گرچه بحث و گفتوگو در مورد آثار هنری ضعیف و فاقد کیفیت همواره سخت است اما گاهی تعدادی از همین آثار ضعیف اتفاقا نمونههای خوبیاند برای بررسی یک معضل یا مشکل خاص در آن هنر و برعکس چیزی که تصور میشود خیلی هم به کار بحثهای تخصصی در یک زمینه خاص میآیند.
«ماتادور»، سریال پلیسی ناموفق این روزهای رسانهی ملی که از ساختههای «ناجی هنر» هم هست و بودجهاش از نیروی انتظامی تامین شده، یک نمونهی خوب است از همین گروه از آثار هنری/رسانهای.سریالی که واقعا حرف زیادی برای گفتن ندارد و ظاهرا در جذب مخاطب هم موفق نبوده، اما خود میتواند بهانهی خوبی قرار بگیرد برای بحث در مورد آثار پلیسی چند سال اخیر سینما و تلویزیون که غالبا هم از سوی «ناجی هنر» تامین مالی شدهاند.
«ماتادور» و آثار مشابه آن در چند سال گذشته، مصداق عینی نگاه غلط و کجفهمیهایی هستند که بسیاری از فیلمسازان تازه کار به آثار پلیسی/جاسوسی هالیوودی دارند. «ناجی هنر» در یک دهه اخیر با حمایت مالی از بسیاری از پروژهها سعی کرده است که با تقویت گونهی پلیسی/جاسوسی در سینما و تلویزیون تصویر تازهای از پلیس ایران به عامه مردم ارائه دهد، اما به جز چند مورد موفق مانند «خواب و بیدار» مهدی فخیمزاده یا «هوش سیاه» مسعود آبپرور نتوانسته است اثری تولید کند که هم جذب و رضایت عامه مردم را درپی داشته باشد و هم تصویری واقعی و منطقی و قابل قبول از نیروهای انتظامی/امنیتی ارائه دهد.
دلیل این اتفاق چیست؟دلیل این مشکل این است که اکثر فیلمسازانی ـ غالبا جوان ـ که در سالهای اخیر به ساخت اینگونه آثار گرایش داشتهاند تصور و شناخت غلطی از ساخت آثار هالیوودی داشتهاند. مشکل این است که این دوستان دلیل جذابیت اثار هالیوودی را صرفا در بحثهای تکنیکی ـ آنهم به نازلترین شکلش ـ جستوجو میکنند در حالی که بحثهای تکنیکی از جنس نوع فیلمبرداری و جلوههای ویژه و حرکات اکشن و گریم بازیگران و طراحی صحنه و لباس اساسا نمیتواند دلیل اصلی جذابیت یک اثر نمایشی باشد.
دلیل جذابیت و تاثیرگذاری اصلی یک اثر سینمایی/تلویزیونی همچنان طراحی دقیق داستان و شخصیتپردازی منطقیست. داستانی دقیق و جذاب که به درستی هم روایت شود و اصول اساسی روایت سینمایی در آن رعایت شده باشد. بحثهای فنی و تکنیکی مانند فیلمبرداری و جلوههای ویژه و طراحی صحنه و لباس، همه فرع این اصولاند و تا زمانی که داستان جذابی برای روایت کردن نباشد و شخصیتهای تاثیرگذاری در دل قصه خلق نشوند هیچ چیز دیگری بیننده را به آن فیلم یا سریال جذب نخواهد کرد.
این مشکل اصلی سریالی مثل «ماتادور» است. فرهاد نجفی و آرش قادری ـ کارگردان و نویسنده اثر ـ ظاهرا به جای آنکه تمرکز اصلی خود را بر طراحی یک قصه جذاب و گیرا بگذارند، تمام وقت و همت خود را صرف فیلمبرداری کار کردهاند و گرفتن «هلیشات»هایی از نمای بالای شهر و ماشینهای پلیس و ..... که جدا جدا و به عنوان یک عکس زیبا هستند و جذاب اما مجموعا تشکیل یک سریال جذاب را نمیدهند.
شخصیتپردازی پلیسهای حاضر «ماتادور» هم که خیلی نیاز به نقد و بررسی ندارد. پلیسهای سیاهپوشِ بزنبهادرِ عینکبهچشمی که ظاهرا باید برای مخاطب جذاب باشند و نماد نیروی انتظامی، اما آنقدر مصنوعی و غیرواقعی و خالی از وجوه و نشانههای شخصیتپردازی که مخاطب به جای جذب شدن آنها را پس میزند.
این نکتهایست که بالاخره باید روزی فیلمسازان سینمای ایران پی ببرند. اینکه صرف توجه به تکنیک فیلمسازی ـ آنهم در سطح نازلش مثل توجه صرف به فیلمبرداری ـ یا استفاده از امکانات فنی جدید هیچگاه خلا قصه را پر نخواهد کرد و بدون رعایت چارچوبهای اساسی روایت،هیچگاه اثر پرمخاطب و ماندگاری خلق نخواهد شد.
البته توجه نیروی انتظامی به ژانر پلیسی در چند سال اخیر توانسته است باعث تولید تعدادی از آثار پرمخاطب رسانه ملی شود و این گونه فراموششده را در سینما و تلویزیون ایران احیا کند، اما طبعا مسیری که با سریالهایی مثل «خواب و بیدار» مهدی فخیمزاده شروع شد باید به جاهای بهتری میرسید، اما ریلگذاری غلط باعث افت آن شد. آفتی که امیدواریم در سالهای آینده جبران شود.
علیمحمد رهنما/ خبرگزاری فارس
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد