این روزها فیلم «مستانه» دومین ساخته اش روی پرده است. فیلم قبلی او، «خصوصی» به یکی از جریان های حاشیه ای مهم در سینمای سال 91 تبدیل شد. «مستانه» نیز پیش از اکران با برچسب «توقیف» همراه بود، برچسبی که صحت نداشت؛ هر چند این فیلم به گفته فرحبخش دچار ممیزی های تقریبا زیادی شده است.
یکی از مهمترین حواشی «مستانه»، نگاه جنسی در آن است. خیلی ها معتقدند فرحبخش در فیلم هایش از چنین نگاهی پرهیز ندارد. با او در مورد همین نگاه حرف زده ایم.
آقای فرحبخش در فضای مجازی و محافل سینمایی، درباره شما و آثاری که کارگردانی میکنید، نگاهی وجود دارد که از این قرار است. فیلم قبلی شما یعنی «خصوصی» اشاراتی مستقیم به مسائل جنسی داشت. نگاهی که پیش از آن کمتر در سینما دیده میشد و برای خیلی ها عجیب بود. حالا «مستانه» اکران شده است و از قضا این نگاه به مسائل در این فیلم هم پررنگ است ولو در قالب مسئله «تجاوز»؛ نظر خود شما چیست؟ شما از مسائل جنسی برای موفقیت در گیشه استفاده میکنید یا فکر می کنید دغدغه ای است که باید به آن پرداخت؟
- اول از همه از دوستانی که در فضای مجازی و محافل سینمایی، چنین نظرهایی میدهند و کلا درباره فیلم من حرف میزنند، تشکر ویژه می کنم. به نظر من کسانی که چنین نگاهی به آثار من دارند و چیزی که از آن درک میکنند، اشاره به مسائل جنسی است، دو دسته هستند. دسته اول «ناآگاهان» هستند و دسته دوم «مریض»! من چه در فیلم قبلی ام یعنی «خصوصی» و چه در «مستانه»، به مسائل جنسی هیچ کاری نداشته و ندارم.
هر کدام از این فیلم ها، یک معضل اجتماعی را بیان میکنند و این معضلات چه ربطی به مسائل جنسی دارند؟ در «خصوصی» ما تاریخ 33-32 ساله بعد از انقلاب را به شکلی دراماتیک بررسی کردیم که اینجا جای بحث درباره اش نیست اما در «مستانه» هم من به معضلی اجتماعی به نام «تعرض و تجاوز» پرداخته ام. طبیعتا تجاوز با مسائل جنسی مرتبط است اما آیا این به آن معناست که من فیلم جنسی می سازم؟! یک ماه است مملکت ما در تب ماجرای دنباله دار اسیدپاشی میسوزد.
اسیدپاشی یک موضوع اجتماعی نیست؟! اتفاقا در فیلم «مستانه» مسئله اسیدپاشی هم مطرح شده است. اگر فیلم من درباره مسائل جنسی است، آن وقت صفحات حوادث روزنامه ها هم که به حوادثی نظیر تعرض و تجاوز گروهی و ... می پردازند، نگاه جنسی دارند.
ما در صفحه روزنامه ها با «فکت» و «واقعیت» طرفیم اما در فیلم با درام طرفیم. با داستان. صفحات روزنامه ها انتخاب نمی کنند که به چه مسائلی بپردازند. مسائلی پیش می آید و آنها بازتاب می دهند اما فیلمساز انتخاب می کند که به چه موضوعی و با چه نگاه و پرداختی نگاه کند. به هر حال این دوتا با هم فرق دارند. پرداختن به «تجاوز» در یک فیلم به معنای جنسی بودن آن نیست اما «چگونه پرداختن» می تواند در این زمینه ایجاد ابهام کند.
- ببینید، شما در روزنامه می خوانید مردی به 35 زن تعرض کرده است. یعنی خودش در دادگاه به این تعداد اعتراف می کند اما مثلا 7 زن حاضرند بیایند و شکایت شان را مطرح کنند. بقیه حتی حاضر نیستند به روی خودشان بیاورند. از آبرویشان می ترسند. فرهنگ و اعتقادات ما این اجازه را به آنها نمی دهد که به راحتی بتوانند در این باره صحبت کنند. به همین دلیل افرادی که چنین کارهای پلید و شیطانی می کنند، مجال بیشتری برای اقدامات شوم خود پیدا می کنند.
مردم در مملکت ما خیلی چیزها را دست شکسته در آستین نگه می دارند. اینهایی که گفتم واقعیاتی است که در روزنامه ها منتشر می شوند. من هم از زاویه دید سینمایی به همین واقعیات نگاه می کنم. به ماجرای تجاوز، آبروداری و چرخه باطلی که باعث می شود نگاه های شیطانی راحت تر به خودشان اجازه دهند چنین سوءاستفاده هایی بکنند.
پس می گویید «مستانه»، ساخته شده تا واقعیت هایی اجتماعی را بیان کند.
- اول از همه بگویم برای من سینما یعنی سرگرمی، من هر فیلمی ساخته ام به سرگرمی مردم فکر کرده ام. سینما باید مردم را سرگرم کند. حالا اگر توانستید در قالب سرگرمی، حرفی هم بزنید، چه بهتر؛ اگر هم نزنید، هیچ ایرادی ندارد. مشکل سینمای ما هم اتفاقا 33-32 سال است که همین است. اگر سینما را سرگرمی می دانستیم، حالا چنین سینمای بی در و پیکری نداشتیم. «مستانه» هم در درجه اول یک فیلم سرگرم کننده است که معضلی اجتماعی را بیان می کند. شما می دانید شباهت انسان با حیوان در چیست؟
شما بفرمایید.
- انسان و حیوان از لحاظ شهوت، شبیه به هم هستند اما انسان عقل دارد که حیوان ندارد. هر وقت شهوت بر عقل غلبه کند، انسان هیچ فرقی با حیوان ندارد اما وقتی عقل بتواند شهوت را کنترل کند، انسان پیروز است. کلا در هر زمینه ای وقتی غلبه با عقل باشد انسان کامیاب می شود. حرف اصلی «مستانه» هم همین است.
یعنی در «مستانه» با ماجرای جدال عقل و شهوت می خواستید مردم را سرگرم کنید.
- البته موضوع دیگری هم مد نظرمان بوده است. ما در سینما معضلی داریم که خیلی آزاردهنده است. آدم های مریض زیادی هستند که بیخودی به سینما ور می روند و به فساد متهمش می کنند. بنده به عنوان یکی از قدیمی ترین آدم های سینمای بعد از انقلاب، اعلام می کنم که کمترین میزان فساد (در همه زمینه ها، چه اخلاقی و چه اقتصادی) نسبت به تمام اجزای مملکت در سینما وجود دارد.
من قسم می خورم نجیب ترین صنف، صنف هنر به خصوص سینماست و پای این حرفم می ایستم ولی عده ای عقب مانده ذهنی هستند که برخلاف این موضوع را اشاعه می دهند. در عالم سینما اگر کسی فسادی را در خفا انجام دهد، به هیچ احدی مربوط نیست. من سینمای ایران را نجیب ترین سینمای دنیا در طول تاریخ می دانم. قسم می خورم نسبت پاکی در این صنف، به نسبت پاکی در بقیه صنوف خیلی بیشتر است چون حتی اگر اهالی سینما را شیطان وسوسه کند به دلیل ملاحظه کاری می ترسند کاری انجام دهند.
آقای فرحبخش این ادعا خیلی بزرگ است. قبول کنید همانطور که شما چنین چیزی می گویید، کسانی مثل آقای سلحشور هم هستند که خلاف آن را فریاد می زنند. ما بخواهیم یا نخواهیم آقای سلحشور هم در دل همین صنف جای می گیرد. به هر حال ایشان هم فیلم و سریال می سازد و وقتی چنین حرف هایی می زند، مردم توجه می کنند و شاید بیشتر از حرف های شما باور می کنند.
- در کره زمین، به غیر از 14 معصوم، هیچ احدی عاری از فساد نیست. در تمام قشرها در تمام کشورها و در تمام طول تاریخ، فساد وجود داشته است. بالاتر از قرآن نداریم. داریم؟ در قرآن، خدا مظهر پاکی است و شیطان مظهر پلیدی؛ یعنی یا طاهر داریم یا خبیث؛ وسط این موضوع وجود ندارد.
منظورتان چیست؟ خب یعنی هر کس طاهر نباشد، خبیث است و طبیعتا اهالی سینما هم عاری از خطا نیستند، اینکه با حرف قبلی شما نسبیتی ندارد.
- ببینید؛ من نمی گویم در سینما اصلا فساد وجود ندارد اما اگر درصد بگیریم نسبت فساد در سینما به نسبت فساد در دانه دانه ارکان صنوف دیگر، بسیار ناچیز است. آقایی که می گوید «سینما فاضلابی بیش نیست» حرف مطلقی می زند. خیر؛ سینما فاضلاب نیست آقا؛ این حرف شما خیلی مطلق است.
وقتی شما همه زن های سینما به غیر از 3-2 نفر را فاحشه می خوانید، حرف تان مطلق است. این نگاه، نگاهی مریض و تحجرآمیز است. بگذارید مثالی بزنم. من دستم را در بینی ام می کنم. شما نزدیک من ایستاده اید و متوجه نمی شوید اما همین اتفاق وقتی روی پرده سینما بیفتد، همه می بینند. می دانید چرا؟ چون ابعادش خیلی بزرگتر است. در حالت عادی سوراخ بینی یک سانتیمتر هم نیست اما روی پرده سینما ابعادی خیلی بزرگ به خود می گیرد. عالم هنر، عالم معنویت و انسانیت و فرهیختگی است.
اگر کسانی خطا می کنند، آنها را جزو هنرمندان حساب نکنید. آدمی پیش شیخ عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه رفت و گفت فلان آخوند فرش فلان مسجد را دزده است. منظور این است که خیلی ها در لباس روحانیت یا هنرمندان یا ... کارهای زشتی می کنند. نباید اینها را به نام آن صنف و گروه تمام کنیم.
گفتید در «مستانه» به مقوله شهوت و جدالش با عقل پرداخته اید اما در آنونس های فیلم عبارتی تکرار می شود که با این نگاه متفاوت است. در آنونس ها از تجاوز و غلبه شهوت بر عقل، با عنوان «عشق وحشی» نام برده اید. مگر تجاوز، «عشقی وحشیانه» است؟
- آنونس یک فیلم باید جذاب باشد. باید به گونه ای باشد که تماشاگر را جذب کند. فرض بگیرید من عاشق کسی می شوم. 50 درصد موضوع منم که رابطه را می خواهم اما 50 درصد هم طرف مقابل است. حالا فرض کنید طرف مقابل نخواهد و از نظرش رابطه، منتفی باشد. چه اتفاقی می افتد؟ «نه» می شنوم و وحشی می شوم! یعنی عشقم در قالب وحشی گری قرار می گیرد و شیطان بر من غلبه می کند و نفس مطمئنه از شیطان شکست می خورد.
اصلا این موضوع می تواند عشق بین دو همجنس هم باشد. مثلا دو برادر یا دو دوست را فرض بگیرید. یکی می خواهد رابطه اش بسیار نزدیک باشد و دیگری این میزان نزدیکی و گره خوردگی را نمی خواهد، خب نفر اول وحشی می شود و مشکلاتی به بار می آید.
فکر می کنید برای به تصویر کشیدن چنین فضایی، استفاده از سحر دولتشاهی درست بوده است؟ اساسا باور او در مقام یک سوپراستار سینما برای این نقش کار سختی است.
- سوال خوبی پرسیدید. من از مهر پارسال درگیر پیش تولید از لحاظ فکری بودم. بعد از فیلمنامه که اصغر نعیمی نوشت، قبل از هر کس من فرهاد اصلانی را انتخاب کرده بودم. درگیری بعدی ام، انتخاب بازیگر نقش «مستانه» بود. می خواستم از یک سوپراستار بخواهم این نقش را بازی کند اما این امکان وجود داشت که داستان فیلم را واقعی تلقی کنند و این ماجراها به زندگی خود شخص بازیگر پیوند بخورد، بعد تصمیم گرفتم از چهره ای جدید استفاده کنم.
خیلی ها را هم تست کردم ولی ترسیدم نتوانند بازی کنند چون نقش سختی بود بنابراین رسیدم به خانمی که نقش اول در سینما را بازی نکرده ولی بازیگر توانمندی باشد و سحر دولتشاهی را انتخاب کردم. خیلی هم خوشحالم. سر فیلم «خصوصی» هم فرهاد اصلانی را انتخاب کردم. همه می گفتند این گزینه مناسبی نیست ولی من گفتم یا اصلانی یا اصلا فیلم را نمی سازم. فرهاد اصلانی به نظر من نابغه بعد از انقلاب در بازیگری است. اصلا نابغه تاریخ سینمای ماست و هنوز ابعاد بازیگری اش کشف نشده. من به انتخاب خودم چه درباره سحر دولتشاهی و چه فرهاد اصلانی و چه میلاد کیمرام تبریک می گویم. باران کوثری هم لطف بزرگی به من کرد که آمد. این فیلم را گروه ساخته نه من، یادتان باشد. (هفته نامه تماشاگران امروز)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد