استفاده از آمار، اطلاعات و تجارب سایر کشورهایی که دارای سیستمهای پرداخت نقدی از طرف دولت هستند، این نتیجه را میدهد که پرداخت یارانه به زنان، کارآیی این سیستم را افزوده است. چرا این اتفاق نباید در ایران رخ دهد؟
در نشست سوم «سه کلید اصلاح هدفمندی» که به موضوع پرداختیهای جبرانی به خانوار اختصاص یافته بود، به بهانه مطرح شدن مطالبی توسط آقای دکتر دانش جعفری، وزیر اقتصاد پیشین و عضو کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مورد «تابع مطلوبیت» و «رفاه» و تلاش در جهت حفظ سطح رفاه خانوار پس از افزایش قیمت حاملهای انرژی، این سوال را از او و سایر سخنرانان پرسیدم که: «در کنار مطالعاتی که در مورد حفظ سطح رفاه خانوار پس از افزایش قیمت حاملهای انرژی صورت میگیرد و لزوم تصمیمگیری برای پرداخت به صورت نقدی، کالایی یا خدمات سلامت، آیا مناسب نیست به راهحل پرداخت یارانه به زنان به عنوان راهی مناسب جهت افزایش رفاه خانوار و افزایش کارآیی این منبع مالی نگریسته شود؟»
یارانه زنان برای دهکهای پایین
دکتر دانش جعفری ضمن اظهار اینکه به علت با عجله اجرا شدن این طرح در گذشته و عدم انجام مطالعات مناسب، در حال حاضر بهبود طرح، نیازمند بررسیهای بیشتری است، گفت: اگر این مساله را بدانیم که عملکرد زنان در جهت توسعه متفاوت از عملکرد مردان است باید سیاستهایی اتخاذ شود که از این تفاوتها در جهت توسعه هر چه بیشتر استفاده کرد. او در نهایت اذعان کرد که این راهحل میتواند به عنوان گزینهای برای برخی دهکها که فقر در آنها توسعه بیشتری دارد، در نظر گرفته شود.
زنان، تصمیمسازان مالی
یکی دیگر از سخنرانان جلسه، دکتر سوری، در پاسخ به این سوال ابتدا به بیان مبانی تئوری تفاوت ترجیحات زنان و مردان در خانوار پرداخت و با بیان اینکه طبق تئوری زنان نسبت به مردان بیشتر به مسائل بهداشت و آموزش خانوار توجه دارند و افزایش قدرت مالی آنها در خانوار سبب افزایش قدرت چانهزنی و حرکت خانوار به سوی اجرای ترجیحات زنان میشود، در نهایت به این جمعبندی رسید که در بیش از 90 درصد خانوارها در حال حاضر تصمیمسازی مالی توسط زنان صورت میگیرد و پرداخت یارانه مستقیما به زنان در این دسته از خانوارها تفاوتی ایجاد نمیکند و در 10 درصد باقیمانده به علت عدم وجود ساختار نهادی حمایت از زنان، نفعی حاصل نمیشود.
یارانه گرفتن زنان؛ سود یا زیان؟
در ادامه، دکتر ترکمانی ضمن استقبال و تایید این نظریه، به مساله تحلیل هزینه- فایده اشاره تلویحی داشت و گفت: به علت وجود تبعیض جنسیتی زیاد در مناطق حاشیهای و محروم کشور، اجرای این طرح فواید زیادی خواهد داشت. از نظر او عدم توجه به این مساله یک نقد جدی به نحوه اجرای یارانهها محسوب میشود. او ضمن پاسخ به سخنان دکتر سوری اظهار کرد که پرداخت یارانه به زنان در سهم بزرگی از خانوارها، تفاوت ایجاد میکند و فقط شاید بتوان گفت در خانوارهای با درآمد بالا بیتاثیر است؛ تاکید او بر وجود تبعیضات جنسیتی حاکم بر جامعه بود.
در ادامه در این نوشتار سعی بر روشن کردن موضوع «پرداخت یارانه به زنان و بیان مزایا و معایب» این طرح شده است. مطالعات زیادی در جهان در این زمینه صورت گرفته و اثراتی که افزایش قدرت اقتصادی و بالطبع قدرت چانهزنی زنان در خانوار بر کیفیت بهداشت، تغذیه و سلامت و افزایش رفاه کنونی خانواده دارد، تایید شده است. در این مطالعات همچنین اینگونه استدلال شده که به علت افزایش کیفیت آموزش نسل بعد که سرمایه انسانی هر کشوری تعبیر میشود، پرداخت یارانه به زنان رشد اقتصادی را نیز به دنبال خواهد داشت. از طرفی به علت اینکه زنان درآمد اقتصادی خود را با گروه بزرگتری تقسیم میکنند، ضریب اقتصادی بالاتری از مردان نیز دارند.
ولی دلیل مطرح کردن این بحث در نشست، شاید بیشتر اشاره به وضعیت خانوارهای آسیبپذیر بود. آمارها وجود دو میلیون معتاد را در ایران تایید میکند. با توجه به اینکه خانوارهای مذکور بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی و از جمله اعتیاد هستند، درصد ابتلا به اعتیاد و مصرف دخانیات در آنها بالا است. افراد معتاد برای رفع نیاز خود به مواد مخدر به هر کاری تن میدهند و چه بسا هزینه کردن یارانه همسر و فرزندانشان در این راه سادهترین انتخاب باشد و نتیجه اینکه بسیاری از زنان و کودکان به علت ساختار اقتصادی نامناسب و خودخواهی سرپرست خود، از سهم یارانهای که برای حفظ سطح رفاه و جلوگیری از گسترش فقر برای آنها لحاظ شده، محروم میشوند.
حتی در صورت لحاظ نکردن این مثالها که شاید بعضا به نظر برخی افراد، حالت حدی و استثنا ولی به نظر نگارنده اثرگذار بر حداقل 10 درصد جمعیت کشور است، باز هم از نظر اجتماعی و اقتصادی پرداخت یارانه به زنان منطقی است. مطالعات اقتصاددانان نشان میدهد که به صورت متوسط میزان سرمایهگذاری مادران در مقایسه با پدران، برای تغذیه، بهداشت و آموزش کودکان در خانواده بیشتر است. هدف از پرداخت یارانه بهبود وضعیت معاش خانوارها است و طبق یک نتیجهگیری ساده میتوان گفت تخصیص یارانه به زنان موجب افزایش کارآیی سیستم یارانهها میشود.
البته این طرح احتمالا معایبی از جمله بالا رفتن احتمال افزایش خشونتهای خانوادگی علیه زنان را، به دنبال خواهد داشت. انجام تحلیل هزینه- فایده و مطالعه بیطرفانه و دور از فرهنگ مردسالاری حاکم بر جامعه میتواند روشنگر راه باشد. اشاره به فرهنگ نهادینه مردسالاری جامعه و وجود تبعیضات جنسیتی در همه ابعاد در ایران در این مقوله پر بیراه نیست. ولی همان مردان مستبد نسل گذشته، زمانی که دخترانشان به سن ازدواج میرسند، از اینکه فرزندشان هیچ حقی در تصمیمگیریهای کلان خانواده نداشته باشد، خوشحال نخواهند بود! دخترانی که الان بیش از 10 سال است درصد قابل توجهی بیشتر از پسران موفق به تحصیل در دانشگاهها شدهاند! سوال این است که آیا میتوان در سالهای بعد هم به صورت نهادینه، آنها را در محاسبات اقتصادی- اجتماعی لحاظ نکرده یا قوانینی در جهت تضعیف هرچه بیشتر نقش آنها در بُعد خانوار و اقتصاد تصویب کرد؟
تقویت روحیه اجتماعی زنان
از جمله منافع دیگر حاصل از اجرای طرح پرداخت یارانه به زنان، به تقویت روحیه اجتماعی آنان میتوان اشاره کرد. بسیارند زنانی که بهدلیل ساختار خانواده، فاقد ارتباطات اجتماعی و امکان تبادل تجارب و تماس با سایر افراد هستند. دادن مسوولیت یارانه و هزینه کردن آن به زنان مشوق مناسبی جهت بهبود وضعیت اجتماعی زنان میتواند باشد و این مساله در اقشار کم درآمدتر پر رنگتر است. آن زنانی که در زمان انتخاب بین تحصیل دختر و پسر، انتخاب مرجع خانواده خود نبودهاند و به صورت سیستماتیک از سرمایه اجتماعی کمتری برخوردار هستند. این سیاست میتواند گامی در جهت رفع تبعیضها علیه آنها باشد. هر چند که شاید به «نوشدارو پس از مرگ سهراب» تعبیر شود.
در جایی که «کاهش تبعیض جنسیتی» به عنوان هدف و وجود آن به عنوان ضد ارزش تلقی میشود، اجرای سیاست پرداخت یارانه به زنان میتواند یک راه حل و گزینه باشد.کشور مکزیک با این هدف، بیش از 10 سال است که یارانه نقدی را به زنان پرداخت میکند و مطالعات انجام شده حاکی از این است که اجرای این طرح سبب افزایش اعتماد به نفس دختران مکزیکی شده و آنها خود را شایستهتر، برای کسب سرمایه انسانی میپندارند. تقریبا در تعداد زیادی از کشورهایی که پرداختهای نقدی توسط دولت به خانوارها صورت میگیرد، گیرنده کمکها زنان هستند و قطعا میتوان گفت راهحلی که برای کشورهای با تجربه در این زمینه که عجلهای نیز در اجرای طرح نداشته اند، مناسب بوده، برای ایران ما نمیتواند خالی از فایده باشد.
نکته دیگری که باید اشاره کرد، این است که مطالعات نشان میدهد حتی در خانوارهایی که به نظر میرسد تصمیمگیریهای مالی با زنان است و به اصطلاح زن مدیر مالی خانواده است، زنان عموما مسوول مخارج کوچک روزانه هستند و تصمیمگیریهای استراتژیک مالی توسط مردان صورت میگیرد. در این خانوارها نیز، افزایش قدرت مالی زنان، حتی اگر درصد کمی از درآمد خانوار باشد، نمیتوان گفت که تاثیری در بهبود وضعیت زنان و در نتیجه افزایش رفاه و حرکت به سوی توسعهیافتگی ندارد!
یکی از شاخصهای سنجش توسعهیافتگی، میزان تبعیض جنسیتی علیه زنان است و سالانه کشورها از این جهت از سوی نهادهای بینالمللی رصد میشوند.کشورهای در حال توسعه عمدتا برنامهریزیها و هدفگذاریهایی در این زمینه انجام میدهند و چه خوب است سیاستگذاران اقتصادی- اجتماعی کشورمان بر این مساله نیز، توجه و دقت کافی را مبذول دارند. در زمینه پرداخت یارانه و تبعیض جنسیتی یکی از نظریههایی که وجود دارد، گسترش تبعیض جنسیتی علیه زنان در صورت پرداخت کمکهای دولتی به مردان است. مطالعه شاخص تبعیض جنسیتی محاسبه شده توسط سازمان ملل حکایت از افزایش آن و گسترش تبعیض در ایران در سالهای اخیر دارد. سقوط چندین پلهای ایران و قرار گرفتن در رتبه ١٠٧ جهانی را درست است که نمیتوان فقط به این مساله ربط داد، ولی باید این را نیز مدنظر داشت که روند افزایش تبعیض جنسیتی در ایران منطبق با نظریههای اقتصادی، مبنی بر اثرگذاری منفی پرداخت یارانهها به مردان بوده است.|دنیای اقتصاد|سپیده کاوه - کارشناس اقتصادی