حضور زنان در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی ما روند رو به رشدی داشته است

بازیگران زن و راه‌ پرفراز و نشیب دیده شدن

نگاهی مختصر و کوتاه به نقش زنان در سریال‌ها و تله فیلم‌های ایرانی بعد از انقلاب نشان می‌دهد که آنها چگونه توانسته‌اند این راه پرفراز و نشیب را پشت سر بگذارند.
کد خبر: ۷۴۳۹۹۷
بازیگران زن و راه‌ پرفراز و نشیب دیده شدن
روندی که به نظر رو به رشد می‌رسد، اما باید منتظر ماند و دید که این روند تا کجا پیش می‌رود، البته همه متفق‌القولند که هنوز راه درازی برای رسیدن به جایگاهی که واقعا درخور آن هستند، مانده است. پرونده این هفته قاب کوچک به همین موضوع اختصاص دارد. یعنی بررسی جایگاه زنان در آثار نمایشی تلویزیون. ترجیح دادیم از نظر برخی از هنرپیشه‌ها و نویسندگان عرصه بازیگری در تلویزیون کمک بگیریم و از آنها درباره باید و نباید‌های این موضوع بپرسیم.

تنوع شخصیت‌پردازی‌ها

فقیهه سلطانی، بازیگر متولد ۱۳۵۳ است و در همدان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون بوده و آخرین نقشی که ایفا کرده سریال «زخم» کاری از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیماست که به کارگردانی مسعود آب‌پرور تولید شده است. او بازیگر خوش‌ذوق و پر‌کاری است که بازی در سریال‌ها و فیلم‌های متعددی را در کارنامه خود دارد. معجزه خنده»، «پرسه در مه» و «نشانی» بعضی از آثاری هستند که سلطانی را در آنها دیده‌ایم. او درباره قالب‌هایی که زنان بازیگر تاکنون در تلویزیون بازی کرده‌اند، به قاب کوچک می‌گوید: تردیدی نداشته باشید که روند بازی زنان در تلویزیون چه در بحث کیفیت و چه کمیت، رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است. دوره‌ای که زن‌ها تنها می‌توانستند نقش مکمل مردان را داشته باشند خیلی زود تمام شد و حالا زنان محور اصلی بسیاری از سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی هستند.

وی ادامه می‌دهد: تنوع در قالب بازی‌ها برای بازیگران زن فراهم شده و این جای شکر دارد، ولی مساله‌ای که به بازی بازیگران زن لطمه فراوانی وارد کرده، این است که وقتی بازیگری، نقشی را خوب بازی می‌کند تا آخرین روز بازیگری‌اش باید آن را تکرار کند. وی با اشاره به این‌که در این اتفاق بازیگر مقصر نیست، می‌افزاید: به طور مثال نگار جواهریان که بازیگر بسیار توانا و قابلی است حداقل در ده فیلم نقش‌هایی بازی کرده که یک قالب را نشان می‌دهند.

سلطانی اضافه می‌کند: من معتقدم به تعداد آدم‌ها، شخصیت‌پردازی متنوعی می‌توان از بازیگران چه زن و چه مرد ارائه کرد، ولی متاسفانه تکرار شدن این قالب‌ها آفتی است که بر بازی بازیگران زن که دارای پیشرفت خوبی در سال‌های اخیر بوده اثر گذاشته است که البته به نظرم مقصر بازیگر نیست. گاه این قالب از سینما به تلویزیون می‌آید و گاه از تئاتر به سینما و تلویزیون کشیده می‌شود. هر پیشنهادی که در این سه حوزه به بازیگران زن می‌شود شبیه نقشی است که یک زمانی آن بازیگر خوب بازی کرده است.

او در توضیح این موضوع می‌گوید: برخی زن‌ها همواره نقش رنج کشیده‌هایی را بازی می‌کنند که بی‌پول هستند و گروهی دیگر در نقش زنان متمول و پولدار جاودانی می‌شوند.

سلطانی که چند سال است در عرصه بازیگری فعال است در پاسخ به این پرسش که گاهی نویسنده‌های فیلمنامه، نقشی را برای یک بازیگر خاص می‌نویسند، می‌گوید: بله چنین اتفاقی در هالیوود هم ممکن است رخ دهد، اما نقش بر اساس توانایی‌های بازیگر نوشته می‌شود نه بر اساس نقش‌هایی که قبلا کار کرده و در آن درخشیده یا برای استایل و چهره‌ای که دارد.

وی در مورد مشخصات بازی در تلویزیون که محدودیت‌های خاص خود را داراست می‌افزاید: بله محدودیت‌هایی هم هست ولی اگر کارگردان و نویسنده متبحر باشند از این محدودیت‌ها، فرصت می‌سازند و با خلاقیت، شخصیت‌هایی را عرضه می‌کنند که بی‌سابقه بوده و ماندگار می‌شود. اتفاقی که بارها در تلویزیون ما رخ داده و من معتقدم این رسانه تاکنون به کاراکترهایی پرداخته که سینما تاکنون به آن نرسیده است و نظیر آن را در سینما و تلویزیون کشورهای صاحب سبک و ادعا نیز نمی‌توان یافت. این نتیجه خلاقیت‌هایی است که در محدودیت‌های موجود اتفاق می‌افتد. من معتقد نیستم اگر طرف چون خلاصه و تکنیکال صحبت کند لزوما خلاقیتی انجام داده است.

وی ادامه می‌دهد: با این حال کم و کاستی‌هایی برای نقش زنان در تلویزیون مشاهده می‌شود که بعضا باعث می‌شود مخاطب سریال‌های بی‌محتوا ولی پر آب و رنگ کره‌ای یا سریال‌های ترکی ماهواره‌ای را به داستان‌های خوب و بازی‌های خوب‌تر وطنی ترجیح بدهد. وقتی گریم تمام آدم‌های تلویزیون خاکستری یا قهوه‌ای است و رنگ غالب لباس زنان و گریم‌شان در این رنگ‌ها خلاصه می‌شود، مخاطب به دنبال رنگ در فیلم، جذب سریال‌های کره‌ای می‌شود که با داستان‌های یک خطی، بدون ایجاد تعلیق و قصه‌پردازی‌های خوب و طراحی و شخصیت‌پردازی‌های درست و فقط با رنگ‌های شاد و جذابیت‌های بصری می‌تواند مخاطب را وادار سازد که باز پخش این سریال‌ها را نیز با ولع نگاه کند، ولی جذب سریال‌های تلویزیونی نشود.

جایگاه زن خوب تعریف نشده

فلورا سام، متولد شیراز است و در سال 1366 با انتخاب رشته نمایش وارد دانشگاه تهران شد. او در فیلم شیخ مفید به عنوان بازیگر ظاهر شد و تاکنون متن تله فیلم‌ها و سریال‌هایی چون اگه تو نبودی، لاله‌ها، اگه رسیده باشی، روشنایی دریا و حماسه ماندگار را نوشته است. همسر او مجید اوجی به عنوان بازیگر و نویسنده در مجموعه‌های تلویزیونی همسایه‌ها، نشانی و ماه‌عسل حضور داشته است. سام در سریال همسایه‌ها، همسر کیهان ملکی بود و در نقش یک معلم خوب ظاهر شد.

او درخصوص روند شخصیت‌پردازی زنان در تله‌فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی در چند دهه اخیر نظری دیگر دارد. او به قاب کوچک می‌گوید: اگر دوره حضور زنان در تلویزیون را بعد از انقلاب در نظر بگیریم قرار شد این حضور پررنگ‌تر و اصولی‌تر باشد و نقش‌های بهتری ایفا کند. اگرچه شخصیت‌پردازی‌ها و نقش زنان دارای تنوع بیشتری شد، اما خیلی اتفاقات دیگر هم نیفتاد یا با بروز برخی اتفاقات، به بیراهه رفت.

وی می‌افزاید: نمی‌توانیم به برخی از این اتفاقات افتخار کنیم چون در برخی نقش‌ها این جایگاه برای زن خوب تعریف نشده است و احترام و ارزشی که زن لایق آن است کمتر در این نقش‌ها لحاظ شده است. وی با توضیح این‌که این نقش‌ها ناشی از دیدگاه‌هایی است که در جامعه وجود دارد اضافه می‌کند: بسیار به این نقش‌ها برخوردیم که اگر نقش زن موفقی در فیلمی نمایش داده می‌شود الزاما آن زن دارای خانواده متلاشی و پراکنده‌ای است و این معنا را می‌رساند زنی که قرار است کار کند حتما زندگی‌اش به جدایی و طلاق می‌انجامد یا به همسر و فرزندانش نمی‌رسد. مخاطب نیز به این نتیجه می‌رسد که این زن شایسته این است که همسرش روابط بیرون از منزل را داشته باشد.

وی ادامه می‌دهد: ممکن است این نکات کوچکی به نظر برسد، اما تاثیر شگرفی بر رفتار خانواده با زنان چه در قالب همسر، خواهر و دختر می‌گذارد. اگر قرار است زنی به خاطر مسائل اقتصادی و رفاه بیشتر خانواده، در بیرون کار کند در منزل نیز کارها باید تقسیم شود. چرا اگر مردی یک چای برای همسرش بریزد به عنوان یک مرد زن ذلیل نشان داده می‌شود. در همان فیلمنامه اصطلاحاتی مانند این به مرد اطلاق می‌شود و این تصور پیش می‌آید که اگر مردی کوچک‌ترین کمکی در خانه به همسرش بکند زن ذلیل محسوب می‌شود.

سام تصریح می‌کند: این یک آموزش مخرب است. از طرف دیگر مرد ضعیف در کنار یک زن لنگه کفش به دست پرخاشگر، آن‌قدر کلیشه‌ای و نخ نما شده است که شخصیت مرد را نیز زیر سوال می‌برد. مهم‌تر از همه این‌که این تصاویر با واقعیات جامعه امروزی همخوانی ندارد و خانمی که بیرون کار می‌کند همیشه غذا بد درست نمی‌کند و غذایش نمی‌سوزد.

وی با بیان این‌که نقش زنان در سریال‌ها و فیلم‌های طنز یک نقش کاریکاتوری و در حقیقت غیر واقعی دارد خاطر نشان می‌کند: بعضی اوقات هم زن کم هوش را در سریال‌های طنز نشان می‌دهند. جالب این‌که انتقادات و اعتراضاتی که نسبت به این گونه سریال‌ها رخ می‌دهد، تاثیر ندارد و باز هم نویسنده‌ها و کارگردان‌ها به سراغ این نقش‌های کلیشه‌ای می‌روند.

او درباره نقش نویسندگان فیلمنامه‌ها و تاثیر دیدگاه آنان برشکل گیری شخصت زن آثار مختلف تلویزیونی نیز می‌گوید: اتفاقا در این باره من بارها گفته‌ام که مساله این نیست که فیلمنامه‌ها را چون مردها می‌نویسند چنین نقش‌های کلیشه‌ای برای زنان تعریف می‌شود بلکه دیدگاه کلی، چنین فضایی را برای نقش زنان ترسیم می‌کند. زنان فیلمنامه‌نویس زیادی هستند که خود بر کلیشه‌ای شدن چنین نقش‌هایی تاکید دارند در حالی که فیلمنامه‌نویسان و کارگردان‌های مردی مانند میرکریمی در «یه حبه قند» یا «به همین سادگی»، نقشی غیر کلیشه‌ای و توأم با احترام برای زنان تعریف کرده و به مشکلات و چالش‌های زندگی آنان از دیدگاهی عزتمند نگاه می‌کنند، ولی این اتفاقات در تلویزیون کمتر رخ داده است.

وی با اشاره به این‌که اولین سریالی که نوشته سریال مشق عشق بوده، ادامه می‌دهد: این سریال زنانی را نشان می‌داد که برخی خانه‌دار بودند و برخی شاغل اما تمام سعی‌شان ساختن خانواده‌ای منسجم و هماهنگ بود. یا در سریال باغ سرهنگ خانم مریم سعادت نقش زنی همسر از دست داده را بازی می‌کرد که راننده کامیون شد و شرکت حمل و نقل همسرش را راه می‌برد ولی در خانه، مادری می‌کرد، حواسش به بچه‌هایش بود و غذا می‌پخت و هیچ‌کدام دیگری را نقض نمی‌کرد.

وی با بیان این‌که در سریال‌ها و فیلم‌های زیادی این اتفاقات خوب افتاده ولی کافی نیست می‌گوید: خیلی‌های دیگر هم سعی می‌کنند تا از این کلیشه‌ها دور باشند ولی با یک سریال یا فیلم که این مسائل را رعایت نمی‌کند دچار پسرفت می‌گردد.

بازیگر می‌تواند کلیشه‌ای نباشد

پروانه معصومی نخستین بار سال 1350 در فیلم کوتاه «سفر» بازی کرد. او در سال‌های مختلف زندگی حرفه‌ای‌اش توانست با کارگردانانی مانند ناصر تقوایی، رسول صدرعاملی، ابراهیم وحیدزاده و جلال مقدم همکاری کند. این بازیگر نام‌آشنای تلویزیون و سینما، روند کلی بازیگری در تلویزیون را رو به رشد می‌داند و می‌گوید: شک نیست که بازیگران زن در تلویزیون در سال‌های گذشته پیشرفت قابل توجهی (چه در نحوه بازیگری و چه شخصیت‌پردازی‌ها ) داشته‌اند، اما همیشه از خودم می‌پرسم این پیشرفت در چه جهتی بوده؟ آیا در این راستا که شخصیت‌ها را کامل کنند یا نه هر بازیگری حتی در بازی‌اش شخصی عمل می‌کند و نمی‌خواهد به چارچوب‌هایی که نقش برایش تعریف می‌کند توجه کند.

