در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بنابراین در روندی چون برنامهسازی برای تلویزیون و اساسا هر رسانهای آنچه بیش از پیش باید مورد توجه سیاستگذاران و دستاندرکاران برنامهسازی قرار گیرد، شناخت این مخاطب جهانی و سلیقه اوست.
مخاطبی که با جهان از طریق رسانهها در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارد و اگر رسانه را به مثابه پیام در نظر بگیریم، تفکر و اندیشه، سبک زندگی، اطلاعات، بررسیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، هنری و فرهنگی و... در قالب تولیدات رسانهها، افراد را در سراسر دنیا مورد هدف قرار میدهد.
حال برای توسعه و ترویج آرا و اندیشهها و نیز تاثیرگذاری گستردهتر، مخاطب این پیامها نیز باید در مقیاسی جهانی باشد. به بیانی دیگر، رسانهای در انتقال پیام کارآمدتر است که با مخاطبان بیشتری در سراسر دنیا ارتباط داشته باشد. برای هر دسته از مخاطبان در سراسر دنیا، برنامههای خاصی تهیه میشود. در این مبحث منظور ما شبکههای سراسری در کل دنیاست؛ شبکههایی که از طریق ماهواره در سراسر جهان بدون پرداخت پول، شارژ یا آبونمان میتواند بر صفحه گیرندهها ظاهر شود. غالب برنامههای این شبکهها را مدتهاست از اینترنت نیز میتوان دریافت و دنبال کرد. این موضوعی است که به اشکال مختلف مورد بررسی کارگروههای تحقیق و پژوهش در حوزههای جامعهشناسی، آموزش و پرورش، رسانه، دین، روانشناسی و... قرار گرفته و میگیرد. البته ذات دریافت این شبکهها هنگامی نگرانکننده میشود که دامنه اثرات برنامههای آنها بر مخاطب فزونییافته و طیفهای متفاوت جامعه را درگیر کند.
در تبیین این فرآیند میتوان به نکاتی که در پی میآید، توجه داشت؛ نکاتی که برای بیشتر دولتها و نظامهای حاکم خط قرمزهایی ایجاد میکند: نگرانی از هویت و فرهنگباختگی، پیدایش جریانسازیهای مخرب فکری، عقیدتی، سیاسی، توسعه و رواج آرا و اندیشههایی که با اصول و مبانی جامعه مغایرت داشته باشد، اثرات سوء تربیتی و رفتاری، جریانهایی که با پایههای ساختاری نظامهای حاکم در تضاد قرار گیرد، بر حسب گرایشها و باورهای دینی و ارزشی جامعه، محتوا و مضمون برنامهها به گونهای باشد که در تعارض با آنها واقع شود و... .
به همین دلیل در پارهای از کشورها به فراخور آنچه سیاستگذاریها و خطمشیها نامیده میشود، ممیزیهایی اعمال میشود تا درواقع مانع این اثرگذاریها باشد، چراکه آنچه در ذات این برنامههای به ظاهر سرگرمکننده مستتر است، القا و رواج تفکر مد نظر دولتمردان و صاحبان رسانهها، ارائه سبک و الگوی زندگی، فروش و صدور اجناس و کالاها، شناسایی مواضع سیاسی، پرورش و تربیت نسلها، سرگرم کردن ظاهری مخاطب و درواقع برنامهریزی برای ترویج اندیشهای خاص است که در ادامه و راستای سیاستها و دستور کارها قرار دارد. این موضوع چنان از اهمیت ویژهای برخوردار است که حکومتها برای نیل به آن، سرمایهگذاریهای کلانی در حوزههای اقتصادی، انسانی، سیاسی و... متحمل میشوند.
حال برای این مخاطب جهانی و شناخت سلیقه او باید طبقهبندیهایی صورت گیرد، توجه به سن مخاطب، جنسیت مخاطب، جایگاه اجتماعی و شغل و حرفه، میزان تحصیلات و سواد آکادمیک، دلمشغولیها، علایق، شرایط اقتصادی، وابستگی به دستهها و احزاب سیاسی، مذهب و باورهای دینی، محدوده جغرافیایی و... همه برای آن است که شناخت مخاطب و نیازهایش میسر شود. این اطلاعات با طرح پرسشها و نظرسنجیها، برای ورود به شبکههای اجتماعی، شرکت در مسابقات، خریدهای آنلاین و... به وسیله خود مخاطبان یا کاربرها به سهولت در اختیار صاحبان قدرت و حکام قرار میگیرد و جامعه هدف مشخص میشود.
به عبارتی دیگر، این رویکرد در همان تحقیقهای اولیه لحاظ میشود. برنامهریزی و تولید برنامه برای این طیف وسیع مخاطب، کار چندان سادهای به نظر نمیآید، گروههای مختلف از سراسر دنیا باید سر ساعتی معین و برای منظوری مشخص مقابل گیرندهها باشند؛ گیرندههایی که میتوانند انبوهی از شبکهها در دسترس قرار دهند و سازنده زمان بسیار کوتاهی در دست دارد تا مخاطب را با خود همراه کند. به تفکیک مواردی که ذکرشان رفت، دستهبندیهای کلی انجام میشود: کودکان، نوجوانان، بزرگسالان، مردان، زنان، خانوادهها، شاغلان، بیکاران، طرفداران ورزش، سیاست، علوم، مباحث آموزشی و تربیتی و....
هریک از این طبقهبندیها به زیرگروههایی تقسیم میشود و هریک از زیرگروهها به مجموعههایی و... با تشخیص زیرمجموعهها و ساعات برنامهها تولید و پخش میشود. بیتردید، ابتدا پخش برنامهها با آزمون و خطاهایی همراه است، مواردی که براساس خوانش اصلح یا همان نظرات و پیشنهادهای به روز، دائم در حال تصحیح و روزآمدی است. این روند همینگونه ادامه دارد تا آنکه برنامه تولید شده جایگاه خود را پیدا کند، اینکه چه تعداد از مخاطبان در سراسر جهان برنامه را بهطور مستمر پیگیری میکنند و تا چه اندازه تکرار در شبانهروز میتواند مخاطبان بیشتری را در سراسر دنیا جذب کند، حتی تبلیغ و فروش آن به دیگر شبکهها در این رویکرد مشهود است.
در صورت موفقیت برنامه، تصمیمگیران چند هدف را یک جا دنبال میکنند؛ تاثیرات آن بر جوامع، فروش محصولات در قالب آگهیهای تبلیغاتی، شناخت موضوعاتی که دستمایه کارهای بعدی و بعدتر باشد، پرورش و تربیت نسلها، برنامهریزیهای آتی، سوق دادن افکار عمومی به موضوعی خاص به واسطه طرح آن، ارائه خطمشی و الگوها، بررسی شرایط جوامع بشری به منظور سرمایهگذاری در آنها و... در نهایت هم یکپارچهسازی فرهنگی. اینها فقط بخشی از سیاستهایی است که در دستورالعملها میتوان دید، به همین دلیل بررسی جایگاه رسانهها و وسایل ارتباط جمعی همواره مورد مناقشه بوده و هست؛ چراکه از یک سو میتواند مفید و در جهت تامین خواستهها ارزیابی شود و از سویی مضر و گاه خطرناک.
ضرورتی که باید اجرایی شود
امروزه ثابت شده تحقیق و پژوهشهای کاربردی میتواند از بروز بسیاری از آسیبها در برنامهسازیهای تلویزیونی جلوگیری کند. آسیبهایی که از یک سو از اتلاف وقت، سرمایه، نیروی انسانی و کار جلوگیری میکند و از سوی دیگر پشتوانهای میشود برای عرضه محصولی بهتر، در عین حال از بروز ضعف و ایرادات در برنامهسازیهای آینده به میزان قابل توجهی میکاهد. یعنی در مرحله نخستین، شناخت مخاطب و نیازهایش مدنظر است. شناخت جامعه و طیفهای آن، درصد کسانی که بیننده تلویزیون هستند، رفع کمبودهایی که از طریق رسانه میتواند صورت گیرد و... از مهمترین مباحث مطرح شده در مطالعات رسانهای و شناخت مخاطب و نیاز و سلیقه اوست. سپس ساختار و محتوایی که مخاطبان بیشتری را با خود همراه کند، موضوعاتی که در راستای تبیین اهداف و ارزشها به تکرار نیفتد، پرهیز از هر نوع سطحینگری و ابتذال، بررسی مسائل و دغدغههای جامعه، ارزشگذاری به مخاطب، بازخوانی فرهنگ، تاریخ، هویت، اساطیر و...، ارائه اطلاعات لازم، آگاهی بخشیدن، به تفکر واداشتن، ارتقای فرهنگی و فکری جامعه و... را برای ساخت و تولید برنامهها باید در نظر داشت، در انتها هم پس از پخش تولیدات با انجام بررسیهایی میتوان نهتنها موفقیت آنها که تاثیراتشان بر جامعه را ارزیابی کرد.
با این اوصاف، حضور گروهی از محققان و پژوهشگران، صاحبنظران، نظریهپردازان، کارشناسان و مشاوران در تمام مراحل و بر حسب نوع نیازی که احساس میشود، ضروری است. این مراحل شامل پیشتولید، تولید و پساتولید میشود. برای هر یک از گروههای برنامهساز که تحت عنوانی و با رویکردی ویژه معرفی میشوند، تحقیقات و گروههای وابسته به آنان نیز به صورت مجزا و تخصصی باید در کنار گروه تولید قرار گیرند. بهطور مثال در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران شبکههای مختلفی وجود دارد که هر یک سیاست نسبتا جداگانهای را دنبال میکنند، سیاستی که از ابتدای تاسیس شبکه هم مورد نظر بوده است. بنابراین شبکهها تعریف خاصی دارند در جذب مخاطبانشان؛ اما در هریک از شبکهها نیز گروههای متمایزی وجود دارد که با توجه به عنوانشان در موضوعی خاص مخاطبانی را با خود همراه میکند. در همین گروهها، برنامههایی ساخته میشود که بهطور انحصاری مخاطبان تفکیکشدهای را هدف میگیرد. برای آنکه این سیر تا حدی ملموس شود، شبکه یک سیما را در نظر بگیرید، شبکه یک با عنوان کلی شبکه سراسری یا شبکه هر ایرانی تعریف شد. در این شبکه اما گروههایی چون خانواده، کودک و نوجوان، مسابقات و سرگرمی، دفاع مقدس، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... وجود دارد. در گروه اجتماعی برنامههای زنده، مناسبتی، مستند، آموزشی و... نیز به چشم میخورد. حال برای برنامهسازی در شبکه یک سیما در گروه اجتماعی و پخش زنده، برنامهای را درنظر بگیرید که قرار است به صورت روزانه سر ساعتی معین از گیرندهها دریافت شود. آنچه از ابتدا تا انتهای برنامه موفقیت و توفیقش را میتواند تا حدی تخمین بزند، انجام تحقیقات و حضور مداوم گروههایی است که ابتدا اشارهای گذرا به آنها داشتیم.
شبنم میرزینالعابدین
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: