اساسا در جهان رسانهای شده امروز هیچ طرح و ایده مهم و هیچ سیاستگذاری کلانی بدون رسانه ممکن نیست. رسانه، دیگر رساننده سیاستها نیست، بازوی اجرای آنها نیز هست. تبیین شعار هر سال از سوی رهبر معظم انقلاب تعیین میشود، بیش ازهر چیز در رسانه ملی تجلی پیدا میکند در واقع اولین نهادی که این شعار را اعلام عمومی میکند، صدا و سیماست و بدیهی است که تبیین و ترویج شعار ملی در رسانه ملی یک ضرورت فرارسانهای است، اما نسبت این شعار با شبکههای فرامرزی و بینالمللی چیست؟ آیا شعار ملی صرفا به ملیت مرتبط بوده و به جغرافیایی درونی ـ وطنی نیاز دارد یا باید به تبیین فراملی این شعار هم پرداخت؟
واقعیت این است که جهان امروز به واسطه توسعه ارتباطات و رسانهها، به قول مک لوهان به یک دهکده جهانی بدلشده و هیچ اتفاقی در هیچ کجای جهان بدون تأثیر در نقطه دیگری از این جهان نیست. بویژه کشوری مثل ایران که واجد اهمیت استراتژیک چه در منطقه و چه در سطح بینالمللی است. از منظر استراتژیک، جغرافیای سیاسی فراتر از جغرافیای طبیعی بوده و گستردگی بیشتری دارد لذا انتخاب شعار سال را نباید در محدوده جغرافیای طبیعی معنا کرد، زیرا شعاع تأثیرگذاری آن مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و وارد فضای فرهنگی ـ سیاسی جوامع دیگر نیز میشود، بویژه شعار امسال که با نام فرهنگ گرهخورده است.
فرهنگ، اقلیم بزرگی از مفاهیم و ارزشها و... است که مرزهای جغرافیایی را برنمیتابد و ماهیتی همهگیر و عمومی دارد. شاید هیچ شعاری به اندازه شعار امسال با ماهیت و آرمان انقلاب اسلامی نسبت نداشته باشد. انقلابی که خود را یک جنبش و قیام فرهنگی دانسته و پیام انقلاب را بیش از آن که در حوزه اقتصاد و سیاست بداند، در ترویج و اشاعه فرهنگ میداند؛ به عبارت دیگر انقلاب اسلامی خود یک دعوت فرهنگی از جهان معاصراست تا چشمها را شسته و جور دیگر ببینند. لذا گزافه نیست که بگوییم شعار امسال یک شعار ملی نیست، یک شعار انقلابی است که فراتر از مرزهای داخلی هم باید به دنبال تحقق آن بود.
گفتمان فرهنگی به مناظره و مبادلات بینالمللی نیازمند است و شعار امسال بهانه خوبی است تا اولویتها، رویکردها و سیاستهای فرهنگی خود را صورتی جهانی ببخشیم. لذا شبکههای بینالمللی مثل سحر و پرس تی وی رسانههای مناسبی هستند تا از ظرفیت آنها برای رسیدن به این مقصود استفاده کنیم و شعار امسال را از سطح ملی به سطح بینالمللی ارتقا دهیم.
این شبکهها این امکان را دارند که با مخاطبان غیرایرانی ارتباط برقرار کرده و برای آنها برنامهسازی کنند. از این ظرفیت میتوان برای ترسیم چهره فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بهره برد و ضمن تبیین نگاه و رویکرد فرهنگی کشور زمینه و بستری برای همکاریهای بین فرهنگی یا به عبارت بهتر همکاریهای فرهنگی بینالمللی فراهم کرد.
واقعیت این است که فرهنگ، مفهوم و دایره بسیار وسیع و گستردهای دارد که شناخت مفاهیم و مصادیق آن کار سادهای نیست و نیازمند مناظره و مباحثههای فراوانی است. این واقعیت که فرهنگ ملی در آیینه فرهنگ بینالمللی بیشتر شناخته شده و به نقاط ضعف و قوت خود پی میبرد در کنار شبکههای بینالمللی و ماموریت آنها قرار دهید تا متوجه اهمیت جایگاه این شبکهها درنسبت با شعار امسال و توسعه فرامرزی آن شوید. تشکیل میزگردها و برنامههای گفتوگو محور با نمایندگان فرهنگی کشورهای دیگر، کارشناسان و اصحاب فرهنگ ایرانی ـ اسلامی خودمان، فرصت مغتنمی است که هم میتواند به گفتوگوی درون فرهنگی غنای بیشتری بخشیده و مسائل تازهای را برایش مطرح کند و هم به گفتوگوی بین فرهنگی دامن زده و از این طریق هم به پالایش فرهنگی خودی دست بزند و هم بر آرایش فرهنگی بیرونی و بینالمللی تأثیر بگذارد.
تهیه و تولید انواع آیتمهای فرهنگ محور میتواند مناقشات سیاسی کشور را در جهان از ساحت سیاسی به سطح فرهنگی تغییر داده و بسیاری از گرههای دیپلماتیک را به دست فرهنگ بگشاید. به این ترتیب شبکههایی مانند سحر و پرس تی وی نیز میتوانند به یک دیپلمات رسانهای ـ فرهنگی تبدیل شود که فرآیند مناسبات و معادلات سیاسی را تسهیل میکند.
جهان امروز جهانی فرهنگی است و این گفتمان فرهنگ است که به عنوان جریان غالب، جهان را مدیریت میکند. امروزه در جهان رسانهای شده، قدرت فرهنگی بر قدرت سیاسی و نظامی چربیده و قدرت برتر متعلق به فرهنگ برتر است. رسانه، ابزار و سلاح اصلی این هماورد فرهنگی است و لذا منطقی به نظر میرسید که شبکههای بینالمللی در راستای تحقق شعار امسال دست به تولید برنامه بزنند. برای مثال قدرت شبکه سحر را در تحقق شعار امسال نباید دستکم گرفت. این شبکه میتواند دریچهای به سوی جهان بگشاید تا جهانیان با فرهنگ کهن و غنی ایران زمین آشنا شده و حقیقت آن را به چشم ببینند.
در جهانی که کشور ما را با عینک سیاست مینگرند، شبکههای بینالمللی ما میتوانند دست به آشناییزدایی زده و صورت فرهنگی ما را در آیینه خود بنمایاند تا بازتاب این وجوه روشن، به روشنگری بیشتر درباره ایران در جهان منجر شود.
ساخت مستندهایی درباره ظرفیتهای فرهنگی ایران، گفتوگو با فرهنگشناسان دنیا درباره فرهنگ ایرانی، نمایش فیلمهایی که مظاهر فرهنگ ایرانی را در خود نشانهشناسی کرده و ارائه الگو و سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی به عنوان یک بسته فرهنگی، هدیهای است که شاید یک زندگی تازه را برای مخاطبان این شبکه به ارمغان بیاورد.
اگر امروزه دیگران از فرهنگ خود صحبت میکنند و داعیه جهانیشدن آن را دارند، چرا ما نباید فرهنگ غنی و باشکوه خود را تبلیغ کنیم؟ شبکههای بینالمللی ما میتوانند به سفیر فرهنگی رسانه ملی بدل شود و پیام فرهنگی انقلاب را به گوش جهانیان برساند. هرچند که این اتفاق در رسانه ملی افتاده است و در حال حاضر شبکههای صدا و سیما شعار سال را فراتر از مرزهای جغرافیایی تبلیغ و تبیین میکنند. (سید رضا صائمی/ ضمیمه قاب کوچک)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد