این دیکتاتور درون طوری ما را مدیریت می کند که یک وقت هایی اگر رفتاری را نپسندیدیم و به مذاق مان خوش نیامد به جای رفتار شخصیت طرف را مورد هجمه و حمله قرار دهیم. این دیکتاتور درون یک وقت هایی کار را به جایی می رساند که ما در همان محیطی که جملات اندیشمندان داخلی و خارجی را منتشر می کنیم به جای نقد با ذکر دلیل به سوی تخریب با چاشنی توهین رو بیاوریم و طوری نعره بزنیم که اجازه ندهیم صدای دیگران شنیده شود. خلاصه این دیکتاتور درون بدجوری بعضی از ما را به بیراهه می برد طوری که یک روز در ظاهر گریبان هانیه توسلی را می گیرد و یک روز ظرف وجود ما را آن قدر کم عمق می کند که به بهاره رهنما و الهام چرخنده توهین کنیم. اما در حقیقت قربانی اصلی این دیکتاتور درون خود ما هستیم که به قیمت خاص بودن و ژست گرفتن و بالا رفتن، پا روی چیزهایی گذاشتیم که مثلاً مدافع آن هستیم، چیزهایی مثل احترام به نظر دیگران و تضارب آراء و اندیشه ها.
فحاشی به اسم دموکراسی
چند روز قبل اجتماع آیینی اصحاب فرهنگ و هنر، با مقتل خوانی بهزاد فراهانی، فرزاد حسنی، بهاره رهنما و مرثیه خوانی حسام الدین سراج و رسول نجفیان در برج میلاد برگزار شد؛ اما انعکاس گفته های بهاره رهنما در مراسم مقتل خوانی، با واکنش های تندی از سوی برخی همراه شد. بهاره رهنما حین مقتل خوانی در برج میلاد اشک ریخته و گفته بود: مقتل خوانی من ادای دین به کودکان بود و خوشحالم که توانستم نذرم را در اینجا ادا کنم. نگران بودم به مراسم نرسم. در راه دعا می کردم سعادت این مقتل خوانی نصیبم شود.
طرف مقابل چه می گوید؟
بخش زیادی از مخالفان این حرکت بهاره رهنما، او را متهم می کنند که از هر فرصتی برای جلب توجه دیگران استفاده می کند. مهم ترین مخالفی که نظرش واکنش های زیادی در فضای مجازی داشت در بخشی از استاتوسی که بیشتر آن قابل انتشار نیست درباره بهاره رهنما نوشته است: «...همه جا هست، از هیچ فرصتی نمی گذرد؛ رمان و شعر و نمایشنامه می نویسد، کارگردانی تئاتر می کند، ستون ثابت روزنامه هم دارد... لابد از خودش که بپرسی می گوید اگر عشق به مردم نبود، دوست داشتم طراح دکوراسیون داخلی باشم...»
واکنش رهنما به تخریب ها چه بود؟
رهنما و خانواده اش بعد از این ماجرا، رسماً وارد یک نبرد تمام عیار شدند، صفحات هواداری رهنما مدعی شدند که قاسم خانی شوهر رهنما از یک نفر از مخالفان شکایت خواهد کرد. رهنما هم که یکی از آنلاین ترین هنرمندان است نوشت: «جوابم فقط به این آدما اینه زیر پرچم حسین (ع) سینه زدن لیاقت میخواد. افتخار می کنم که از بچگی این ارادت رو داشتم و دارم. جالبه که حتی مصاحبه با تلویزیون رو به خاطر همین حواشی بعد برنامه حذف کردم و انجام ندادم، اما نمی دونستم هنوزم آدمایی هستن که به خاطر اعتقاد مذهبی که خیلی شخصیه توهین می کنن و به اسم دموکراسی فحاشی می کنن... بازم تاکید می کنم من افتخار می کنم به خواندن مقتل حضرت رقیه (س) در محرم سال 1393شمسی و نذر کردم تا زندهام برای همه کودکان مظلوم در جنگ به عنوان سفیر انجمن حمایت از حقوق کودکان مقتل حضرت رقیه(س) رو برای مردم بخوانم /یا حسین»
ماجرا چه بود؟
این ماجرا دیگر در نوع خودش خیلی کم نظیر و حتی بی نظیر بود. هانیه توسلی در اینستاگرامش مورد انتقاد قرار می گیرد که چرا درگذشت مرتضی پاشایی را تسلیت نگفته، تا این جای ماجرا چندان عجیب نیست به هر حال مخاطبان هانیه توسلی در اینستاگرام خوب می دانستند که ایشان به موضوعات ساده ای مثل گربه یا کتاب تازه ای که خوانده و ... هم واکنش نشان می دهد، لذا توقع عجیبی نیست از او بخواهند که درگذشت مرتضی پاشایی را تسلیت بگوید. همان طور که مخاطبان بهرام رادان هم همین انتقاد را نسبت به او داشتند که چرا به رغم درگذشت مرتضی پاشایی بازهم تصویری از خودش منتشر کرده و به این ماجرا واکنشی نشان نداده، در این بین معدودی بودند که واکنش شان کمی افراطی بود، اما اصل ماجرا در حقیقت بعد از واکنش اولیه هانیه توسلی اوج گرفت. وقتی که او ضمن ابراز همدردی مدعی شد: با مرتضی پاشایی و کارهای شان آشنا نبوده ام و بعد هم که گوش کرده ام، فهمیده ام موسیقی ایشان سلیقه من نبوده، و از طرف دیگر تسلیت عمومی گفتن را دوست ندارم... این که چه ضرورتی دارد بعد از درگذشت یک نفر راجع به کارش قضاوت کنیم و چرا هانیه توسلی چنین واکنشی داشت را باید خودش توضیح بدهد اما از این جا بود که انواع توهین ها و تخریب ها به سوی او روانه شد.
تحملت را ندارم
این روزها بیش از هر زمان دیگری به نظر می رسد بخشی از بدنه جامعه تحمل حرف یا رفتار مخالف را ندارد و در برابر اتفاقی که خوشایندش نیست از واکنش انتقادی پا فراتر می گذارد و به تخریب و توهین و گاهی حتی تحقیر طرف مقابلش میپردازد. بسیاری از ما چون در کنار سرمایه فرهنگی و اجتماعی خود و جایگاهی که تصور می کنیم باید داشته باشیم از کنش های متناسب با این جایگاه ها و آرمان ها بی بهره هستیم، فقط به واکنش بسنده می کنیم و چون واکنش نشان دادن به اتفاقات همه هویت ما را تعیین می کند هر چه داریم و نداریم را در یک واکنش رو می کنیم برای همین این واکنش تناسبی با اصل اتفاق ندارد. نمونه اش می شود واکنش های بسیاری از مردم به خصوص جوانانی که کاربر شبکه های اجتماعی هستند به رفتار هنرمندان و...
بهاره رهنما، الهام چرخنده، هانیه توسلی و قبل تر از آن ها علیرام نورایی، الناز شاکردوست، بهرام رادان و حتی چند ورزشکار خارجی مثل زایتسف و مسی هر کدام در ابعادی در این شبکه ها مورد هجمه های عجیب واقع شدند. رهنما به خاطر مقتل خوانی در برج میلاد، چرخنده به خاطر دفاع از حجاب و سخنرانی هایش در جمع دانشجویان و هانیه توسلی به خاطر تسلیت نگفتن درگذشت مرتضی پاشایی. واکنش های هر کدام از این افراد هم فرق دارد، رهنما در همان شبکه های اجتماعی تمام قد از کارش دفاع می کند و استدلال می آورد و واکنش نشان می دهد. چرخنده سعی می کند با ادامه فعالیتش، نشان دهد حتی بایکوت شدن از سوی بخشی از جامعه هنری او را از ادامه مسیری که انتخاب کرده منصرف نکرده است و هانیه توسلی بعد از یک توضیح کوتاه، عطای فعالیت عمومی و رسمی در اینستاگرام را به لقایش می بخشد و بی خیال همه چیز می شود. اما مگر حجم این انتقاد یا تخریب چقدر است و مرزهایش چقدر مخدوش شده و فراگیری اش چگونه است که این چنین جوی ایجاد شده است؟
رشد شبکه های اجتماعی، دسترسی آسان و سریع به پایگاه های خبری مجازی که محدودیت کمتری در کمیت و کیفیت اخبار دارند، افزایش امکاناتی مثل دوربین تلفن همراه و تبلت و... باعث کم شدن فاصله زندگی سلبریتی ها یا آدم های معروف با مردم شده است. خود هنرمندان علاقه دارند با مخاطب در ارتباط باشند و در شبکه های اجتماعی روزنگارها یا تصاویری منتشر کنند و بازخورد مردم را بگیرند. مردم در گوشه و کنار کشور و حتی سفرهای خارجی امکان برخورد با هنرمندان را دارند و بدون ملاحظه ای بلافاصله دست به دوربین می شوند. خبر کوچک ترین رفتاری از سوی یک هنرمند، بلافاصله حتی از کانال غیر رسمی منتشر می شود و مخاطبان هم به خاطر ذات این فضا و مدیا خود را در همه چیز صاحب نظر می دانند و گاهی به نظر دادن هم اکتفا نمی کنند و در پی به فضاحت کشاندن طرف مقابل هستند. بزرگ ترین چالش اما در این میان برای آن هایی نیست که تخریب می شوند، به آن ها توهین می شود و سیبل هستند؛ بلکه چالش اصلی متوجه کسانی است که با ابزارهای مدرن، با رفتاری به ظاهر مدرن، به رغم ادعاهای فراوان، دُگم ترین و نامناسب ترین رفتار را در قبال طرف مقابل خود دارند و در راه تخریبش از هیچ اقدامی کوتاهی نمی کنند. این آدم ها صرفاً چند جوان کاربر شبکه های اجتماعی نیستند، بلکه این رفتار می تواند در اظهار نظر و ژست های چند هنرمند معروف هم در قبال همکارشان نمود پیدا کند بدون آن که در نظر گرفته شود مرز بین نقد و تخریب چیست؟ تحمل مخالف به چه معنی است و... (خراسان)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم:
-----------------
مخاطب محترم لطفا برای ادعایتان سند و مدرك بیاورید...بعید است ایشان چنین حرفی زده باشد.
امروز اسید پاشی یك دكتر به روی هم صنفی اش...
دیروز فیلمبرداری از لحظه تلخ جان دادن یك هنرمند محبوب و پخش سریع این فیلم در سرتاسر ایران و به دنبال آن آزردن دل یك مادر و پدر
روزهای قبل تر توهین و فحاشی به هنرمندان جامعه...
و فردا چه در پیش است؟
ماجرا از كجا شروع شد كه همچون سیلی به راه افتاده هر روز موجب ویرانی دل یك نفر می گردد؟
ماجرا از فیلم های سینمایی آبكی با عشق های پوچ و بی سروته شروع شد كه می توانستند خیلی بهتر از اینها ظاهر شوند یا از عكس های اینستاگرامی هنرمندان یا گزارش لحظه به لحظه زندگی آنان كه نه تنها نفعی برای فرهنگ و ادب و شعور مردم ندارد بلكه موجبات سرگرمی و هدر رفتن وقت عده ای نیز می گردد.قبول كنیم كه كم كاری كردیم.بیشتر از این می توانستیم برای ارزش های انسانی وقت بگذاریم.به جای عكس گرفتن از لاك دست و پا.ما به عنوان هنرمند بازیگر كارگردان نویسنده خواننده و ... در قبال فرهنگ این جامعه مسئولیم و این مسئولیت را مردم به دوش ما نهاده اند چرا كه چه بخواهیم چه نخواهیم مردم ما را دوست دارند و از ما تقلید می كنند.اگر مسائل انسانی و ارزش های اخلاقی دغدغه همه قشر فرهنگی باشد برای مردم نیز این دغدغه به وجود می آید.
تا به حال یاد ندارم لحظاتی كه بر یك انسان سخت میگذرد و او در حال دست و پنجه نرم كردن با مرگ باشد را با ذوق و شوق به هم نشان دهیم
خدایا خسته ام از این همه سنگ دلی و غیبت و تهمت و فحاشی و تخریب و ...
كمكمان كن
.... الانم كه گوش می كنم دوست ندارم ...
نه اینكه ... الانم كه گوش می كنم سلیقه ی من نیست ...
دومی رو بعد از مواجهه ی مردم خودش لحنشو درست تر كرده و مث اینكه فهمیده خودشم كه دوست نداره كه نداره!
بقیه نظرای منم ادامه نظرات قبلیمه و حاوی توهینی نیست، چرا تایید نشد؟!!!!
به نظر من كسی مثل خانم رهنما بهتره وضع پوشش و حجابشو بهتر كنه تا حرفاش به ظاهرش بیاد و كسی نتونه بهش توهین كنه.خدا همه ما رو به راه راست هدایت كنه