تنها فرزند ایزابل دختر سیزده ساله زیبایی بود که با وجود کار و مشغله فراوان، به او بیش از هر چیزی در این دنیا اهمیت میداد و مانند هر مادر دیگری دائم در فکر دخترش بود.
ایزابل مجبور بود برای یک پروژه کاری چند ماهی را به کانادا برود، اما این مسافرت همزمان شد با مریضی شدید دخترش؛ پیشامدی که برای او غیرقابل تحمل بود. بیماری او ابتدا بهصورت لکههای پوستی در سراسر بدنش بود، اما با گذشت زمان تبدیل شد به بیماری کمخونی و حساسیت. وخامت حال دختر به حدی بود که ایزابل همه کارهایش را کنار گذاشت و خود را وقف مراقبت از دلبندش کرد. بدتر از بیماری، ناتوانی دکترها بود که ایزابل به آنها مراجعه میکرد و همگی داروهای مشابه و استراحت را توصیه میکردند؛ در حالی که این توصیهها بیماری را تشدید میکرد.
ایزابل ناامید از درمان پزشکی و بیقرار از اوضاعی که پارهتنش تجربه میکرد، به کتابی شگفتانگیز برخورد کرد. کتاب راه درمانی غیر از داروهای شیمیایی را توصیه میکرد؛ ایزابل فورا راهی سفر شد تا به دیدار پزشکی که نویسنده کتاب بود، برود. او پس از معاینه طیفی از آلرژیها، از غذا گرفته تا پنیسیلین را در بدن دختر یافت که عامل بیماری چند ماهه او شده بود. پس از این معاینه و تجویز آن دکتر حال دخترک رو به بهبود رفت. ایزابل سر از پا نمیشناخت، اما متعجب بود که چرا چنین اتفاق نادری برای دخترش رخ داده است. با پیگیریهای مستمری که انجام داد، متوجه شد افراد دیگری هم وجود دارند که چنین بیماریای را تجربه کردهاند یا به آن مبتلا هستند و تعدادشان هم کم نیست. او که غیر از یک مادر خانهدار تجربه مدیریتی و حرفهای در حوزه فناوری و پزشکی را بیرون از خانه داشت، به این فکر افتاد از فناوری کمک بگیرد تا از این بیماری که راه علاج سادهای هم دارد پیشگیری کند. ناگهان ایده جالبی به سرش زد؛ گردآوری کتابی دیجیتال که اطلاعات غذایی هر خوراکی را دارد، با این راهکار هر کس میتوانست بفهمد چه چیزی میخورد و از مصرف خوراکیهای حساسیتزا اجتناب کند. او ایدهاش را با یک دوست و همکار قدیمی در میان گذاشت و پس از بحثهای طولانی به این نتیجه رسیدند کتاب ایدهای نخنماست که کمتر کسی سراغ آن میرود. به زعم آنها دنیای هوشمند امروز نیاز به وسایل هوشمند دارد که با سهولت اطلاعات مورد نظر را به مخاطب ارائه کند. همفکری و مشورت ایزابل با چند متخصص دیگر در نهایت باعث دگرگون شدن ایدهاش شد؛ لذا تصمیم گرفت وسیله هوشمندی بسازد که ماده خوراکی را اسکن کند و اطلاعات ارزش غذایی آن را با سهولت در اختیار کاربر قرار دهد.
تلاش
ایزابل به ایدهاش رسیده بود اما با این استدلال که افرادی هم وجود دارند که به مواد به کار رفته در برخی اجسام حساسیت دارند، میخواست چیزی بسازد که بتوان از آن برای تشخیص مواد سازنده هر نوع مادهای استفاده کرد؛ مثلا میخواست دستگاهی که میسازد غیر از مواد خوراکی، جنس مواد به کار رفته در دیوار، مبل و هر جسمی را تشخیص دهد. واکنش همکارش به این ایده این بود: چنین کاری نشدنی است، چطور میخواهی این کار را انجام دهی؟ ایزابل گفت با یک طیف سنج. فردای آن روز کار ایزابل این بود که به دنبال شرکتهای سازنده طیفسنج بگردد. پس از کمی جستجو متوجه شد طیفسنجهای کوچکی وجود دارند که به عملی شدن ایدهاش کمک میکنند، اما نرمافزار آنها جای کار بسیار دارد. برای سنجش و درک نوع غذا به الگوریتمهای بسیار پیچیدهای نیاز بود که اگر همان همکار قدیمی نبود شاید هیچ گاه ایده ایزابل به ثمر نمیرسید، او روی ایده کار کرد و در نهایت توانست برای یک طیفسنج کوچک فرآیندی تعریف کند که ماده به کار رفته در هر خوراکی را تشخیص دهد. نمونه اولیه دستگاهی که ایزابل در ذهن داشت، به کمک همکارش ساخته شد، اما مرحله دشوارتری پیشرو بود. برای تولید انبوه و تجاریسازی به یک سازنده بزرگ و مقدار زیادی پول نیاز بود که کمتر از مرحله اول زمانبر نبود.
ایزابل دوست نداشت خودش به صورت مستقیم وارد بحث تولید، تهیه منابع، بستهبندی و عرضه محصول شود. با این حال اجازه نداد این مسائل باعث از بین رفتن ذوق هنری و فناوری به کار رفته در محصول شود. به همین دلیل از یک تامینکننده و سازنده بزرگ کمک گرفتند و بیشتر وقت خود را صرف توسعه محصول کردند.
نام: ایزابل هافمن (Isabel Hoffmann) کشور: آمریکا نام ایده: تِل اِسپک (TellSpec) وبسایت: tellspec.com |
آنها مثل هر شرکت نوپای دیگری نیاز به پول هنگفتی برای آغاز کار داشتند، اما پیدا کردن سرمایهگذار به این آسانیها نبود. ایزابل از هر کسی که به فکرش میرسید سوال کرد؛ سرانجام متوجه شد باید به سایتهای جمعآوری اعانه متوسل شود. به اشتراک گذاشتن ایده روی سایت نتیجه بسیار مثبتی داشت و حدود 39 هزار دلار پول برای آغاز کار جمع شد که کم نبود.
آینده
ایزابل اکنون توانسته شرکت کوچکی تشکیل دهد و نمونههایی از دستگاه اسکنر مواد غذاییاش را بسازد. او در همین ابتدای راه با تبدیل یک ایده خام به محصول، موفقیت خوبی کسب کرده است. ایزابل به یاد میآورد وقتی جوانتر بود یک سرمایهگذار برای یکی از پروژههایی که در ذهن داشت به او چه توصیهای کرد. او گفت برای راهاندازی یک کسب و کار هیچ گاه دودل نشو و سعی کن قاطع باشی. اگر با شک و تردید جلو بروی آن وقت نمیتوانی اعتماد کارمندانت را به عنوان یک مدیر موفق جلب کنی. او همین نصیحت را سرلوحه کارش قرار داده و بسیار به آن پایبند است. با این حال ایزابل از دو اشتباه یاد میکند که در این کار مرتکب شده است؛ اول اینکه پیش از معرفی ایده به تبلیغات و کار رسانهای نپرداختند و دوم اینکه سرمایه مورد نیاز را در فواصل زمانی متغیر اعلام کردند. نکته اول باعث شد زحمت زیادی برای شناساندن ایده صرف شود و رعایت نکردن دومی باعث شد این تفکر به وجود بیاید که تیم این ایده کلاهبردار است و واقعا قصد کار روی طرح را ندارد.
ایزابل امیدوار است هر شخصی یکی از دستگاههای تولیدیاش را همراه داشته باشد و مردم به کمک آن به سلامت غذایی خود توجه بیشتری نشان دهند و دیگر کسی مثل دخترش مریض نشود.
تِل اِسپک چیست؟
به زبان ساده این دستگاه یک تجزیهکننده ماده غذایی قابل حمل است که از سه قسمت تشکیل شده است؛ یک دستگاه جمع و جور و کوچک، برنامک تلفن همراه و یک سرویس ابری. دستگاه تل اسپک توسط دیود مادون قرمز اشعه نامرئی را روی ماده مورد نظر کاربر میتاباند، انعکاس آن توسط دستگاه دریافت میشود و اطلاعات به دست آمده به سرورهای شرکت ارسال میشود. پس از آنالیز دادهها، اطلاعات غذای مورد نظر قابل فهم به تلفن هوشمند شخص فرستاده میشود تا از آن استفاده کند. این دستگاه از طریق بلوتوث با تلفن هوشمند ارتباط برقرار میکند و باتری لیتیومی درون خود دارد و با هر دو پلتفرم آی.او.اس و اندروید سازگاری دارد. ابتدا قرار بود این دستگاه فقط مواد غذایی را آنالیز کند، اما با افزودن قابلیتهای اضافه به آن امکان تحلیل خون، آلودگی هوا و حتی ادرار به آن اضافه شد. به این ترتیب غیر از موارد خوراکی میتوان همچون یک آزمایشگاه روی تِل اِسپک حساب کرد.
نظرتان در مورد این ایده چیست؟ پیشنهادها و انتقادهای خود را درباره تلاش این هفته با ما در میان بگذارید. کلیک حرفهای شما را به گوش ایزابل هافمن میرساند. شاید در آینده نه چندان دور یکی از اعضای طرح او شدید! علاوه بر این، کلیک دست افرادی را که توانستهاند ایده دانش بنیان خود در فضای آی.تی را به کسب و کار تبدیل کنند به گرمی میفشارد. ما را از شنیدن داستانهای خود محروم نکنید، کلیک بیصبرانه منتظر شماست!
شماره پیامک: 300011226 آدرس ایمیل: Click@jamejamonline.ir
چالشی به نام نیروی کار متخصص
جذب نیروی متخصص، کارآمد و وفادار، یکی از از چالشهای مدیران در هر سازمانی است. نیرویی که امروزه از آن به عنوان سرمایه اصلی سازمان یاد میشود و نقش بسزایی در توسعه، موفقیت و پیشرفت مجموعه دارد. جذب نیروی توانمند از مهمترین دغدغههای مدیران است که از همان ابتدا، هزینههای مالی و غیرمالی به سازمان تحمیل میکند. یافتن بهترین و مناسبترین روش برای جذب نیرو، نه تنها هزینههای این فرآیند را کاهش میدهد، بلکه با مدیریت و کنترل آن میتوان گامی مثبت برای قدرتمندی سازمان برداشت. روندی که در نهایت مجموعه را به سمت پیشرفت سوق خواهد داد. از این رو پیش از هر چیز باید از انواع روشهای جذب نیرو و تفاوتهای هریک از آنها آگاهی پیدا کرد تا بتوان با درایت در مسیر جذب سرمایه انسانی توانمند و موثر قدم برداشت.یکی از مرسومترین روشهای جذب نیرو، بهرهگیری از دامنه ارتباطات در مجموعه است. معمولا مدیران با اعلام مشخصات اولیه مورد نظرشان به همکاران و دوستان، سعی میکنند نیرویی را که به دنبالش هستند، بیابند. این روش رایگان است و با هدف جذب نیروی معتمد صورت میگیرد، اما به دلیل آنکه اغلب زمان زیادی صرف پیدا شدن نیرو خواهد شد، امروزه کمتر مدیری به آن بسنده میکند. همچنین این روش از دامنه روابط انسانی پیرامون سازمان فراتر نمیرود و در بسیاری موارد مانع ورود نیروهای کارآمد به مجموعه خواهد شد. همچنین ممکن است بتدریج مشخص شود افراد پیشنهاد شده کارایی لازم را برای پستهای مورد نظر ندارند که این موضوع علاوه بر از دست دادن زمان، هزینههای دیگری را هم به سازمان تحمیل خواهد کرد. از طرف دیگر جذب نیروهایی که با استفاده از روابط آشنایان به سازمان راه پیدا میکنند، به دلیل حساسیتهایی که ممکن است در ارتباطات همکاران با هم ایجاد کند، پرریسک است و احتمال دارد به کاهش بهرهوری درون سازمان منجر شود. به همین دلیل اغلب به طور موازی در کنار استفاده از روشهای دیگر استخدامی، از آن بهره گرفته میشود.
رامین فتوت
ضمیمه کلیک
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد