سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بسیاری از این اسامی بهواسطه یک رخداد مهم که در گذشته در آن محل رخ داده روی محلات و خیابان نهاده شده است. خیلی از مواقع به خاطر گذشت زمان، علت اصلی این نامگذاری به فراموشی سپرده شدند و باید از ساکنان قدیمی آن علت این نامگذاری را پرسید. برخی از این اسامی از سوی اهالی آن محل انتخاب شده و همچنان بعد از گذشت سالها در ذهن مردم باقی مانده است. میزان ماندگاری یک اسم، بسته به اهمیت آن اتفاق تاریخی یا اثرگذاری فردی است که نام او را روی خیابان یا محل سکونت او گذاشته شده است. این اثرگذاری حتی آنقدر زیاد است که بعد از گذشت زمان طولانی و با وجود نامگذاری جدید، همچنان اهالی کوچه و بازار نام آن خیابان یا محل را به اسم قدیمی میشناسند و موقع نشانی دادن هم اسم قدیمی را به کار میبرند.
در کشورهای مختلف برای انتخاب نام خیابان و محلات از شیوههای متفاوتی استفاده میکنند. برخی کشورها حروف و اعداد را برای نامگذاری انتخاب میکنند. در این روش خیابانهای هر شهری به مناطق، کوچهها و میادین متعدد تقسیم و برای هر کدام از آنها عدد یا حروفی انتخاب میکنند. این شیوه البته در بسیاری از موارد باعث سرعت بخشیدن برای یافتن نشانی خیابانها و کوچهها میشود. در عین حال، این نوع نامگذاری فاقد هویت و پیشینه اجتماعی و تاریخی است.
نوع دیگری از نامگذاری براساس وقوع رخدادهای تاریخی در آن محل یا در محلات دیگر است. مثلا در شهر تهران، خیابان 17 شهریور یا میدان آزادی بر همین مبنا نامگذاری شده است که به رویداد خونین 17 شهریور 57 یا تکاپوهای مبارزاتی انقلابیون اشاره دارد. نامهایی مثل سی تیر، هفت تیر، 9 دی و... بر همین مبنا روی محلات و خیابانها و میادین نهاده شده است.
در سیام تیر 1330 وقتی دکتر محمد مصدق از نخستوزیری استعفا و شاه هم بلافاصله احمد قوام را با صدور فرمانی موظف به تشکیل کابینه کرد، بسیاری از مردم تحت رهبری آیتالله کاشانی به خیابانها آمدند و نارضایتی خود را از این اقدام اعلام کردند. این اعتراض البته در برخی خیابانها با واکنش شدید نیروهای نظامی مواجه شد و برخی هموطنان جان خود را از دست دادند.
برای یادبود این اتفاق تاریخی یکی از خیابانهای پایتخت نام این رویداد را به خود گرفت. برخی خیابانهای قدیمی پایتخت هم با اینکه سالهاست نام جدیدی برآنها نهاده شده، اما همچنان نامهای قدیمی آن به دلیل اهمیت آن در بین مردم معتبر است مثل میدان توپخانه، میدان عشرتآباد، میدان اعدام و...
در تهران و دیگر شهرستانها خیابان و محلاتی وجود دارد که به اسم برخی ساکنان نامگذاری شده است. این نوع نامگذاری بیشتر محلی و منطقهای است. فردی که نام او روی خیابانی نهاده شده ممکن است پایگاه بالای اجتماعی یا سیاسی نداشته باشد. چنین اشخاصی صرفا به علت خاطره خوب و خوشی که از رفتار و سلوک و منش آنان در خاطرهها مانده است، خیابانی به نام آنان نامگذاری شده است؛ مثل پل سیدخندان که برگرفته از نام پیرمردی دانا و البته خندهرو بوده که پیشگوییهای او زبانزد مردم محل بوده است. دلیل نامگذاری این منطقه نیز احترام به همین پیرمرد بوده است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از اسامی خیابانها نیز تغییر نام پیدا کرد. خیابانها و میادین زیادی در سطح شهر بودند که به اسم یکی از شاهزادگان یا وابستگان به دربار نامگذاری شده بودند که با وقوع انقلاب و تغییر نظام امکان استفاده از نامهای سابق وجود نداشت.
برخی نامها هم متعلق به یک شخصیت مهم تاریخی، ادبی، سیاسی یا فرهنگی است. خیابانهای متعددی در تهران و شهرستانهاست که نام سعدی، حافظ، فردوسی، خیام و جامی را بهعنوان بزرگان ادبی کشور دارد. نام برخی خیابانها و میدانها هم برگرفته از شخصیتهای سیاسی یا فرهنگی است؛ مانند امام خمینی، شهید مطهری، شهید بهشتی، دکتر مفتح، دکتر باهنر، دکتر چمران، دکتر شریعتی و... .
حتی برخی چهرههای سیاسی یا فرهنگی خارجی نیز سهمی از این نامگذاری دارند؛ محمدعلی جناح، گاندی، ادوارد براون، سیمون بولیوار، بابی ساندز و... نمونههایی از این دست است. محمدعلی جناح یکی از چهرههای مهم سیاسی و تاثیرگذار مردم پاکستان بود و طبعا انتخاب نام او روی یکی از بزرگراههای پایتخت برای اعلام نزدیکی و قرابت با پاکستان است. بلواری هم به نام سیمون بولیوار یکی از چندین رهبر جنبش استقلالطلبانه در آمریکای جنوبی و فرمانده انقلابی و سیاستمدار ونزوئلایی نامگذاری شد و زمانی که هوگو چاوز، رئیسجمهور فقید ونزوئلا به ایران آمد از مجسمه بولیوار پردهبرداری کرد. انتخاب نام فلسطین برای خیابانی که قبلا کاخ نامیده میشد معنای خاصی دارد. با این تغییر نام، هم عنوان کاخ که با پیروزی انقلاب و تغییر مفاهیم سیاسی مثل دربار و نظام شاهنشاهی جایگاهی نداشت، عوض شد و هم با نامگذاری جدید، پیوند انقلاب ایران با آرمانها و اهداف قیام مردم فلسطین علیه نظام صهیونیستی اعلام شد.
بابی ساندز یکی از مبارزان ایرلند شمالی بود که به خاطر اعتراض به سیاستهای انگلیس به زندان افتاد و در دوران حبس دست به اعتصاب غذا زد. آن موقع دولت تاچر تازه بر سر کار آمده بود و سیاستهای بانوی آهنین در این مسیر قرار گرفت که نسبت به این اقدامات اعتراضی بیتفاوتی نشان دهد. با گذشت زمان و دستنکشیدن بابی ساندز از اعتصاب برخی چهرههای مذهبی و سیاسی با وی دیدار کردند تا وی را از ادامه این روند بازدارند. تلاشی که البته به نتیجه نرسید و سرانجام در شصت و ششمین روز اعتصاب، بابی ساندز درگذشت. دولت بریتانیا همچنان بر ادامه سیاست خود اصرار ورزید و زندانیان دیگر هم با شیوه بابی ساندز دست به اعتراض زدند و 9 نفر از آنان جان خود را در این راه از دست دادند. این اتفاق با واکنشهای شدید جهانی مواجه شد و در ایران هم برای بزرگداشت این چهره انقلابی و اعلام مخالفت با سیاستهای خارجی و داخلی دولت انگلیس خیابانی به اسم بابی ساندز نامگذاری شد.
از شیوههای مرسوم دیپلماسی در بین کشورها، قرار دادن نام کشورها و نمادهای آنها روی خیابانها به شکل متقابل است. در تهران خیابان و اماکن زیادی مانند سئول، بخارست و آرژانتین را میتوان یافت. این نوع نامگذاریها در تعاملات سیاسی و فرهنگی میان دو کشور بیتاثیر نیست. در برخی کشورهای خارجی نیز نامهای برخی چهرههای مشهور ایرانی روی خیابانها و محلات شهری گذاشته شده است. برخی خیابانها هم بیشتر بهخاطر وجود برخی سفارتخانههای خارجی به اسم کشوری که سفارتخانهای در یکی از خیابانهای شهر دارد نامگذاری شده است.
از زمان پیروزی تا استقرار نظام جمهوری اسلامی هیچ خیابانی مثل خیابان خالد اسلامبولی در روابط دیپلماتیک ایران باعث ایجاد واکنش نشده بود. اسم این خیابان همواره یکی از موانع اصلی در بازسازی روابط دو کشور ایران و مصر بود. نام این خیابان برگرفته از یکی از چهرههای منسوب به اخوانالمسلمین است که در اعتراض به سیاستهای دولت انور سادات، اقدام به ترور رئیسجمهور مصر کرد. این اتفاق با استقبال بسیاری از انقلابیون آن روز از جمله ایرانیها مواجه شد. تیرگی روابط ایران و مصر از زمانی شروع شد که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، محمدرضا شاه پهلوی که در پی یافتن محلی برای استقرار بود و از سوی برخی کشورها با بیاعتنایی مواجه شده بود به مصر رفت و مورد استقبال رسمی انورسادات قرار گرفت. رئیسجمهور مصر در حین استقبال مطالب تندی در مورد امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی بیان کرد. در کنار این مساله، فوت پهلوی دوم و دفن او در قاهره و انتخاب نام پهلوی برای یکی از خیابانهای قاهره باعث تیرگی بیشتر روابط مصر با نظام جمهوری اسلامی ایران شد. تشدید این کدورت زمانی صورت گرفت که در اردیبهشت 58 و در واکنش به انعقاد پیمان سازش میان انور سادات و مناخیم بگین که اسرائیل را به رسمیت میشناخت، امام خمینی(ره) دستور قطع رابطه با مصر را صادر کرد.
دو سال بعد در مهر 60 و در سالگرد جنگ رمضان در مصر، انور سادات در یک رژه نظامی بهدست یک اسلامگرای مصری عضو جهاد اسلامی مصر ترور شد. به این ترتیب یکی از خیابانهای پایتخت ایران ـ خیابان وزرا ـ به نام خالد اسلامبولی تغییر یافت.
در زمان ریاستجمهوری محمد خاتمی، وی پس از ۲۰ سال قطع کامل روابط ایران با مصر، در ژنو با حسنیمبارک رئیسجمهور وقت مصر دیدار و گفتوگو کرد. پس از آن اعلام شد تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی شرط دولت مصر برای برقراری رابطه دوباره با ایران است. شرطی که حمیدرضا آصفی، سخنگوی وقت وزارت امورخارجه آن را در نامهای در بهمن 83 به شورای شهر فرستاد. هنوز شورای شهر تهران در اینباره تصمیمگیری نکرده بود که در بیانیهای با امضای حزبالله تغییر نام این خیابان، «فضاحت» و «چرخشی تعجب برانگیز» از سوی «مخالفان داخلی راه امام» خوانده شد.
به این ترتیب این موضوع در شورای شهر وقت مسکوت ماند و در مقطعی منوط به تغییر نام خیابان پهلوی در قاهره شد. اما دو طرف از مواضع خود کوتاه نیامده و عطای این رابطه را به لقایش بخشیدند. تا اینکه در اردیبهشت ۸۶ محمود احمدینژاد برای تاسیس سفارت ایران در مصر اعلام آمادگی کرد. اما باز هم همان شرط و شروطها مطرح شد و حتی بعد از سقوط رژیم حسنی مبارک هم روابط سیاسی میان کشور برقرار نشد.
فتاح غلامی / گروه تاریخ
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد