هر چند که او را در سال های اخیر بیشتر در تلویزیون می بینیم اما چندی است که مجیدی همکاری مجددی را با بهروز افخمی آغاز کرده است و در فیلم «روباه» به کارگردانی او نقش آفرینی می کند. بهانه گفت و گوی ما با او بازی اش در سریال «رنگ شک» بود، اگرچه به سوالات متفاوتی ختم شد.
آرش مجیدی این روزها را چگونه سپری میکند؟
در حال حاضر مشغول بازی در فیلم سینمایی «روباه» به کارگردانی بهروز افخمی هستم.
سریال «رنگ شک» را هم روی آنتن داشتید؟
بله. در این سریال از شباهت من با عرب نیا استفاده شد. همان طور که شاهد بودید من نقش بدمن قصه را بازی کردم و فریبرز عرب نیا ایفا گر نقش پلیس بود. می توان گفت این 2 شخصیت 2 روی یک شخصیت بودند.
این را هم بگویم که در گذشته هم نقش های خاکستری بازی کرده بودم اما شاخص ترین آن ها بازی در سریال «رنگ شب» بود.
آشنایی و ورودتان به دنیای بازیگری از کجا آغاز شد؟
برای نخستین بار با پرویز کیمیاوی همکاری کردم. سپس در «شوکران» بهروز افخمی بازی و بعد از آن در مقام دستیار کارگردان و برنامه ریز فعالیت خود را شروع کردم. رشته تحصیلی دانشگاهی ام تئاتر است البته در دوران دبیرستان نیز با گروه های نمایشی همکاری می کردم. همچنین عضو انجمن سینمای جوان هم بودم. علاقه من به سوی هنرهای دراماتیک بود و چون می خواستم به شکل آکادمیک این حرفه را دنبال کنم وارد دانشگاه شدم و در کنار آن، فعالیتم را در این حرفه آغاز کردم.
نخستین باری که مقابل دوربین قرار گرفتید، چه حسی داشتید؟
نخستین مرتبه مقابل دوربین مجموعه ای تلویزیونی به کارگردانی پرویز کیمیاوی رفتم که هیچ زمان پخش نشد. این مجموعه شامل آیتم های نمایشی بود که برای بهزیستی کار کردیم اما با بازی در «شوکران» ماجرا برایم جدی شد. یکی از دلایلی که به سراغ دستیاری و برنامه ریزی رفتم این بود که دیدم تمام چیزهایی که خواندم و در دانشگاه یاد گرفتم چیز دیگری است و با دنیای حرفه ای و عملی فرق دارد. بنابراین با ورود به این 2 حرفه سعی کردم اندکی درک درست و منطقی تری از محیط سینما و جایگاه افراد در سینما داشته باشم.
پس می توان گفت رشته تحصیلی تان تاثیر بهسزایی در زاویه نگاه تان در این حرفه داشت؟
به طور قطع هر فردی وقتی چیزی را جزو اصول زندگی، حرفه و کارش قرار می دهد، در آینده زندگی اش تاثیر گذار خواهد بود. شما اگر ادبیات داستانی بخوانید در آینده در زندگی تان تاثیرگذار خواهد بود.
شما با چه تصوری فعالیت خود را در این حرفه شروع کردید؟ زیرا برخی به دلیل شهرت، علاقه و یا امرار معاش به این حرفه ورود پیدا کرده اند.
من به منظور لذت بردن از بازی و بازیگری وارد این حرفه شده ام. بد نیست که اتفاقاً آدم بداند که می خواهد در این حرفه به یک چهره تبدیل شود. معتقدم خوب است که آدم ها با خودشان صاف و صادق باشند و بگویند من برای چنین چیزی وارد این کار شده ام. من هم برای این وارد شده ام که به معنای مطلق بازی را دوست داشتم، یعنی یک آدم دیگر بودن را دوست داشتم. همچنین شخصیت همه قصه ها را هم دوست داشتم. معتقدم که ورود به شاخه های هنری پول که ندارد(می خندد) بنابراین باید به این حرفه علاقه داشته باشید تا ورود پیدا کنید.
انتظار شما از این حرفه با توجه به عشق و علاقه ای که از آن صحبت کردید، تا چه اندازه برآورده شده است؟
پاسخ به این پرسش شخصی است. بتهوون حرف بی نظیری دارد و می گوید که لذت بردن از راه رنج. ما سختی او را نکشیدیم اما داریم سعی می کنیم لذت ببریم و معتقدم همان لذت بردن به واسطه رنج است چون بخش لذتش به خود ما مربوط است و هر زمان احساس کنیم لذت نمی بریم آن را ترک می کنیم.
پر افتخارترین اثری که در سینما و تلویزیون بازی کرده اید چه بوده است؟
من همه کارهایم را دوست داشتم و نمی توانم بگویم کدام بد بوده یا آن یکی خیلی باعث افتخار بوده. البته به واقع، من «و خداوند عشق را آفرید» را دوست دارم. همچنین خیلی از فیلم های تلویزیونی را که بازی کردم دوست داشتم. وقتی نقشی را دوست داشته باشم بازی می کنم و آدمی نیستم که مثلاً بگویم این اثر تله فیلم است.
البته فیلم تلویزیونی باید از کیفیت خوبی برخوردار باشد که بازی در آن را بپذیرید.
درست است که کیفیت ها پایین است اما سعی می کنم بین بد و بدتر، بد و یا زشت را انتخاب کنم. اما من اگر فیلم نامه را دوست داشته باشم ترجیح می دهم آن کار را انجام دهم چون در کنار کسب تجربه و لذت بردن، امرار معاش هم می کنم.
دوست داشتنی کارگردانی که با او همکاری کرده اید چه فردی است؟
خدا را شکر بیشتر کارگردان هایی که با آن ها کار کرده ام خوب بودند اما در میان کارگردان های تلویزیونی که مهم است و مردم اثرش را می بینند و با آن ارتباط برقرار می کنند، «جلیل سامان» را نام می برم. آن مقطعی که من با او کار کردم آن قدر بنام نبود و اکنون معروف است. او خیلی چیزها را فدای کارش می کند یعنی ممکن است رفاقت هایش را هم فدای کارش کند اما این ارزشمند است که یک آدم در کارش این قدر مصمم است. من همیشه از جلیل سامان و سبک کار کردنش تقدیر می کنم.
به طور معمول بازیگران مهمترین دلیل پذیرفتن حضور در یک اثر را ابتدا فیلم نامه و سپس نقش، کارگردان و گروه خوب عنوان می کنند. شما چطور، معیارتان برای انتخاب چیست؟
ترکیب همه مواردی است که نام بردید. به طور قطع فیلم نامه خیلی مهم است اما گاهی اوقات می بینم گروه هم آدم را راضی به انجام کار می کند. اتفاق افتاده در اثری کارگردان و متن خوب بود اما اعضای گروه آن چیزی نبودند که بتوانم با آن ها ارتباط برقرار کنم. منظورم این است که ترکیب همه موارد سبب انتخابم می شود.
با این دیدگاه چه آینده ای را برای خودتان تصور می کنید؟
آینده ای افتضاح! چون اگر بخواهیم به شکل اصولی به کار نگاه کنیم واقعیت این است که تعداد افرادی که از نظر کیفی به کارها نگاه می کنند کم هستند. مگر چقدر کار خوب در سینما و تلویزیون ساخته می شود و چقدر از این ها ممکن است به آرش مجیدی پیشنهاد داده شود و آرش مجیدی هم بگوید فیلم نامه اش خوب است و گروه را هم دوست دارم و کارگردان هم خوب است پس بروم کار کنم؟ (خراسان/ مریم ضیغمی)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد