با نگاهی اجمالی به کارنامه سینمایی و تلویزیونی رویا تیموریان، نکته ای که بیش از هر چیز به چشم می خورد، این است که در هر اثری که نقش، پتانسیل و رنگ و لعاب خلق یک کاراکتر متفاوت را داشته و به او این اجازه را داده تا تواناییهایش را به نمایش بگذارد، تیموریان سربلند بیرون آمده است. فیلمهایی چون «کافه ستاره»، «گوشواره»، «مرد بارانی»، «زندان زنان»، «قارچ سمی» و... در سینما را اگر در کنار مجموعههایی چون «مدار صفر درجه»، «شب دهم»، «رعنا» ، «شمس العماره» و... قرار دهیم درخواهیم یافت بازیگر فیلم های «سنتوری»، «گزارش یک جشن»، «پستچی سه بار در نمی زند»، «بید مجنون» و «زاد بوم» بازیگری را در ژانرهای مختلف تجربه کرده و کارنامهای قابل قبول دارد. تیموریان که از دنیای تئاتر آمده و هنوز هم دغدغههای اجرای صحنه با او همراه است، به واسطه حضور در سریال «یادآوری» که این روزها روی آنتن آی فیلم است، مهمان یک فنجان چای ما در بانی فیلم شد تا از فیلمهای آماده اکران، بازی در سریال «یادآوری» و سریالها و نقشهایی که بازی نکرده است بگوید...
خانم تیموریان چه خبر؟ احیانا مشغول کار جدیدی نشدید؟
ـ الان 20 روز است کار در فیلم «شیفتگی» به پایان رسیده و آقای زمانی فیلم را برای جشنواره ارسال کردهاند و در انتظار جواب آن هستیم. ما حدود 2 ماه در یزد مشغول فیلمبرداری این کار بودیم.
گویا ایفاگر نقش ویژهای در این فیلم بودید؟
ـ بله ولی اجازه بدهید تا زمانی که دیده نشده در مورد آن صحبت نکنم. امیدوارم به اکران در جشنواره فجر برسد.
و پیشنهادهای کاریتان.
ـ یک تله فیلم و یک سریال پیشنهاد شده که سریال را نپذیرفتم.
چرا؟
ـ علت مشخص است، ما سالیان سال است مشکل سناریو داریم و البته وضع اقتصادی هم که مساعد نیست. طبیعتا این شرایط برای کار مناسب نیست. آن کارهایی که نیمه راضی کننده هستند و به سراغشان میرویم هم میبینیم معضلات دیگری دارند. به همین دلیل ترجیح می دهم فعلا کار نکنم.
بحث اقتصادی و مالی صدا و سیما که دو ـ سه سال است گریبانگیر این سازمان است، اما من در این چند سال اخیر در گفت و گوهای مختلفی که با شما داشتم، هر بار معضل سناریو را مطرح میکنید، علت این افت موثر بحث فیلمنامه) در تولید آثار نمایشی را در چه میدانید، نداشتن نیروی انسانی نویسنده)، محدودیتها و یا ...؟
ـ اعتقاد من این است که ما در این سرزمین، نیروهای انسانی کاربلدی را در بخش فرهنگی داریم، اما مشکل اساسی 30 ساله ما، عدم برنامهریزی برای فرهنگ است. عدم برنامهریزیهای میان مدت، طولانی مدت و... که نتیجه اش واقعا لطمه زننده است. بارها و بارها در طول این 30 سال راجع به این مسئله صحبت کردهایم، ولی متاسفانه ترتیب اثر داده نمیشود. به نظرم در سرزمینی که برنامهریزی طولانی مدت فرهنگی صورت نمیگیرد، عجیب نیست آثار فرهنگی دستخوش خیلی از ضعفها شود. به علاوه این مدیریتهای خلق الساعه و اتفاقی تغییر میکنند. ناکارآمد هستند، اصلا حضورشان بر راس کار هیچ ربطی به تخصص شان ندارد و انتخابشان کاملا سلیقه ای است.
مسئله مهم دیگر اعتبارات اقتصادی است که به بخش فرهنگی اختصاص داده میشود. به هر حال موضوعات فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری، سینما، تئاتر و... بسیار ریشه ای و نیازمند مدیریت درست و تخصصی هستند. تا زمانیکه به این مسائل توجه درست نشود، آش همین است و کاسه همین، مدیران بسیاری آمدند، خوش رو بوده اند، قول دادند، وعده دادند، گاهی عمل نکردند. ما همیشه به این عزیزان گفته ایم ما هستیم، این شما دوستان هستید که می آیید و می روید پس یک فکر اساسی به حال فرهنگ کنید. باز هم مثل همیشه با وعده و وعید روبرو شده ایم که هیچ اتفاقی هم در آن قول ها رخ نمی دهد. فکر می کنم همه دیگر از این قضیه دلسرد شده ایم و هر کس در محدوده حرفه خودش تنها سعی می کند کارش را درست انجام دهد و به قول آذری های عزیز همین است که هست!
من در بخش فرهنگی که موضوع تخصصی خودم است واقعا به این نتیجه رسیده ام همین است که هست! اینکه شما می گویید علت کم کاری و بیکاری رویا تیموریان چیست، در مورد خودم باید بگویم در شرایطی که می گویند همین است که هست، من هم کمتر کار می کنم و آنطور که باید کار می کنم. هر چند کمتر کار کردن مشکلات عدیده ای ایجاد می کند اما آن را به جان می خرم تا زندگی آرامتری داشته باشیم. شاید این برگردد به این که عاشق کارم هستم و به زحمات خودم و حرفه ام احترام میگذارم و سعی می کنم تا آنجا که در توانم هست درست قدم بردارم.
در این چند سال پیشنهادهای سینمایی و تلویزیونی باب میل تان نبود و شما را به همراه مسعود رایگان در عرصه تئاتر فعال می دیدیم. از تئاتر چه خبر؟
ـ بله، خوشبختانه در تئاتر بحث متقاضی بیشتر از سال های گذشته است و متاسفانه تعداد سالن کمتر از سال های پیش. ما تابستان سال گذشته نمایشی را که آقای رایگان ترجمه کرده بود روی صحنه بردیم و من سمت مشاور ایشان را داشتم. برای آن نمایش خیلی هم تلاش کردیم. ابتدا سازمان بهزیستی روی بسیار خوشی هم به این نمایش نشان داد.
سوژه نمایش هم درخصوص بیماری ایدز بود.
ـ بله، آقای دکتر رضازاده که مسوول کمیته ایدز در بهزیستی بودند بسیار به ما درخصوص حمایت از این نمایش که واقعا نگاهی بلند پروازانه درخصوص بیماری ایدز داشت امیدواری دادند. حتی قرار شد این نمایش در شهرستان هایی که درصد ایدز در آنها بالاست اجرا شود. با این تشویق فکر کردیم ما داریم کار بسیار مهمی انجام می دهیم، اما اگر با شما تماس گرفتند، با ما هم تماس گرفتند! کلی جلسه گذاشتیم، مدیران آمدند و رفتند، روز جهانی ایدز هم گذشت، بسیاری از پزشکان از شهرستان ها برای دیدن نمایش که به عنوان اولین تئاتر به موضوع ایدز می پرداخت آمدند اما ماه ها گذشت و... بگذریم. اما یک مسئله وجود دارد که نمی توانم اشاره نکنم و بگذرم. هفته گذشته آماری تکان دهنده راجع به بیماری ایدز دیدم و شنیدم و با خودم گفتم ما به عنوان یک عضو کوچک فرهنگی می خواستیم حرکتی کنیم، اما ناکام ماندیم. برای سال آینده سالن نمایش هست. امیدوار شرایط مهیا شود تا ما بتوانیم کاری را روی صحنه ببریم.
با تمام وسواس هایتان در قبول پیشنهادهای تلویزیونی سریال حجت قاسم زاده اصل یادآوری) را پذیرفتید تا این بار ایفاگر نقش مادری باشید متفاوت با دیگر تجارب تان در نقش مادر؟
ـ بله. سریال «یادآوری» فیلمنامه بسیار خوبی داشت. با اینکه بسیار حجیم بود اما من آن را زمین نگذاشتم. نقش را دوست داشتم و پذیرفتم ایفاگر نقش این مادر باشم.
فکر می کنم در یکی ـ دو نوبت خودتان برای گرفتن رضایت شاکیان از قصاص متهمان اقداماتی هم کرده بودید. در سریال «راستش را بگو» هم به نوعی نقشی در این فضا را داشتید. حالا در سریال «یادآوری» شرایط مهیا شد تا از نزدیک فضا را برای اجرا لمس کنید؟
ـ از آن وقت که با هم صحبت کردیم، بله برای چند نفر از افرادی که تا پای قصاص رفتند پیگیری کردم تا بخشش صورت گیرد. تجربه این ماجرا را داشتم. با برخی تیم ها و گروه ها همکاری هایی درخصوص مسئله قصاص داشتم و حالا این سریال برایم شرایط متفاوتی که دوست داشتم تجربه کنم داشت، چون به نظرم قصه طراحی درستی داشت.
خبر دارید خیلی از تماشاگران علاقه مند به بازی شما نسبت به تصمیم اولیه مادر درباره قصاص) در سریال موضع گرفتند؟
ـ بله...
احتمالا توقع نداشتند شما را در هیبت مادری ببینند که نمی بخشد!
ـ بله شاید همین طور باشد. ای کاش مخاطبان عزیز تلویزیون کمی صبر می کردند تا قصه خودش را نشان دهد. پیش خودم گفتم که شاید دیدن این مادر پس از حادثه، تاثیری بگذارد بر کسانی که پای قصاص ایستاده اند. امیدوارم قتل های تصادفی و اتفاقی رخ ندهد تا خانواده ها در ورطه ماجراهای دادگاه و... بیفتند و دوست داشتم حداقل بتوانم به اندازه خودم تاثیری بر خانواده هایی بگذارم که درگیر این ماجرا هستند. باور کنید به لحاظ روانی بازی کردن این نقش بسیار برایم سخت بود.
نزدیک شدنتان به موضوع در اجتماع، چقدر به لحاظ بازیگری کمک تان کرد؟
ـ من به این موضوع بیشتر از طریق خانواده ها نزدیک می شدم. موضوع های مرتبط با راضی کردن خانواده ها یا جمع کردن مبلغ دیه و... خاطرم هست که برای کسب رضایت از خانواده ای یک ذره خشونت کلامی نیز علیه ما اعمال شد، اما اصلا برایم مهم نبود. می دانستم که آدم ها تا در شرایط قرار نگیرند، نمی توانند موضوع را آنطور که باید درک کنند.
ضمن اینکه باید پذیرفت که اصولا بخشش کار سختی است؟
ـ بله و برای من هم مهم بود که آدم ها به جایی برسند که با خودشان بگویند اگر تصمیم بگیرند قصاص نکنند، چه اتفاقی رخ می دهد. من در جریان اعدام و... نبودم، چون اصلا طاقتش را نداشتم. بیشتر در جریان خانواده هایی که قبول نکردند، خانواده هایی که گذشت کردند و... بودم.
اما سریال «یادآوری» فرصتی بود تا در دنیای بازیگری به این اتفاق دراماتیک و عواقب مرتبط با زندگی ونبودن یک انسان را از نزدیک لمس کنید؟
ـ بله...
مادر در سریال «یادآوری» تنها با گذشت چند قسمت متحول می شود و از ذهنیتی که به جبران و قصاص رای می داد به بخشش می رسد بخشش که خواسته خداست و او نیز برآن گردن می نهد. این تحول شخصیتی را چگونه حس کردید تا در بازی به درستی نشان دهید؟
ـ این همان حرکت بر لبه تیغ است یعنی باید از ابتدا به گونهای بازی شود تا در این فاصله کم به لحاظ خلا سناریو رفتار او قابل باور باشد. در واقع او باید به جایگاهی می رسید که بتواند با قاتل فرزند خودش که هنوز معلوم نیست قاتل باشد، روبرو شود.
من تلاش کردم بخشش از سوی مادر خیلی ناگهانی نباشد. وقتی احساس می کند حالا خدا او را بخشیده، پس این دستور از آسمان ها آمده او هم می پذیرد اگرچه قلبش هنوز پاک نیست. من سعی کردم این فضای سنگین را با این منطق ایجاد کنم و در اجرا نشان دهم. نمی دانم چقدر موفق بودم.
در واقع به رغم اینکه او در چند قسمت ابتدایی توانایی بخشش را درخودش نمی بیند با گذشت زمان می بخشد چون اصولا انسان معتقدی است؟
ـ بله این کاراکتر بر پایه اعتقاداتش می بخشد، درحالیکه قلبش چیزی دیگر نشان می دهد. یادم هست در سکانسی پسر می رود و با این مادر شروع به حرف زدن می کند. مادر تمام مدت خودش را یک جورهایی کنترل می کند. با این مفهوم که چون خداوند تو را بخشیده و برگشتی من هم در مورد تو گذشت کردم. ولی وقتی پسر آنجا را ترک می کند و می رود، مادر حال طبیعی خودش را از دست می دهد.
شما بیش از این نیز با حجت قاسم زاده اصل تجربه همکاری داشتهاید از همکاریتان با او در سریال «یادآوری» راضی هستید؟ او چقدر در هدایت تیم بازیگری موفق بود؟
ـ من یک تجربه پیش از این با آقای قاسم زاده داشتم. طبیعتا اینجا کار بسیار راحت تر بود، چون سلیقه ایشان را می شناختم. روی پیشنهادهایم معمولا صحه می گذاشت، حرف هم را خوب می فهمیدیم و کار پیش می رفت. باز هم باید بگویم فیلمنامه سریال «یادآوری» به شدت خوب و کامل بود.
بازخورد کار را چگونه دیدید؟
ـ من کلیت کار را ندیده ام و نمی توانم نظر قاطع بدهم. اما کم و بیش می شنوم که از اتفاقات، رنگ آمیزی شخصیت ها و سبک قصه گویی مخاطب لذت برده است.
حرف آخر...
امسال سه فیلم داشتم یکی «برف» است که برای فجر پذیرفته شده، یکی هم فیلم آقای اعظمیان «دلتنگیهای عاشقانه» بود که گویا به جشنواره معرفی نشده، نمی دانم چرا؟ و اینکه منتظر نتیجه حضور فیلم «شیفتگی» در جشنواره فجر هستیم. امیدوارم این اتفاق رخ بدهد.
بانی فیلم / مجتبی احمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد