین برده است. سریالهایی چون تفنگ سرپر، پشت کوههای بلند و از همه به یادماندنیتر، روزی روزگاری.
احمدجو درباره نقش و حضور خرده فرهنگها و قومیتهای ایرانی در آثار نمایشی میگوید: حضور قومیتها در آثار نمایشی بسیارخوب و لذت بخش است. شاید پذیرفتن این ویژگی از دید برخی فعالان عرصه هنر دشوار باشد، اما من به این شیوه عشق میورزم. البته این نوع پردازش سختیهای خاص خودش را دارد، زیرا باید بهطورکامل روی فرهنگ و آداب قومیتی که از آن سخن میگوییم تسلط و شناخت درست و دقیق داشته باشیم تا بتوانیم کاری بیعیب و نقص بسازیم، چراکه قرار است آیین و سنن در قالب قصه بیان شوند.
یک شخصیت، نماینده تمام شهر نیست
احمدجو درباره نظر برخی قومیتها نسبت به بعضی ازسریالهای ساخته شده میگوید: در هر کاری باید نسبت به آیینها، سنتها و لهجه آن شهر یا شهرستان دقت شود تا به سوءتعبیرهایی درخصوص کار منجر نشود. البته در برخی مواقع، مخاطبان به مواردی خرده میگیرند که خاص آن شهر نیست. مثلا در بعضی از سریالها یکی از شخصیتها ذات بدی دارد و این را مردم باید بدانند که آن یک نفر نماینده کل آن شهر نیست و مشابه آن در تمام شهرها یا حرفههای مختلف پیدا میشود. این را نباید فقط به یک قوم به خاطر ایفای نقش آن شخصیت تعمیم داد.
او در مورد ویژگیهای عمده این آثار که به خردهفرهنگها و قومیتها اشاره دارد، میگوید: پرداختن به این رنگارنگی فرهنگها در اقصی نقاط ایران یک وحدت و یکپارچگی میان مردم ایجاد میکند تا از آداب و رسوم، نوع زندگی، اخلاق، فرهنگ و نوع پوشش یکدیگر باخبر شوند.
احمدجو خاطرنشان میکند: در برخی از شهرها قسم به نان خوردن و اعتماد براساس عهد و پیمان همچنان ارزش و اعتبار دارد و به تصویر کشیدن اینها از ویژگیهای این پردازش است. لهجهها بسیار دلنشین و زیبا هستند و باید به این نکته توجه کنیم که مورد سوءاستفاده برخی از مردم قرار نگیرد. در روزی روزگاری من از یک لهجه و قوم استفاده نکردم، اما از شیوه دیگری استفاده کردم. در این سریال هفت برادر نماینده هفت قوم ایرانی بودند. پوشش لباسهایشان و لهجههای ترکیبی هر کدام آنها مختص یک شهر بود.
او از تحقیقات دقیق و شخصیتپردازیها در کار میگوید: کتابها، مطالعات میدانی و زندگی در آن شهرها، هر کدام ما را با نوع زندگی آنها آشنا میکند و همه این زحمتها ما را به شناخت بهتر میرساند تا در زمان تولید کاری مناسب با آن مرز و بوم را به مخاطبان ارائه دهیم.
این کارگردان میگوید: برای ساخت این نوع آثار باید هوش و علاقه بسیاری داشت و از آن مهمتر اینکه بتوانید بخوبی گوش دهید. من در زمان سربازی بسیار به نوع بیان همخدمتیهایم دقت میکردم یا زمانی که برای تحقیق و مطالعه به آذربایجان رفتم به گونهای غرق در نوع زندگی و زبان آنها شدم که در زمان برگشت بسختی میتوانستند تشخیص دهند که من آذری هستم یا خیر.
گویش و زبان؛ 2 عنصر مهم
احمدجو در مورد انتخاب بازیگران برای ایفای چنین نقشهایی در سریالهای تلویزیونی نیز میگوید: ایفای برخی از نقشها نیازمند قوای جسمانی بسیاری از سوی بازیگر است تا بتوانند سختیهای یک زندگی عشایری را به تصویر بکشند. در این زمان من باید از بازیگری در سریال استفاده کنم که بخوبی بتواند سختیها را به تصویر بکشد و بهدرستی کلمات را ادا کند. مثلا نوع لباس و آفتابسوختگی برای انتقال این شخصیتها کافی نیست و اگر درهر یک از این انتخابها بی توجهی صورت بگیرد به کار لطمه میزند.
احمدجو با توضیح اینکه مخاطبان از آثاری که با موضوع خردهفرهنگها ساخته راضی بودهاند، میگوید: روزی روزگاری و پشت کوههای بلند آثاری بودند که به لهجه و قومیتهای مختلفی میپرداخت و برایم خیلی جالب بود که هیچ بازخورد منفی از سوی مردم نداشتم. اگر در ساخت اثری نسبت به آن منطقه شناخت دقیقی داشته باشیم و کاری را تولید کنیم به هیچ عنوان با بازخورد منفی روبهرو نخواهیم شد. چون مردم محبت و احترام را درک میکنند و با دیدن سریالها میفهمند که اگر لهجهای بهدرستی ادا نشده برای تمسخر نبوده است و ایرادی به آن نمیگیرند.
البته وی به شیرینی ساخت این نوع آثار هم اشاره میکند و میگوید: بهقدری ساخت اینگونه آثار برایم لذتبخش و شیرین است که هیچگاه نسبت به تولید و بازخورد آن نگرانی نداشتم. چون پرداخت درست و روان و شیرین بودن کار تضمین پذیرش مخاطبانم بوده است.
حب و بغض را کنار بگذاریم
احمدجو در مورد توقیف برخی از آثاری که با محور خردهفرهنگها تولید شده است هم میگوید: پشت هر فیلمسازی عوامل بسیاری هستند که او را در تولید اثر حمایت و همراهی میکنند و اگر کاری توقیف شود زحمات تمام گروه پایمال شده است. در کشورمان کارگردانان صاحبنامی داریم که بخوبی به کار اشراف دارند و هرگز برحسب حب و بغض اثری را نمیسازند.
ایران سرشار از رنگینکمانهای قومیتی است
باقر حبیب پیران، نویسنده و کارگردان سریال پرمخاطب باجناقلار به موضوع از دریچه دیگری نگاه میکند؛ او میگوید: ایران رنگینکمانی از قومیتهاست و پرداختن به زبان و لهجه مناطق مختلف ایران باعث نزدیکی بیشتر مردم به یکدیگر میشود. در این کارها اساس و اصل بر نوشته استوار است. من معمولا کارگردان آثاری هستم که خودم آن را نوشتهام. چون تمام المانهای موجود در کار تجلی پیدا میکند و کارگردان با اشراف داشتن به آن لحظات را به تصویر میکشد.
وی میافزاید: بازیگران آثار من بهدلیل بومی بودنشان بهدرستی میتوانند از عهده کار برآیند و مشکلی به لحاظ لهجه در کار ندارم؛ اما در زمانی که از بازیگران غیربومی استفاده میکنم باید بازیگر بیاید و مدتی را در آن محیط زندگی کند تا با محیط ارتباط برقرار کند و بتواند بدرستی از ایفای نقش برآید.
باورپذیری باعث الگوسازی میشود
کارگردان سریال باجناقلار در مورد الگو سازی این اثر بین دیگر تولیدات تلویزیون هم میگوید: زمانی که یک اثر به واقعیت نزدیک باشد و قهرمانان و شخصیتها باورپذیر باشند، خود به خود برای مخاطبان الگو میشود و ناخواسته روی عوامل تاثیر میگذارد.
او میگوید: قصه، ریشه در باور و فرهنگ مردم دارد و مشخصههای موجود در مرز و بوم آن منطقه را در دل خود میپروراند و اینها شاخصههایی است که باعث هویت و شناسنامه اقوام در کشور میشود که برای پرداختن آنها باید دقت بسیاری کرد تا باعث رنجش و دلخوری نشود.
پیران در ادامه صحبتهایش در این باره اضافه میکند: نگارش نیازمند صبر و حوصله است که متاسفانه امروزه با محدودیتهای زمانی، از کیفیت آن کاسته شده و لطمه اساسی کارها به دلیل همین کمبود زمان در نگارش متن این آثار است. یک نویسنده باید یکی دوسال را صرف تحقیق و نگارش کند تا متن پختهای را بنویسد و بعد شروع به ساخت کند.
وحدت ملی مهمترین ارزش است
از دیگر کارگردانهایی که در حوزه خردهفرهنگها آثارقابل اعتنایی ساخته، سعید سلطانی است «پس از باران»، «خانهای در تاریکی»، «سالهای برف و بنفشه» و «رسم عاشقی» مهمترین آثاری هستند که عناصر خرده فرهنگها در آنها بشدت خودنمایی میکند؛ سلطانی در باره ویژگیهای عمده آثاری که درباره خرده فرهنگها ساخته میشود، میگوید: ساخت این نوع آثار ملاحظاتی دارد، زیرا سعی میشود که به ذات قصه پرداخته شود. من خودم بختیاری هستم و زمانی که شروع به ساخت سریال خانهای در تاریکی کردم نسبت به آن اطلاعات و اشراف داشتم که باعث شد تصویر غلطی ارائه ندهم و بدرستی آن را به تصویر بکشم. در پس از باران هم به فراخور حالی که داشت، زبان، پوشش و حتی در مورد غذاهای بومی آنجا مطالعاتی انجام دادم، با مردم آن شهر صحبت کردم و تمام سعی خود را در جهت ارائه یک کار فاخر به کار بردم.
سلطانی در مورد تحقیق و کارشناسی دقیق نسبت به ساخت این نوع سریالسازی میگوید: در ابتدا باید بدرستی تحقیق و بررسی شود و هیچیک از مسیرها با سهلانگاری و بیتوجهی کنار گذاشته نشود. اینها مانع از دلخوری در زمان پخش میشود؛ البته در کنار آن تلویزیون، آموزش وپرورش و شهرداری در ایجاد این فرهنگسازی باید کمک کنند تا سطح آگاهی مردم نسبت به پرداختن به این نوع موضوعات افزایش یابد.
کارگردان مجموعه پربیننده ستایش تصریح میکند: تلویزیون ویترینی است که تمام برنامهها در آن به صورتی شفاف و روشن به آن پرداخته میشود و اگر برنامه یا سریالی فاقد ارزش و احترام در آن پخش شود باعث کدورت و دلخوری خواهد شد. بنابراین هیچ گاه نباید برای کاهش هزینهها از تحقیقات محلی و میدانی غافل شد و اثری بیکیفیت را تولید کرد.
لهجه و حساسیت بالای آن
محمدرضا ورزی کارگردان «سالهای مشروطه» و «تبریز درمه» هم در مورد پرداختن به این آثار در ادامه میگوید: پرداختن به این آثار از حساسیت بالایی برخوردار است و باید کارشناسان بومی را برای ارائه اطلاعات به همراه خود داشت تا بدرستی به آن موضوعات پرداخته شود، چون این حساسیتها حق مخاطبان است و باید ضوابط به درستی رعایت شود.
او در مورد اهمیت فضاهای جغرافیایی در کار تصریح میکند: فضای کاری و دکورهای موجود در کار بسیار اهمیت دارد و به هرچه بیشتر درک کردن آن فضاها کمک قابل توجهی میکند. در سریال تبریز در مه یکی از مهمترین لوکیشنهایی را که از اهمیت بالایی برخوردار بود، ساختم و بسیار مورد توجه قرار گرفت. همچنین تصنیفهایی که در این سریال استفاده کردم از صداهای طرازاول بود که علی خدایی آن را اجرا کرد و در لابهلای کار از آن استفاده کردیم. من در این کار لهجه را حذف کردم و خیلی رقیق ونامحسوس به آن پرداختم.
اتحاد قومیتها
ورزی در مورد سریال سرزمین کهن میگوید: سرزمین کهن اثری فاخر و نشأت گرفته از تیمی حرفهای و فیلمنامهای قوی بود که به نظر من به نوعی آبروی رسانه ملی است و نباید در حقش اجحاف شود. کمال تبریزی کارگردانی صاحبنام است و آثار ارزشمندی را تا به امروز در کارنامه کاری خود دارد و هر آنچه پیش آمد کرده، فقط سوءتعبیرهایی است که شکل گرفته است.
کارگردان سریال سالهای مشروطه میافزاید: من چون آذری زبان هستم نسبت به کار اشراف دارم و سریالهایی را که تا امروز ساختم از این فضاها خارج نبوده و این یکی از مهمترین ویژگیهای کار است که اطلاعات دقیق و درستی نسبت به نوع ساختار داشته باشی تا بتوانی حق مطلب را به بیننده ادا کنی و باعث رنجش و تخریب کار نشوی.
او بیان میکند: پرداختن به این محوریتها، آگاهی مردم را نسبت به تاریخ، گویش، زبانهای مختلف شهرها بالا میبرد و حد و مرزها را از بین برده و باعث نزدیکی دلها به یکدیگر میشود.
از آیین و رسوم دور نشویم
حسن وارسته یکی از نویسندگان سریال پایتخت هم در این باره میگوید: متاسفانه امروز حضور فضاهای مدرن، ما را از آیین و رسوم دور کرده است. اما برای کار در این فضاها باید از زبان، پوشش و رسوم آنها که نماد آن شهر با خرده فرهنگ خاص خود است به قصه ورود کرد. یک نویسنده، باید با فضای کار آشنا باشد تا بتواند آن را به قلم درآورد و به بازیگر منتقل کند.
او در مورد نگارش فیلمنامه طنزی که مربوط به فضای خرده فرهنگهای کشور باشد، میگوید: نگارش فیلمنامه فقط به قصه میپردازد و یک نویسنده طنز در زمان نگارش باید خود را جای شخص بگذارد و ببیند آیا ازبیان این مطالب ناراحت میشود یا خیر؟ فضای طنز باید به گونهای باشد که هیچ قومیتی به تمسخر گرفته نشود ضمن اینکه در کنار فضاهای طنز مطالب آموزندهای به مخاطب منتقل شود. نکته دیگر اینکه فضاها باید باورپذیر باشد تا مخاطبان آن را باور کنند و خودشان را به آن فضا ربط دهند و به نوعی مابه ازای بیرونی داشته باشد تا مخاطب را درگیر کند.
ارتباط بازیگران با نقشها
مهم است
وارسته در مورد استفاده از بازیگران سوپر استار در این نوع کارها اظهار کرد: در زمانهایی که از بازیگران سوپراستار در کار استفاده میشود باید دقت شود بازیگر با رسوم، فضاها و گویشها ارتباط برقرار کند. باید مدت زمانی را بین آنها زندگی کند تا بتواند لهجه و فضاهای موجود را دربازی خود به خوبی به تصویر بکشد. نوع و لحن ادای دیالوگها، ضربالمثلها و حتی خوردن غذا باید حال وهوای خود را داشته باشد تا باعث رنجش قومیتها نشود.
این نویسنده در ادامه میگوید: یک نویسنده وقتی با فضای کار ارتباط برقرار میکند باعث دمیده شدن روح در کار میشود. مثلاً زمانی که پایتخت 3 را مینوشتم سکانسی بود که تقی به سرخاک مادرش میرود و از باختش برای او میگوید. این سکانس بهقدری روی مخاطب تاثیرگذاشته بود که شبانه یکی از بینندگان از شهری به شهرمادری خود برای رفتن سرخاک مادرش میرود و این باور پذیربودن کار باعث ارتباط مخاطب با اثر شده بود.
او ادامه میدهد: نویسندگی درقالب قومیتها از سختیهای بسیاری برخورداراست و نویسنده در زمانی طولانی باید در آن منطقه زندگی کند تا بتواند فضاهارا به درستی به نگارش درآورد. البته امروزه با روی کار آمدن نویسندگی به شکل گروهی کیفیت کار افزایش پیدا کرده است و تحقیق و پژوهش با پردازشی عمیقتر شکل میگیرد.
ارتقای سطح فرهنگی مردم
اکبر عالمی، منتقد و کارشناس مطرح سینما و تلویزیون و مجری برنامههایی چون آن روی سکه، هنر هفتم و سینما ماوراء با اشاره به ظرایف پرداختن به آثاری که به قومیتهای مختلف کشور مربوط میشود، میگوید: یادمان باشد پرداختن به قومیتها به خودیخود به وحدت ملی کشورمان کمک میکند بنابراین تلویزیون باید از کارگردانان و تهیهکنندگانی با تجربه برای تولید این نوع آثار دعوت به کار کند. کارگردان هسته اصلی یک کار است و این تهیهکننده است که یک کارگردان فهیم و خلاق را دعوت به ساخت میکند. باید این را بدانیم که هرگز نباید بهدنبال ارزان تمام شدن کارباشیم. چون برنامههای فرهنگی و هنری با تجارت زولبیا و بامیه تفاوت دارد.
باید به فکر کیفیت بود
این کارشناس آثار نمایشی در ادامه میگوید: هرگز مسئولان یک پروژه، نباید در زمان طرح برنامه از سازندگان تقاضای تخفیف کنند. بلکه فقط باید به کیفیت اثر و دوام چند ساله آن در تلویزیون بیندیشند. خاطرم هست برای ساخت یک اثر مذهبی زمانی که یکی از مسئولان از ساخت آن صحبت میکرد با خوشحالی این موضوع را بیان میکرد که من برای تولید این اثر هشتصد میلیون تخفیف گرفتم که به نظر من این رفتار اصلاً شایسته نبود. آن هم برای ساخت اثری مذهبی. مسئولان باید به این نقطه برسند که در تولیداتشان کیفیت باید حرف اول و آخر را بزند.
وی خاطرنشان میکند: برای نشاندن مردم پای تلویزیون باید چراغی برداشت و سراغ نابترین تهیهکنندگان، کارگردانان و فیلمنامه نویسان رفت و از آنها خواست تا اثری مطلوب را برای تلویزیون بسازند. فیلمنامهنویسی تنها قلم در دست گرفتن نیست. فیلمنامه از اجزای مختلفی تشکیل شده و با نوشتن گفتوگوها کامل میشود و اگر تمامی مراحل بدرستی طی نشود نمیتوان انتظار داشت تا سریالی بیعیب و نقص تولید شود. او ادامه میدهد: ممیزی در ایران تبدیل شده به فرمانهایی شبیه کلامالملوک و ملوکالکلام تبدیل شده و هر رئیس و مدیرگروهی احساس میکند بهتر از نویسنده، تهیهکننده و کارگردان به کاراشراف دارد.
وی به سریال سرزمین کهن اشاره میکند و میگوید: کمال تبریزی کارگردان صاحب نام کشورمان اشراف خوبی روی ساخت آثار چشمگیری در تلویزیون دارد و هرگز نباید استثناء در کار را قاعده دانست. تبریزی با دانش و نیتپاکی که دارد قصد توهین نداشته و این توقیف فقط بهدلیل سوءتعبیری است که پیش آمده است. در شرایط امروز، مسئولان امر باید از فیلمسازان خوب کشورمان برای تولید سریالهای با کیفیت دعوت به کار کنند تا با درایت بیشتری به سمت و سوی آثاری با خرده فرهنگها و قومیتهای ایرانی برویم؛ چون پرداختن به قومیتهای مختلف منجر به ایجاد وحدت ملی میشود.
ذائقه مردم باید تربیت شود
عالمی خاطرنشان میکند: مشکلی که در سینما و تلویزیون وجود دارد سوءتعبیرهایی است که نسبت به این آثار میشود. زمانی که در سریالی یک پلیس سیلی میخورد مردم آن را توهین تلقی میکنند و نسبت به آن اعتراض میکنند. باوجود اینکه در آثار خارجی میبینیم که رئیس پلیس خود سرکرده باند قاچاق در شهر بوده و مردم آنجا با درایت آن را قبول میکنند، چون میدانند که آن شخص نماینده آن صنف نیست و هر انسانی در زندگی شخصی خود میتواند اشتباه کند و هیچ ربطی به صنف یا قشر و قوم خاصی ندارد، اما متاسفانه در کشور ما زمانی که شوکران اکران شد پرستاران نسبت به آن فیلم اعتراض کردند و آن را توهین قلمداد کردند. باید ذائقه مردم را تربیت کنیم تا چنین سوءتعبیرهایی باعت توقیف اثری درتلویزیون و سینما نشود.
او با اشاره به سریال پرمخاطبی چون «قصههای مجید» میگوید: کیومرث پوراحمد کارگردانی است که به زیباترین شیوه توانست زبان شیرین اصفهانی را به دور از هرگونه تمسخری در قصههای مجید به تصویر بکشد. اگر تمامی فیلمسازان با پژوهش و تحقیقات محلی و میدانی به آن شهرهایی که قصد ساخت آن گویش و فرهنگ را دارند سفر کنند به طور حتم اثری بیعیب و نقص را به مخاطبان ارائه خواهند داد.
سازندگان آثار تلویزیونی باید دست به ساخت اثری بزنند که با دیدن آن تمام این احساس به مخاطب منتقل شود که اگر در شهر دیگری زندگی میکند دلش برای شهرو دیارش تنگ شود.
منا شمسایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد