سایت گل با این بازیکن جوان مصاحبه ای بلند بالا انجام داده است که در زیر قسمت اول آن تقدیم می شود .
قرارمان با پیام صادقیان ساعت۱۲:۳۰ ظهر است، داخل یک برج شیکوپیک در شهرک غرب که بهجز پیام ساکنان سرشناس دیگری هم دارد. همان جایی که میگویند مدیرعامل پرسپولیس یک شب ناگهانی و سرزده واردش شده تا مُچ پدیده جوان و موثر تیمش را بگیرد! راس ساعت وارد برج میشویم. توی لابی درندشتی که جشن قهرمانی پرسپولیس را هم میتوان همانجا برپا کرد منتظر میمانیم تا نگهبان برج به ساکن آپارتمان شماره ۱۴۰۷ خبر بدهد میهمانهایش سر رسیدهاند. یک تلویزیون بزرگ مداربسته، تصویر تمام سوراخسنبههای برج را مثل تکههای پازل جلوی چشم نگهبانها چیده است. حالا دیگر میشود حدس زد حضور سرزده رویانیان در اینجا شایعهای بیش نبوده است. مگر اینکه سردار با ترفندهای پلیسیاش از این هفتخوانِ تکنولوژیک گذشته و میزبان جوانش را غافلگیر کرده باشد! به آپارتمان که میرسیم پیام تازه از تمرین برگشته و دارد ناهار میخورد. اما دو جوانی که شب را در خانه او گذراندهاند هنوز پف چشمهایشان نخوابیده است. پیام معرفی میکند: «علی و محمد، دوستهای قدیمیام... اینجا با خونواده زندگی میکنم ولی الان رفتن سفر...» تا ما روی راحتیهای سیاهرنگ جایی برای نشستن پیدا کنیم، علی چای اول را برایمان ریخته است. اگرچه، «زریخانوم» هنوز برای تمیزکاری روزانه نیامده و حتی علی که راهوچاه این خانه را خیلی خوب میداند موفق نمیشود چهار فنجان تمیز برای میهمانها دستوپا کند...
پیام؛ این چایی پلاستیکی که رفیقات آورده خوردنش خیلی کار میبرد! علیالحساب خودت هر چه دوست داری بگو تا ما دست و بالمان باز شود و سوال بپرسیم!
(با خنده) چی بگم آخه؟
هر چه دوست داری بگو... صدایت دارد ضبط میشود... اصلا بیوگرافی بگو!
خب من سال۱۳۷۰ به دنیا آمدم. توی تبریز. تا ۱۳سالگی تبریز بودم بعدش رفتم اصفهان. تیمملی نونهالان (زیر ۱۳سال) بازی میکردم که آقای یاوری مربیاش بود. همان آقای یاوری جور کرد رفتم اصفهان برای ذوبآهن. از ۱۳سالگی اصفهان بودم تا ۲۱سالگی. یعنی تا همین پارسال که آمدم پرسپولیس.
این آقای یاوری که گفتی منظورت محمدآقا بود، بله؟ برادرِ کوچکِ سرهنگ یاوری؟
بله... برادرِ ایشون (خنده شیطنتآمیزی روی چهرهاش ولو میشود)
چرا وقتی اسم سرهنگ یاوری میآید شما میخند؟! به تیمش که گل زدی، کری هم که برایش خواندی، باز هم مشکلات با او حل نشده؟
نه... مشکلی نداریم دیگه (همچنان خنده از روی لبش محو نمیشود. یک خاطره از پارسال و از محمودخان یاوری تعریف میکند ولی قول میگیرد که ننویسیم... الان داریم سعی میکنیم روی قولمان بایستیم!)
پس ذوبآهن از همان ۱۳سالگی روی پیام صادقیان سرمایهگذاری کرد و او را برداشت برد اصفهان. یعنی از همان سن و سال دور شدی از خانواده؟
نه. خانواده همراهم آمدند اصفهان. هفت سال آنجا بودیم بعدش هم باز با من آمدند تهران.
امروز از ساعتی که بیدار شدی تا الان چکار کردی؟
امروز تمرین بودم دیگه. ساعت ۱۰صبح تمرین داشتیم، بعدش هم آمدم خانه و ناهار و... بعد هم که شما آمدید.
ساعت چند بیدار شدی؟
ساعت ۹.
روزهایی که تمرین نداشته باشی کی بیدار میشوی؟
ساعت دوازده... یک... خلاصه ظهر!
روزهایت چطور میگذرند معمولا؟ از مشغلهها و سرگرمیهایت بگو.
معمولا اگر تمرین نداشته باشم توی خانهام. خیلی بهندرت از خانه میروم بیرون، یعنی دیگر چطور بشود که بروم بیرون از خانه. خیلی که حوصلهمان سر برود با بچهها یک دور کوچولویی میزنیم بیرون. رستورانی میرویم، آبمیوهای میخوریم، بعد دوباره سریع برمیگردیم خانه.
چرا اینقدر از بیرون فراری هستی؟
بیرون رفتن را نیستم! کلا نیستم! از ترافیک و شلوغی و این چیزها فراریام.
اصفهان هم همینطوری بودی؟
آره. آنجا هم بیرونبرو نبودم. بیشتر دوست دارم توی خانه باشم و رفیق و رفقا بیایند دور هم باشیم و بگو و بخند و اینها. تفریحم این شکلی است.
این رفقا که میگویی از فوتبالیستها هم بینشان هست؟
نه. با بچههای فوتبال کمتر رفتوآمد میکنم. ممکن است گاهی برویم خانه همدیگر یک ساعت بنشینیم ولی بیشتر نه. دوستانی که خیلی با هم هستیم دوستان غیرفوتبالیاند. دوستان خیلی قدیمی. مثلا همین علی که از زمان دبستان و راهنمایی توی تبریز با هم بودیم. الان هم از تبریز آمده و چند روزی مهمان من است. محمد هم که ۶ سالی هست میشناسمش و صمیمی هستیم. محمد همین تهران زندگی میکند.
تا تو چایات را میخوری دو تا سوال هم از علی و محمد بپرسیم... بچهها؛ این رفیقتان از وقتی آمد پرسپولیس و معروفتر شد جوّ نگرفتش؟! رفتارش تغییر نکرد؟
علی: نه... من تقریبا ۱۶سالی هست با پیام رفیقم و همیشه هم همینجور خاکی بوده. یک زمانی توی مدرسه وقتی میآمد توی تیم ما خوشحال میشدیم که الان تیم ما قوی میشه. بعدش که رفت اصفهان گفتیم خب الان حتما اخلاقش عوض میشه. ولی نشد. بالاخره آوازه و شهرتی به هم زده بود ولی بازم همون شکلی بود، انگار که داره توی تیم مدرسه بازی میکنه! الان توی این سنوسال الحمدا... همه چی برای خودش داره ولی رفتارش هیچ فرقی نکرده.
شده مثلا زنگ بزنی جوابت را نده؟ کمتر از سابق در دسترس باشه؟
علی: نه بابا. اگر هم جواب نده بعدا خودش زنگ میزنه میگه مثلا تمرین بودم یا کجا بودم که نشد جواب بدم. خلاصه همون آدم سابقه. شاید بهتر هم شده باشه که بدتر نشده.
پیام؛ چرا چشمغره میروی به علی؟ بگذار راحت حرفش رو بزنه!
پیام: نه بابا (با خنده) من و این دیگه بعد از ۱۶سال خوب میشناسیم همدیگه رو. این حرفها رو نداریم. کلا توی رفاقتهایم سعی میکنم هوای آن بچههای قدیمی که عمری را با هم گذراندیم داشته باشم. اینها زیر و بم زندگی من را دیدهاند، زمانی که هیچکس مرا نمیشناخت و هیچی توی زندگیام نداشتم اینها کنارم بودند. نمیشود که حالا رنگ عوض کنم. بنابراین هوای قدیمیها را دارم. اما آدمهایی که جدید میآیند توی زندگیام رفتارم با آنها یک جور دیگری است.
پیام صادقیانی که در پرسپولیس بازی میکند چقدر با پیام صادقیانی که ذوبآهن بود فرق کرده؟ از نظر اخلاق و رفتار؛ از نظر سبک زندگی؛ فوتبالی؛ خلاصه همه چیز.
از نظر فوتبالی که فرقی نکردم. همانم که قبلا بودم. از نظر زندگی هم سعی میکنم تغییر نکنم ولی خواه ناخواه تا یک حدی تغییر کردم. اینکه بازیهای تیمت پخش مستقیم بشود، اینکه دائم توی دید باشی خودبهخود تاثیر میگذارد دیگر. ولی من سعی میکنم تاثیرش زیاد نباشد.
در ۲۱سالگی از تیمی که بهزحمت ۲۰۰تا هوادار داشت آمدی جایی که بعضی وقتها ممکن است ۵۰هزار نفر صدایت بزنند. اینکه ۵۰هزار نفر اسم آدم را صدا کنند چه حس و حالی دارد؟
خب خیلی حس شیرینی دارد. آدم یک جورهایی میشود. یک جورهای خوبی! ولی برای یک لحظه. حساش لحظهای است، سریع میگذرد. بعدش میآیی خانه و تمام میشود میرود. دیگر انگار نه انگار.
عاشق کریمی بودم، نشد کنارش بازی کنم
پیام؛ بین فوتبالیستهای ایرانی کدام بازیکن را خیلی قبول داری؟ حالا نمیخواهیم از کلمه «الگو» استفاده کنیم ولی کسی که هم اخلاقی و هم فوتبالی قبولش داشته باشی.
کسی که هم اخلاقی خوب باشد هم فوتبالی... قاسم حدادیفر. قاسم از همه نظر عالی است. فوقالعاده است، فوقالعاده. (روی کلمه "فوقالعاده" یک جور عجیبی تاکید میکند. معلوم است خیلی به قاسم ایمان دارد.)
با این حساب خیلی دوست داشتی او هم پرسپولیسی شود؟ که نشد.
آره... اگر میآمد عالی میشد. اینجور برایت بگویم که اگر قاسم آمده بود الان کل تیم یک جور دیگری بود. اصلا کیف میکنی وقتی کنارش بازی میکنی.
کوچکتر که بودی و فوتبال را پای تلویزیون دنبال میکردی ستاره محبوبت کی بود؟
علی کریمی.
که الان داری سر جای او بازی میکنی! تا حالا کنار کریمی بازی نکردی، نه؟
نه. تا به حال پیش نیامده کنارش بازی کنم.
دوست داری برگردد پرسپولیس؟
بله. خیلی.
البته یکجورهایی رفتن او به نفع تو شده. اگر کریمی بود جای تو کمی تنگ میشد.
الان هم جایم چندان باز نیست! کلی بازیکن مدعی در پرسپولیس هست.
از آمدن مسلمان هم بگو. تو و محسن سالهاست کنار هم بازی کردهاید.
آره. توی تیمملی نوجوانان و جوانان بعد هم ذوبآهن. خیلی خوب شد که محسن آمد.
جمعتان جمعتر شد. باند ذوبیها!
(میخندد) جمعمان که جمع شد ولی این اسمش باندبازی نیست. بالاخره آدم با سه چهار نفر نزدیکتر است و دوستی بیشتری دارد. این توی همه تیمها هست. من با همه همتیمیهایم دوستم ولی با این بچهها کمی راحتترم.
با این همسایهات هم خوبی؟ سیدصالحی؟
آره. با سید میروم تمرین و میآیم.
بین استقلالیهاچطور؟ با کدامشان رفیقی؟
با آنها هم بد نیستم. بین استقلالیهای الان که نمیتوانم بگویم با کی بیشتر رفیقم ولی بین استقلالیهای سابق با مهدی امیرآبادی.
میانهات با جواد نکونام چطور است؟ همچنان معتقدی دعوت نشدنت به تیمملی ربطی به او ندارد؟
خیلیها میگویند که دعوت نشدنم بهخاطر همان خطاست. هر کس مرا میبیند همین را میگوید. میگویند وقتی داری این همه خوب کار میکنی چه دلیل دیگری میتواند داشته باشد که دعوت نشوی! ولی من واقعا فکر نمیکنم ربطی به آقاجواد داشته باشد.
قبل از این ماجرا چند بار به تیمملی دعوت شده بودی؟
برای غرب آسیا (کویت) دعوت شدم که دو بازی فیکس بازی کردم و یک بازی هم ۴۵دقیقه. دو بازی دوستانه هم جلوی دو تیم افریقایی بازی کردم.
اصلا به نظرت نکونام اینقدر روی کیروش نفوذ دارد که مثلا جلوی دعوت تو را بگیرد؟
والا میگویند خیلی با کیروش رفیق است. من که نبودم ببینم، دارم شنیدهها را میگویم. میگویند رابطهاش با کیروش خیلی صمیمی است.
پس شاید واقعا خبری هست!
انشاءا... که اینطوری نیست.
و اگر باشد؟
اگر باشد واگذارش میکنم به خدا. این فوتبال تمام میشود ولی بالاخره آن دنیایی هم هست. آن دنیا اگر کسی کاری کرده باشد باید جواب پس بدهد. من هم حسرت این جامجهانی را نمیخورم. تازه ۲۱سالم بیشتر نیست. حالا حالاها میتوانم بروم جام جهانی.
به بازی در اروپا هم فکر میکنی؟
صد درصد.
کدام کشور؟ کدام تیم؟
آلمان. خیلی دوست دارم بروم دورتموند.
امیدواریم بروی و تیم کلوپ را از این بحران بکشی بیرون! پس تیم محبوبت دورتموند است؟
دورتموند و رئال.
به به. چه خوب که طرفدار بارسا نیستی! حالا بازیهای اروپایی را جدی دنبال میکنی یا مثل علی کریمی سر فینال جامجهانی میگیری میخوابی؟
اگر باشم نگاه میکنم. ولی اینطور نیست که بیرون باشم و مثلا حواسم باشد که برای دیدن یک بازی خودم را برسانم.
بله. حتی رئال- بارسا!
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