در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این در حالی است که منتقدان سینمایی میگویند همبازی شدن آنها هماکنون، جذابیت خاصی برای تماشاگران و دوستداران ژانر اکشن ندارد. هم آرنولد و هم استالونه، در دهه 80 میلادی تبدیل به بازیگران سرشناس و اصلی ژانر اکشن شدند و همزمان، لقب قهرمان اکشن را گرفتند.
آرنولد در «کونان بوبر» و «ترمیناتور» بازی کرد و استالونه هم در مجموعه فیلم ورزشی «راکی» ظاهر شد. این دو در فیلمهای زیاد دیگری هم بازی کردند، ولی هیچ یک از آنها، موفقیت بالای مالی این فیلمها را تکرار نکرد.
طرح فرار، دومین همکاری مشترک این دو بازیگر پس از اکشن دلهرهآور «بیمصرفها2» به حساب میآید که چندی پیش از شبکه نمایش پخش شد.
قصه فیلم درباره یک متخصص حرفهای و سطح بالای امور فرار از زندانهای تو در توست که در آخرین ماموریت کاری خود مجبور میشود از همکاری یکی از زندانیان بهره بگیرد.
در گفتوگوی مشترک اینترنتی زیر، آرنولد و استالونه درباره مسائل این فیلم و همبازی شدن با یکدیگر صحبت میکنند.
چرا در طرح فرار با یکدیگر همبازی شدید؟
استالونه: به نوعی میخواستیم دوران طلایی فیلمهای اکشن پرهیجان را تکرار کنیم.
آرنولد شوارتزنگر: بسیاری از تماشاگران سینما در طول چند دهه گذشته مایل بودند ما دو نفر را در یک فیلم سینمایی کنار هم ببینند. طرح فرار، فیلمنامه جذابی داشت و برای هر دوی ما جای کار زیادی فراهم میکرد.
استالونه: در دهه 80 میلادی من و آرنولد به صورت همزمان تبدیل به قهرمان اکشن ژانر سینمای حادثه شدیم. من در راکیها بازی کردم و او در ترمیناتورها. هر دو فیلم موفق بودند و از همان زمان، خیلیها میپرسیدند روزی فرا خواهد رسید که این دو نفر، نقش مقابل یکدیگر را در یک فیلم سینمایی بازی کنند یا خیر.
طرح فرار، فیلمی در دنباله همان کارهای اکشن است؟
استالونه: با اصرار روی این نکته تاکید میکنم که این فیلم بسیار متفاوت از آن فیلمهای اکشن است. از روز اول قرار بود طرح فرار تفاوت زیادی با فیلمهای اکشن دهه هشتادی ما داشته باشد. در آن دوران، هر دوی ما به صورت مساوی و موازی لقب قهرمان اکشن را یدک میکشیدیم و رسانههای گروهی از آن زمان به عنوان دوران طلایی ژانر اکشن اسم میبرند. در آن زمان فیلمهای خاص در این ژانر تهیه شد و پس از آن دیگر مشابه آنها ساخته نشد. از این نظر، طرح فرار حرف تازهای برای گفتن دارد و به اصطلاح یک چیز نوست.
شوارتزنگر: در یک کلام، طرح فرار فقط یکسری بمبگذاری، آتشبازی و تیراندازی نیست. شخصیتهای اصلی قصه (یعنی من و سیلوستر) باید مغزمان را هم به کار بیندازیم و با کمک آن، مشکلات پیشرو را حل کنیم.
استالونه: البته اکشن خیلی زیادی هم در فیلم وجود دارد، اما دو شخصیت اصلی قصه، مثل قهرمانان اکشن دهه 80 میلادی عمل نمیکنند و فقط به زور بازوی خود تکیه ندارند، ماجراجوییهای آنها با فکر همراه است و این دو برای هر عمل و اقدام تفکر میکنند. این نکته نشان میدهد شخصیتهای قهرمان اکشن فیلمهای چند دهه اخیر، رشد کرده و یک جورهایی به بلوغ فکری رسیدهاند.
شوارتزنگر: درست است. آنها حالا آدمهای عاقل و بافکری شدهاند و این نکته مهمی در کارنامه هنریشان است. در عین حال، قصه فیلم نوعی نبرد و آزمایش اجتنابناپذیر بین شخصیت من و سیلوستر را به نمایش میگذارد. این موضوع در دل تلاش آنها برای رهایی از زندان نشان داده میشود.
ولی شخصیت شما دو نفر در طول فیلم با یکدیگر برخورد فیزیکی ندارند.
استالونه: خیر. از ابتدا هم قرار بود چنین برخوردی را در طول قصه فیلم نداشته باشیم، هر چند شاید تماشاگران خیلی دلشان میخواست این اتفاق بیفتد.
خیلیها گفتند چقدر بد شد ما دو نفر با هم درگیر نمیشویم. از شنیدن این حرفها خودم هم گاهی احساس میکنم جای یک دعوای دو نفره جانانه بین ما در قصه فیلم خالی است!
شوارتزنگر: حال و هوای قصه فیلم به گونهای است که جایی برای چنین دعوایی فراهم نمیکند. جذابیت چنین درگیری و زد و خوردی در این است که دلیل خوب و موجهی برای آن وجود داشته باشد.
ایده همبازی شدن با هم به این شکل، چه زمانی شکل گرفت؟
استالونه: بعد از همکاریمان در قسمت دوم بیمصرفها این موضوع جدیتر شد. در این فیلم، آرنولد نقش کوتاهی داشت و زمان زیادی در کنار هم روی پرده سینما نبودیم.
خیلیها گفتند چرا یک فیلم مشترک بازی نمیکنید که کاملا کنار هم باشید و در طول قصه، تماشاچی بارها و بارها شما را با هم ببیند. این مساله باعث شد ما هم به صورت جدی به این موضوع فکر کنیم و به دنبال فیلمنامهای باشیم که چنین امکانی را در اختیارمان بگذارد.
شوارتزنگر: فیلمنامه بیمصرفها را خود سیلوستر نوشته بود و احتمالا به همین دلیل نقش من در آن کم بود! (میخندد) به دنبال فیلمنامهنویسی میگشتم که قصهای داشته باشد که در آن دو شخصیت اکشنکار اصلی وجود داشته باشد.
حدود 30 سال طول کشید تا رقبایی مثل شما، نقش مقابل یکدیگر را در یک فیلم سینمایی بازی کنید.
استالونه: در تمام این سالها پیشنهادهای مشترک زیادی به ما شد. پول زیادی هم برای این فیلمهای مشترک به ما میدادند، ولی نه من و نه آرنولد هیچ کدام را قبول نکردیم، زیرا فیلمنامههای آنها به قدر کافی خوب نبود.
شوارتزنگر: شخصیتهایمان هم در این فیلمها موجه و منطقی نبود. معلوم بود آن شخصیتها را به صورت مصنوعی و تحمیلی کنار هم قرار دادهاند، اما در اینجا، موضوع برعکس بود. شخصیت هریک از ما در قصه فیلم، حضوری قوی و موجه داشت. شخصیت سیلوستر یک متخصص سیستم امنیتی زندانهاست و توانایی فرار از داخل پیچیدهترین زندانها را دارد. من هم یک زندانی قدیمی در این زندان مخوف هستم که سیلوستر بدون کمک او، امکان فرار از آنجا را پیدا نمیکند. این دو شخصیت، مکمل یکدیگر هستند و بدون حضور آن دیگری، هیچ کاری نمیتوانند بکنند.
استالونه: طرح فرار را میتوان فیلمی در ژانر اکشن معرفی کرد که به دیدار آلفرد هیچکاک و دنیای خاص او میرود. از همین منظر است که میگویم این فیلم کاملا متفاوت از اکشنهای کلاسیک دهه هشتادی است که هر دوی ما به خاطر آنها مشهور شدیم.
نمیخواهید به آن نوع فیلمهای اکشن دهه هشتادی برگردید؟
شوارتزنگر: شرایط کاملا فرق کرده است. آن مدل فیلمها این روزها دیگر خریداری ندارد. من و سیلوستر هم دیگر آن جوان پرحوصله دهه هشتادی نیستیم. گذشت زمان و شرایط جدید، خودش را به همه چیز تحمیل میکند و از واقعیتها نمیتوان فرار کرد.
استالونه: من و آرنولد، آن سینمای اکشن را خلق کردیم. جدی میگویم. شاید بعضیها مخالف این حرف باشند، ولی ما بودیم که سینمایی را به وجود آوردیم که در تمام لحظات آن اکشن حضور و جریان دارد. فیلمهای ما نوع تازهای از اکشن و ماجراجویی را در معرض دید تماشاگران قرار دادند. آنها هم واکنش خوب و متفاوتی نسبت به آن نشان دادند. این نوع سینما در خون ماست و به همین دلیل در تمام این سالها همین خط را دنبال کردیم.
اکشن فیلم/ مترجم: کیکاووس زیاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: