آخ که نمی‌دونی پول، چه رضایتی میاره!

هنگامی که درباره اعتیاد به پول صحبت می‌شود، ذهن ما به سرعت متوجه مفاهیمی مانند حرص می‌شود. اما تحقیقات جدید پژوهشگران نشان داده است که مساله اعتیاد به پول، مساله‌ای پیچیده‌تر و گسترده‌تر است. چنان‌که برخی پژوهشگران اعتیاد به پول را نوعی بیماری جسمی-روانی می‌دانند و نه مقوله‌ای اخلاقی.
کد خبر: ۶۷۲۵۳۹

جام جم سرا:

آیا شما معتاد به پولید؟ برای بررسی این مساله باید نشانه‌های افراد مبتلا را بررسی کنیم.

براساس تحقیقاتی که اخیرا توسط بخش سلامت سازمانی دانشگاه استنفورد انجام گرفته، اعتیاد به پول مساله‌ای مستقل از شغل افراد است. شرایطی در محیط‌های کاری وجود دارد که باعث می‌شود فرد به سوی اعتیاد پولی کشیده شود. فارغ از اینکه کارمند یا کارفرما باشد. این تحقیقات چنین رویکردی به پول را نوعی بیماری دانسته‌اند.

در افرادی که به پول اعتیاد دارند، واکنش‌ها و فرآیند‌هایی مشابه افراد معتاد به موادمخدر دیده شده است. هنگامی که این افراد پول به دست می‌آورند، احساس سرخوشی و نشئگی پیدا می‌کنند. حتی سرعت واکنش‌های بدنی به نحو غیرقابل باوری افزایش پیدا می‌کند. فرد می‌تواند بسیار فراتر از توان بدنی معمول خود کار کند، بدود و بیدار بماند. افرادی که در بورس کار می‌کنند، نمونه‌ای بسیار جالب توجه از این مفهوم هستند. آنها می‌توانند به نحو غیر قابل باوری بی‌خوابی و گرسنگی را تحمل کنند، بدون اینکه اختلال خاصی در عملکردشان دیده شود.
یکی دیگر از نشانه‌های این افراد این است که برای آنها پول در آوردن تبدیل به فعالیتی می‌شود که فی نفسه رضایتبخش است. افراد معتاد به پول به اینکه با این پول چه کار می‌توانند بکنند، اصلا توجهی نمی‌کنند. در واقع مساله چگونگی خرج کردن پول، برای آنها اولویتی ندارد. به دست آوردن پول، مستقل از نیاز و خواست، برای آنها اهمیت بنیادین دارد. به عبارت دیگر آنها درباره فواید پول فکر نمی‌کنند، بلکه صرفا درباره این مساله فکر می‌کنند که چگونه می‌توانند پول بیشتری به دست بیاورند. همان گونه که یک معتاد به مواد مخدر، در تمام روز به فکر تامین این مواد برای استفاده بدن خود است، معتاد به پول هم تمام مشغله و دغدغه ذهنی‌اش کسب پول بیشتر است.

نتیجه این تحقیقات با عقاید ما درباره پول کاملا متضاد است. ما تصور می‌کنیم که علت اصلی خواست پول، برطرف کردن نیازها و خواست‌ها است. اما تحقیقات نشان می‌دهد که پول تنها تا اندازه‌ای می‌تواند سبب احساس خوشی و لذت شود. اگر مقدار پول از میزانی بالاتر رفت، دیگر تاثیری در خوشحالی و لذت فرد ندارد. اما مساله اینجا است که اشخاص وقتی به این پول دست پیدا می‌کنند، فعالیت خود را متوقف نمی‌کنند. بلکه همچنان در پی کسب پول بیشتری می‌روند.

اگر آشنایان، دوستان و همکاران ما را انسان‌های ثروتمند تشکیل بدهند، ما استعداد زیادی برای معتاد شدن به پول پیدا می‌کنیم. چون ذهن ما مدام خود را با اطرافیان نزدیک مقایسه می‌کند و تقویت مقایسه‌های ذهنی، به معنی تقویت ارزش و اهمیت پول است

این نشان می‌دهد که قرار نیست پول به خاطر خوشی، آرامش و آسایشی که برای ما فراهم می‌کند، خواسته شود، بلکه هدف پول در آوردن در این افراد، خود پول در آوردن است. آنها پول در می‌آوردند تا پول در آورده باشند. همین و بس.

بر اساس این تحقیقات، میزان پولی که در آمریکا افراد با به دست آوردن آن می‌توانند به لذت ناشی از پول برسند و فراتر آن تغییری در حالشان ایجاد نخواهد کرد، 75 هزار دلار در سال است. اما چه کسی به 75 هزار دلار در سال قانع است؟
یکی از فرآیند‌های چنین اعتیادی این است که افراد به میزانی که پول بیشتری به دست می‌آورند، به پول اهمیت بیشتری می‌دهند. هرچه شما پولدارتر می‌شوید، پول برای شما ارزشمندتر می‌شود. این امر به نوبه خود باعث می‌شود شما خواهان پول بیشتری شوید و این سیر، پیوسته ادامه پیدا کرده و افزایش می‌یابد. از دیگر سو، به دست آوردن پول بیشتر باعث می‌شود تا افراد تصور و تصویری بهتر از خود داشته باشند. ما به صورت طبیعی فکر می‌کنیم که به اندازه دیگران خوب هستیم(یا خود را بالاتر از میانگین افراد می‌بینیم). ما انتظار داریم که این برتری خود را در پولی که به دست می‌آوریم، نشان دهد. اگر به نظر برسد افرادی که در اطراف ما هستند، دارایی‌شان بیشتر از ما است، احساس بی‌عدالتی می‌کنیم. ما خود را بهتر از دیگران-یا حداقل همسطح دیگران-می‌دانیم. پس باید به اندازه آنها هم پول داشته باشیم. آنچه ملاک قضاوت ما دراین باره را می‌سازد، محیطی است که در آن رشد کرده و کار می‌کنیم. اگر آشنایان، دوستان و همکاران ما را انسان‌های ثروتمند تشکیل بدهند، ما استعداد زیادی برای معتاد شدن به پول پیدا می‌کنیم. چون ذهن ما مدام خود را با اطرافیان نزدیک مقایسه می‌کند و تقویت مقایسه‌های ذهنی، به معنی تقویت ارزش و اهمیت پول است. تحقیقات نشان می‌دهد که در این زمینه زنان نسبت به مردان کمتر آسیب‌پذیر هستند. قدرت طلبی و رقابت جویی در زنان کمتر از مردان است. به همین دلیل شدت مقایسه ذهنی در زمینه پولی برای آنان کمتر از مردان است چون تصویر مردان و زنان از ایده‌آل متفاوت است. در چنین شرایطی آنچه واجد اهمیت است، میزان دستمزد سالانه است و نه حتی کیفیت زندگی‌ای که با آن پول ایجاد می‌شود. حال از خود بپرسید: آیا شما به پول اعتیاد دارید؟(دنیای اقتصاد)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها