دکتر سید هادی معتمدی روانپزشک در پاسخ به این پرسش میگوید: ضعف اعصاب درباره اختلالی به کار میرود که با خستگی مزمن و ناتوانی بروز پیدا میکند. این اختلال با خستگی ناشی از کار و فعالیتهای جسمی و فکری مختصر، سردرد و بیخوابی همراه است و در بسیاری موارد به اشتباه، نوعی اختلال اضطرابی یا حتی افسردگی تلقی میشود. بویژه در کشور ما که مردم نمیخواهند به داشتن بیماری روانی متهم شوند، ضعف اعصاب تشخیص ارجح محسوب میشود.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفتوگو با جام جم توضیح میدهد: این بیماری از یک سو میتواند در قالب شکایت از خستگی فزاینده پس از فعالیت ذهنی بروز کند که همراه با کاهش نسبی در عملکرد شغلی و حتی انجام فعالیتهای روزانه خواهد بود. از سوی دیگر ضعف اعصاب میتواند بیمار را دچار احساس ضعف جسمی یا بدنی و فرسودگی ناشی از کمترین فعالیت کند که با دردها و ناراحتی عضلانی و ناتوانی در شل کردن آنها همراه است.
فشار بیش از حد به اعصاب
روانپزشکان دریافتهاند علت ضعف اعصاب، فرسودگی عصبی است که ناشی از تخلیه سلول عصبی از ذخیره مواد غذایی است. البته این تخلیه به دنبال وارد شدن تنشهای مداوم ناشی از کار و فعالیت بیش از حد ایجاد میشود و فرد را به جایی میرساند که حتی با انجام فعالیتهای مختصر نیز دچار ضعف و ناتواتی میشود. در چنین شرایطی احساسات جسمی ناخوشایند مانند سرگیجه، سردردهای تنشی، احساس بیثباتی عمومی و اختلال خواب بر بیمار غالب میشود.
به گفته دکتر معتمدی، بیماران دچار ضعف اعصاب به طور پیوسته از احساس فرسودگی، خستگی و ضعف جسمی پس از انجام فعالیتهای معمول روزانه شکایت میکنند.
این روانپزشک با اشاره به اینکه طول مدت این اختلال روانشناختی دست کم سه ماه است، اظهار میکند: بیمار دچار ضعف اعصاب در شرایط جسمی و روحی خاصی قرار میگیرد که حتی با استراحت و تفریح نیز از احساس ناتوانی، درد و ناراحتی عضلانیاش کم نمیشود.
از تشخیص درست تا درمان
از آنجا که بسیاری از علائم و نشانههای ضعف اعصاب با هر یک از اختلالات شایع روانشناختی چون اضطراب، افسردگی و اختلالات شبه جسمی همپوشانی دارد، تشخیص این بیماری حتی برای متخصص اعصاب و روان نیز دشوار است. پس این اختلال در صورت درمان نشدن، معمولا به صورت مزمن در میآید و بیمار را دچار ناتوانیهای جسمی جدی تری خواهد کرد.
بررسیها نشان داده است که بروز ضعف اعصاب در نوجوانی و دوران میانسالی بسیار شایع است و حتی مورد شناسایی قرار نگرفتن و درمان نشدن این اختلال در دوران کودکی میتواند در قالب بروز مشکلاتی در کارکرد تحصیلی نظیر گرفتن نمرات پایین و مدرسه گریزی بروز پیدا کند.
در بزرگسالی درمان نشدن این اختلال میتواند به تخریب عملکرد شغلی فرد منتهی شود یا ممکن است بیمار را چنان ناتوان کند که کار کردن برایش غیرممکن شود. همچنین روابط اجتماعی و زناشویی، بیمار را دچار مشکل خواهد کرد.
دکتر معتمدی حتی به بروز نشانههایی چون اختلال در کارکرد جنسی بیماران دچار ضعف اعصاب اشاره کرده و میگوید: بروز اختلالات جنسی در کنار گرگرفتگی، ضعف حافظه، بدبینی، کاهش تحمل به صدا و نور، سوء هاضمه، تپش قلب، مشکلات گوارشی، تعریق بیش از حد و احساس نگرانی و ناامیدی از دیگر نشانههایی است که میتواند به تشخیص صحیح ضعف اعصاب یا خستگی روحی کمک کند.
درمان در مصرف دارو خلاصه نمیشود
به گفته دکتر معتمدی مفهوم کلیدی در درمان ضعف اعصاب این است که روانپزشک درک کند که نشانههای بیمار خیالی نیست. از سوی دیگر باید به بیماران دچار ضعف اعصاب که بشدت به مصرف دارو تمایل دارند، اطمینان داده شود که تجویز دارو فقط در صورتی نشانههای این بیماری را تخفیف میدهد که به طور همزمان با مداخله روان درمانی همراه شود. همچنین باید به بیمار کمک شود که نه تنها شیوه زندگی را اصلاح کند، بلکه بر استرسهای زندگیاش غلبه کند و روش کنار آمدن با آنها را بشناسد. گرچه مبتلایان به ضعف اعصاب به خوددرمانی و استفاده نابه جا از دارو تمایل دارند، ولی باید بدانند که انتخاب داروی مناسب و دستور مصرف باید حتما زیر نظر روانپزشک باشد.
>> جام جم/ پونه شیرازی