وی می‌افزاید: نکاتی هست که بازیگر می‌تواند با هوشمندی در کار خود به کار ببرد تا چهره و بازی‌اش با نقش همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال روی نحوه گریم بازیگران زن می‌گویم که دیده می‌شود چهره یک مادر شهید، یک استاد دانشگاه و یک زن خانه‌دار به یک شکل انجام می‌شود. بیننده با این چهره‌ها که با تصویر واقعی زنان جامعه تفاوت دارد و در حقیقت مابه ازای بیرونی ندارد دچار تناقض می‌شود و پس می‌زند.

وی اضافه می‌کند: این بازیگر است که می‌تواند به این نکته اشاره کند و بگوید چنین گریمی مثلا برای یک استاد دانشگاه پذیرفته نیست یا به عکس برای یک دختری که دارد نقش یک بی‌حجاب را بازی می‌کند چنین گریم ساده‌ای پذیرفتنی نیست.

پروانه معصومی که نقش‌های متفاوتی در سریال‌ها و تله فیلم‌های مختلف بازی کرده است با اشاره به این‌که هر نقشی که بازیگر ایفا می‌کند می‌تواند الگویی برای مخاطب باشد ادامه می‌دهد: مثلا خانمی که قرار بود در فیلم یکی از دوستانم بازی کند آرایش غلیظی داشت که با نقش همخوانی نداشت. به کارگردان گفتم بگو صورتش را بشوید و با چشمان بدون آرایش این نقش را بازی کند. بعدها همان خانم بازیگر می‌گفت بهترین نقشش را در همین فیلم بازی کرده، ولی من معتقدم واقعی‌ترین چهره را در بین فیلم‌هایی که بازی کرده داشته است.

وی با بیان این‌که بعضا نقش‌هایی که زنان در چند دهه اخیر در تلویزیون بازی کرده‌اند کلیشه‌ای است، می‌گوید: با این‌که بازیگرهای ما خیلی بهتر و حرفه‌ای‌تر از گذشته دارند بازی می‌کنند و این روند رو به جلویی داشته، ولی نقش‌هایی که برای زنان نوشته می‌شود کلیشه‌ای و تکراری است، در حالی که ظرفیت بازی زنان بسیار بیشتر از چیزی است که می‌بینیم و تاکنون از آنها بازی گرفته شده است.

معصومی ادامه می‌دهد: این ایراد نیز به نویسندگان فیلمنامه‌ها برمی‌گردد. متاسفانه باید بگویم نویسندگان به محض این‌که می‌بینند قصه‌ای گل کرده، همان نقش را برای بازیگر زن تکرار می‌کنند و این امر ناشی از دید کوتاه و محدود فیلمنامه‌نویس است. آنها بخوبی به دور و بر خود نگاه نمی‌کنند و تازه دقت هم که داشته باشند مگر داستان زندگی اطرافیانشان چقدر ظرفیت برای پرداخت‌های دوباره دارد؟ قصه زندگی خاله، عمو، همسایه و دوستان هم یک روز تمام می‌شود و فرد در دایره تکرار گرفتار می‌شود.

این امر مستلزم آن است که فرد با مطالعه و تحقیقات فراوان به دنبال قصه‌های اجتماعی جدید باشد یا به متون کهن ادب یا به داستان‌های فولکولوریک و عامیانه قوم‌های مختلف ایرانی بپردازد. وی با بیان این‌که نویسنده‌ها پا را از دایره طبقه اجتماعی خود بیرون نمی‌گذارند و دائم درباره طبقه خود می‌نویسند، می‌گوید: این امر باعث می‌شود که داستان‌ها تکراری شود و برای یک قشر خاص از جامعه جالب باشد. البته تکرار هم می‌تواند باشد اما با برداشتی تازه از یک قصه می‌توان باز هم داستان را برای مخاطب تازه و جذاب کرد.

معصومی در ادامه به بحث سبک و امضای نویسنده در پای کارش نیز اشاره می‌کند و می‌افزاید: اشکالی ندارد که وقتی یک فیلم پخش می‌شود مخاطب بگوید این کار مثل کارهای فلان نویسنده است، اما مخاطب این را تحمل نمی‌کند که ببیند قصه فیلم و سریال شبیه کارهای دیگری است.این یک آفت است که نویسنده‌ها و البته کارگردان‌ها به محض استقبال مخاطبان از یک کار، به دنبال کپی آن در فیلم خود هستند. مثلا بتازگی مد شده به زندگی و قصه‌هایی که محور اصلی آن یک طلبه است پرداخته شود، آن هم با یک مضمون تکراری و نه قصه‌های واقعی. اما مگر چند داستان می‌تواند با یک مضمون مورد توجه مردم قرار بگیرد؟ زندگی طلبه‌ها پر از داستان‌های تکرار نشدنی و جالب و واقعی است که به دلیل نا‌آشنایی نویسنده‌ها با آن، مورد غفلت قرار می‌گیرد.

محبوبه ناطق / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها