محدوده پراکنش زیرگونه موسوم به شیرهای آسیایی طی سال‌های اخیر بشدت کاهش پیدا کرده، چنان که این زیرگونه را امروز باید یکی از نوادر حیات‌وحش به حساب آورد. ‌اکنون تنها یک ذخیره نسبتا کوچک اما قابل ملاحظه از آنها در شمال غربی کشور هند زیست می‌کند. اما آیا این قلمرو همیشه تا این اندازه محدود و کوچک بوده؟
کد خبر: ۶۸۶۰۰۲

قلمرویی که آب رفت

شیر آسیایی با نام علمی Panthera‌ در واقع یک زیرگونه از گونه شناخته شده موسوم به Panthera‌/‌leo است. جمعیت کوچک فعلی نیز باقیمانده‌ جمعیتی است که در گذشته پراکنش قابل توجهی از کوه‌های قفقاز تا یمن، از مقدونیه تا هند و حتی در عربستان و ایران داشته است. بخش اعظم جمعیت شیرها در آفریقا بخصوص جنوب صحرای بزرگ متمرکز بود، اما یک گروه دیگر موسوم به باربری (Barbary Lion) نیز وجود داشت. شیرهای باربری دقیقا همان حیوانات پرابهتی بودند که در میدان‌های مسابقه مشهور رومی با گلادیاتورها نبرد می‌کردند. شیرهای باربری و خویشاوندان نزدیک آنها در آن زمان از شمال آفریقا گرفته تا خاورمیانه و هند پراکنش داشتند. همه آنها امروزه منقرض شده‌اند و تنها یک زیرگونه مشابه به نام شیرهای آسیایی باقی‌مانده که آنها را نیز تنها می‌توان در جنگل‌های گیر (Gir) واقع در شمال غربی هندوستان پیدا کرد.

اهمیت گوشتخواران در طبیعت

تهدیداتی از جمله حضور انسان و دام سبب شد شیرها از بخش‌های عمده‌ای از قلمرو خود حذف شوند. آخرین شیرهای اروپایی حدود هزار سال پیش کشته شدند. ورود اسلحه به خاورمیانه باعث شد نه‌تنها شیرهای آسیایی، بلکه بسیاری از گونه‌های باارزش دیگر نیز منقرض شوند. اما چرا انقراض چنین جاندارانی جای نگرانی دارد؟ ساده‌ترین پاسخ آن را باید در اهمیت حفظ سلامت اکوسیستم جستجو کرد. حیواناتی نظیر شیرها جزو شکارچیان راس هرم غذایی هستند. انسان نیز باوجود ستیز دائمی که با طبیعت داشته، جزئی از همین هرم غذایی است. هرگونه آسیب به زنجیره‌های به‌هم‌پیوسته طبیعت تمام اعضای هرم غذایی را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد و البته انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست. تحقیقات دانشمندان نشان داده حضور شکارچیان راس هرم غذایی بشدت بر سلامت کل اکوسیستم تاثیرگذار است. اکوسیستمی که شکارچیان راس هرم خود را از دست دهد، دیگر یک اکوسیستم سالم نیست. در واقع نابودی شکارچیان راس هرم می‌تواند تعادل دیگر اعضای هرم را برهم بزند. این شرایط به مثابه تیری است که از کمان خارج می‌شود؛ زمان آن مهم نیست اما در هر صورت تیر روزی بر هدف خواهد نشست.

یک انقراض دردناک

شیر ایرانی ‌اکنون در کشور ما منقرض شده و سال‌هاست هیچ گزارشی از حضور این حیوان در زیستگاه‌های پیشین از جمله در نواحی جنوب و جنوب غربی کشور، جنگل‌های اطراف رودخانه‌های کرخه، دز و کارون به طرف مسجد سلیمان، رامهرمز، بوشهر و کازرون تا دشت ارژن واقع در غرب شیراز ارائه نشده است. برخی معتقدند شیرهایی که ‌اکنون در هند زیست می‌کنند، مشابه همان‌هایی است که روزی در ایران بودند. برخی روایت‌ها حاکی از آن است که آخرین شیر ایرانی توسط ظل‌السلطان، پسر ناصرالدین شاه و پیش از سال 1298 هجری شمسی شکار شد، اما روایت‌های دیگری هم هست که آخرین گزارش قابل اعتماد از حضور شیر ایرانی را به مشاهده یک جفت آن هم در نزدیکی دزفول و سال 1321 هجری شمسی نسبت می‌دهد.

نماد حضور شیرهای ایرانی را در منابع متعدد از جمله در آثار باستانی، ابزارهای معمول مورد استفاده نظیر قفل‌های قدیمی، کشتی‌ها، تجهیزات اسب‌سواری، تفنگ‌ها، تزئین بناها و برخی مقبره‌ها می‌توان جستجو کرد. پیشینه برخی از آنها حتی به هزاره سوم پیش از میلاد برمی‌گردد. نمادها و تمثال‌های متعدد دوره هخامنشیان و ساسانیان نیز گواهی بر آشنایی مردم و حضور شیرهای ایرانی در این منطقه است. یکی از مهم‌ترین دلایل انقراض شیرهای ایرانی، شکار آنها بوده است. در واقع انقراض شیرهای ایرانی فقط به‌دلیل لذت از شکار رخ داد؛ هرچند به استثنای شکار، سمی‌کردن طعمه و کاهش جمعیت گوزن‌های زرد ایرانی نیز در این میان بی‌تاثیر نبود.

شیرهای آسیایی در هندوستان

در هندوستان نیز سربازان انگلیسی و نجیب‌زادگان هندی خیلی زیاد شیرهای آسیایی را شکار کردند. در قرن 20 میلادی، تنها تعداد بسیار اندکی از این زیرگونه در جنگل‌های «گیر» باقی مانده بود. یک شاهزاده محلی هندی درست در همین زمان نخستین گام‌ را برای حفاظت از این حیوانات برداشت. در آن زمان ساواناهای خشک و جنگل‌های برگریز حدود 1600 کیلومتر مربع از مساحت این منطقه را در بر می‌گرفت. بعدها از مساحت این منطقه بشدت کاسته شد به‌طوری که آنچه امروز برجای مانده و به صورت پارک ملی حفاظت می‌شود، شاید حتی نصف مساحت پیشین هم نباشد. با توجه به ویژگی‌های رفتاری شیرها باید گفت که مساحت این منطقه بسیار ناچیز است. علاوه بر آن اغلب قسمت‌های پارک را نیز زمین‌های کشاورزی احاطه کرده است. می‌توان گفت این زیرگونه باارزش عملا در قطعه زمینی کوچک و محدود (شاید کمی از 50 تا 100 کیلومتر مربع بیشتر) و در تنها زیستگاه مناسبی که برایش باقی مانده، به دام افتاده است. از طرف دیگر در پارک ملی گیر، چند معبد و حتی پنج جاده اصلی و یک مسیر خط آهن وجود دارد. حضور قابل توجه انسان‌ها در این به اصطلاح محدوده حفاظت شده، خالی از حوادث غیرمترقبه نبوده و نیست.

نزدیکی انسان به این حیوانات قلمروطلب که دیگر حتی در همان محدوده اندک نیز شرایط مناسب برای بقا را ندارند، گاه و بیگاه به‌وقوع حملات ناخواسته منجر می‌شود. آمار 16 مرگ ناشی از حمله شیرها در فاصله سال‌های 1988 (1367) تا 1990 (1369) زمانی معنادار خواهد شد که بدانید بیشتر از صد هزار نفر همراه دام‌های خود در ده کیلومتر از پارک زندگی می‌کنند. رقابت تنگاتنگ دام‌ها و شکار باقی‌مانده برای شیرها یعنی گوزن‌های وحشی نیز به‌طور مستقیم بر جمعیت شیرها تاثیر گذاشته است. نابودی منبع غذایی شیرها برابر با گرسنه شدن آنها و در نهایت حملات اجباری به تعدادی از احشام است. دولت هند به‌دلیل اهمیت فوق‌العاده بقای شیرها، تمام خسارات ناشی از حملات آنها به احشام را تقبل می‌کند، اما این واقعیت که فشار وارد بر شیرها روز به روز بیشتر می‌شود غیرقابل انکار است.

مترجم: فرناز حیدری
منابع: Oocities، IUCN red list، Encyclopedia of Endangered Animals

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها