گویی هر وقت این دو به هم میرسند قصهای ساده، اما واجد پیچیدگیهای معنایی شکل میگیرد که دغدغههای فردی را به مشغلههای جمعی پیوند میزند. «امروز» حتی اگر به اعتقاد برخی قصه هم نداشته باشد قصه جامعه امروز ماست. جامعهای که در التهاب چالشها و تنگناهای اجتماعی- اقتصادی دچار برخی بحرانهای اخلاقی شده و قرار است در سکوت حاکم بر فیلم و با نمایش نوعی مواجهه اخلاقی همراه با متانت و صبوری و سکوت، راهکاری برای عبور از این بحران به تصویر کشیده شود.
شاید این سکون و سکوت، ضرباهنگ قصه را میگیرد و ریتم آن را کند میکند، اما این آرامش، چاره عصبیت و خشمی است که زندگی انسان امروز را تهدید میکند و مانع طغیانگری او میشود.
داستان امروز، درباره یک راننده تاکسی است که با یک مسافر زن حامله و بدحال مواجه میشود. زن خواهش میکند تا راننده او را به بیمارستان برساند. راننده تاکسی که دارای منش واخلاق جوانمردی است، این مسافر عجیب وغریب را به مقصد میرساند. زن در ادامه از او خواهش میکند در پذیرش نیز همراهش باشد. مرد زن را همراهی میکند و در نهایت کنار او برای زایمان و عمل میماند. زن جوان موقع سزارین از دنیا میرود. راننده تاکسی که فرزندی ندارد و سالها در آرزوی آن بوده، نوزاد تازه متولد شده زن فوت کرده را از بخش مراقبتهای ویژه میدزدد و با خود به خانه میبرد.
کارگردان تلاش میکند از قضاوت درباره قصه پرهیز کند، بویژه درباره زن مسافر که موقعیت او در حالت عادی میتواند برای هر کسی سوالبرانگیز باشد و کنجکاویاش را تحریک کند ولی این پرهیز از قضاوتهای اخلاقی در شخصیت اصلی قصه یعنی یونس (پرویز پرستویی) تجلی پیدا میکند.
یونس با وجود همه نگاههای پرسوءظن و حرف و حدیثهایی که از اطرافیان حتی پزشک بیمارستان میشنود که ایران بهشت مردانی مثل توست، اما ترجیح میدهد واکنشی نشان ندهد، جز سکوت و صبوری و نشنیده گرفتن. هرچند این سکوت از سر رضایت نیست، یک سکوت اجباری هم نیست، سکوتی است که بر مبنای یک عقلانیت اخلاقی از سوی یونس انتخاب میشود تا حاشیهسازیهای زرد، سبزی زندگیاش را نگیرد. یونس سکوت میکند تا از تنشهای ناخواسته خود را برهاند، آن هم بین آدمهایی که دائما در حال زایش تنشهای خودخواسته هستند.
پرویز پرستویی پیش از امروز و نقش یونس، مشابه این شخصیت را در فیلم «بیست» عبدالرضا کاهانی نیز تجربه کرده بود. پرستویی در آنجا صاحب رستورانی بود که به دلیل شرایط حرفهای و زندگیاش در یک سکوت عمیق فرو رفته بود. با این حال این دو سکوت از حیث معنایی تفاوت زیادی با هم داشت و اتفاقا مقایسه این دو سکوت با بازی مشترک پرستویی به فهم مفاهیم نهفته در فیلم امروز کمک میکند. سکوت پرستویی در بیست با تلخی و عصبیتی همراه بود که نشان از کشمکش درونی و نارضایتی او میداد، یک نوع تن دادن به سکوت و در واقع سکون اجباری، اما در اینجا این سکوت، خودآگاهانه و انتخابی است.
میرکریمی در امروز، مخاطب را به سکوت اخلاقی خودآگاهانه دعوت میکند تا در پناه صبر و تحمل هدفمند بتواند به آرامش دست یابد و انسان بودن را تجربه و تمرین کند.
امروز شاید بازتابی بصری از جامعه امروز نباشد بلکه یک نوع مواجهه رفتاری با جامعه امروز است که در رفتارشناسی یونس، صورتبندی میشود. برای درک فیلم و ارتباط برقرار کردن با شخصیتهای قصه و پیوند با روح و لحن داستان هم نیاز به سکوت و تامل و آرامش است و باید با فراز و نشیبهای درونی یونس در مواجهه با موقعیت تراژیکش همراه شد تا بتوان به فهم درستی از قصه رسید. در واقع امروز واجد تعلیقهای درونی است نه بیرونی و ساختاری و لذا نیازمند صبوری تماشاگر برای درک این موقعیت و معناست.
شاید بتوان امروز را روایتی عارفانه از زیست جهان امروز دانست که شخصیت یونس با برگزیدن یک نوع سکوت عارفانه و در واقع تقیه، سعی میکند اخلاقی زیستن و انسان بودنش را حفظ کند. ابتدا شاید سکوت یونس و مکثهای طولانی او برای مخاطب آزاردهنده باشد، اما هر چه قصه پیش میرود، این سکوت منطق روانشناختی و دراماتیک پیدا میکند و با هویت اثر و پیام آن چفت و بست میشود، هرچند به نظر میرسد برخی مواقع این سکوت و مکثها کمی طولانی است و قصه را از ریتم میاندازد.
امروز واجد یک نوع رویکرد انتقادی شدید به پیشداوری اخلاقی در جامعه امروز ماست که با سکوت خود فریاد میزند. حتی گاهی احساس میشود این سکوت اغراقآمیز نوعی طعنه زدن به هیاهوی بیهوده و آسیبزایی است که حقیقت پشت آن پنهان میشود؛ یونس سکوت میکند تا آبروی زنی حفظ شود، حتی اگر به قیمت بیآبرویی یا سوءظن درباره خودش تمام شود؛ او نیش و کنایه دیگران را به جان میخرد چون حفظ کرامت انسانی برایش مهمتر از منافع شخصی است. شاید از منظر عقل معاش متعارف، مواجهه یونس با این موقعیت غیرمنطقی و غیرعقلانی به نظر برسد، اما او همچنان به ارزشهایی معتقد است که در جامعه امروز کمرنگ شده است. سکوت او تلنگری است به جامعه پرتنشی که دیگر صبور نیست.
اگرچه امروز فیلم کمبازیگری است، اما همکاری پرویز پرستویی و سهیلا گلستانی قابل توجه است؛ بویژه گلستانی که توانسته یک نوع معصومیت نهفته در شخصیت داستان را بخوبی بازنمایی کند. میرکریمی بار دیگر به زنان و دشواریهایشان در نظام اجتماعی توجه میکند؛ زنانی که در قضاوتهای بیرحمانه جامعه آسیب میبینند و بیپناه میشوند. مرگ او در پایان با تولد کودکی همراه میشود تا زندگی و مبارزه در مسیر آرزوهای انسانی با همه دشواریها و تلخیهایش زنده نگه داشته شود. امروز اگر کمی با ریتم تندتر و خردهروایتهای بیشتری همراه میشد، در کنار به همین سادگی و «خیلی دور خیلی نزدیک» شاید سهگانه موفقی از میرکریمی را شکل میداد.
سیدرضا صائمی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با یک مشاور خانواده مطرح شد
دبیر علمی جشنواره شعر فجر در گفتوگو با «جامجم» تأکید کرد آییننامه این رویداد ادبی نیاز به تجدیدنظر دارد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با دکتر محمدحسین رجبی دوانی رئیس بنیاد ایرانشناسی مطرح شد