ترامپ انتظار داشت با نمایشی مقتدرانه بهقول خود «صلح از طریق قدرت» را در پروندههای ناتمام دولت بایدن بسط دهد و «ظرف ۲۴ ساعت» به جنگها و بحرانهای جهانی پایان دهد. در راستای همین روند، کاخ سفید برای حلوفصل چهار پرونده (ایران، غزه، اوکراین و یمن) دورخیز جدی انجام داد اما با سلسله شکستهای تحقیرکنندهای بدرقه شد.
رئیسجمهور آمریکا که از حیث روانی ظرفیت پذیرش عدم موفقیت را ندارد در پاسخ به فشار اصحاب رسانه و منتقدان به تاکتیک محبوب خود یعنی «فرافکنی» روی آورده و با انحراف افکارعمومی به نظریات توطئه مانند کودتای اوباما به دنبال ذرهای آرامش است.
درواقع، فروپاشی امپراتوری دروغ ترامپ در سیاست خارجی، ضربهای جدی به حیثیت آمریکا وارد ساخته و روند افول این «مرد بیمار غربی» را سرعت بخشیده است. کابینه بلهقربانگوی کاخسفید بجای نگاه اصولی به بحرانهای داخلی و خارجی این کشور به بازیگران نمایش عروسکی ترامپ تبدیل شدهاند.
سیلی هستهای ایران بر دهان برجساز منهتن
یکی از شکستهای مفتضحانه رئیسجمهور آمریکا در پرونده هستهای کشورمان بود. غرب به سرکردگی واشنگتن دههها با فعالیت هستهای صلحآمیز و دانش بومی ایران را تهدیدی علیه حضور استعماری مطلوب در منطقه غربآسیا تصور میکردند و نگران الگوگیری جهان اسلام از استقلال سیاسی، اقتصادی و فناوریمحور تهران هستند.
کاخسفید که از ابتدا مطلع بود؛ کشورمان به تسلیم بیقیدوشرط هستهای رضایت نخواهد داد؛ با فشار لابی رژیم صهیونیستی به سمت ارائه شروط محال در مذاکرات مسقط-رُم رفت تا مقدمه مورد هدف قراردادن تاسیسات راهبردی ایران را فراهم کند.
در همین راستا، با چراغ سبز آمریکاییها شاهد حملات رژیم صهیونستی به کشورمان بودیم و درگرماگرم جنگ با بهرهگیری از فضای نظامی منطقه حملات را به نطنز، فردو و اصفهان ترتیب دادند. اما برخلاف ادعاهای اولیه رئیسجمهور آمریکا و به گواهی اطلاعات روزنامه برجسته نیویورک تایمز، توان هستهای ایران همچنان برقرار است. تصور آمریکا این بود که ایران پس از این حمله سکوت کرده و نه تنها پاسخی نمیدهد بلکه در مواضع خود تجدید نظر خواهد کرد. حمله موشکی ایران به پایگاه العدید آمریکا در قطر و همچنین اعلام رسمی عدم عقب نشینی ایران در خصوص مسأله غنی سازی در ایران گواه اصلی این شکست برای واشنگتن است.
از شعار تا عمل ترامپ در غزه
ترامپ در چارچوب یک کارزار فریب افکارعمومی بهویژه مسلمانان ایالات کلیدی میشیگان و ویسکانسین، خود را بهعنوان مردی دوستدار حقوق بشردوستانه غزه به نمایش گذاشت. هرچند برجساز اسبق منهتن در نظر داشت انتقاد مستقیمی به رژیم صهیونیستی و ارتش اشغالگرقدس انجام ندهد به خلع سلاح رقیب دموکرات اهتمام ورزید. با تکیه بر اریکه قدرت ترامپ، استیو ویتکاف فرستاده ویژه او درخاورمیانه مسئولیت برقراری آتشبس در غزه در برعهده گرفت. این رفیق گرمابه و گلستان دیرینه ترامپ ماموریت متضادی داشت؛ همزمان که بایستی پایان جنگ را رقم بزند، منافع رژیم صهیونیستی را هم تامین کند. درواقع هدف حقیقی ویتکاف پذیرش حماس به خلع سلاح بود اما این خواسته را بهشکل خزنده پیش میبرد.
در دور نخست آتشبس که در بهمن ماه سال گذشته برقرار شد، برخی از اسرای صهیون در مقابل خیل عظیمی از رزمندگان مقاومت معاوضه شدند و مدتی ارسال کمکهای بشردوستانه به باریکه غزه برقرار بود. اما زیادهخواهی کابینه جنگطلب نتانیاهو و رویای پایان حضور جنبش مقاومت اسلامی در این باریکه اجازه نداد تا آتشبس بهدرازا بینجامد و با شروع مرحله جدید تعرض ارتش اشغالگرقدس کشتار و گرسنگی آمرانه متداول شد و همچنان پرونده غزه علی رغم شعارهای ترامپ باز مانده است.
پوزخند پوتین به چشمکهای قمارباز
با آغاز جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲ ترامپ به دفعات دولت بایدن سالخورده را بانی جنگی تازه در قاره سبز قلمداد میکرد و بارها مدعی بود که توانایی اتمام جنگ را ظرف یک روز دارد و اصلا با ادامه استقرار وی در کاخ سفید این جنگ ابلهانه بهوقوع نمیپیوست.
وی در آرزوی اتحاد با مسکو علیه چین بهواسطه ارائه امتیازات وسیع نظیر خروج ۱۲ هزار نیروی آمریکایی از اروپاس شرقی بهعلاوه تقسیم اوکراین مجددا ویتکاف را فعال کرد. سفرهای پیدرپی فرستاده ویژه کاخ سفید و ملاقات شخصی با ولادیمیر پوتین این امید را در دل ترامپ افزایش داد که بزودی نظم جدیدی را بر قاره سبز تحمیل خواهد کرد.
اما او طبق معمول سادهاندیشی مزمنی به روابط خارجی داشت؛ پوتین روابط ساختاری و دیرینه خود را با چین صرفا به وعده یک رئیسجمهور نامرسوم ملغی نخواهد کرد همچنین پیشرویهای میدانی ارتش روسیه در برابر قوای خسته و فرسوده کییف بهویژه بعد تحقیر تاریخی زلنسکی در کاخ سفید نیاز به میز مذاکره با کشور عهدشکن آمریکا را از دستورکار خارج کرده است.
خنجر یمنی بر سینه شومن آمریکایی
ترامپ برای دستاوردسازی به جبهه دریای سرخ هم روی آورد؛ جایی که جنبش انصارالله حامیان رژیم صهیونیستی را به شدت با قدرت موشکی و پهپادی تنبیه میکردند. واشنگتن برای حمایت از متحد راهبردی وارد منازعه با یمنیها شد.
چندین دور حملات هوایی و دریایی بهرهگیری از بمب افکنهای بی-۲ نیز نه تنها منجر به عقبنشینی یمن از آرمان فلسطین نشد؛ بلکه عزم رزمندگان محور مقاومت را برای شکستن شاخ قوای آمریکایی-اسرائیلی تقویت کرد. پرواز موشکهای انصارالله به سوی ناوهای هواپیمابر گرانقیمت آمریکایی نه تنها منجر به عقبنشینی آنها شد بلکه ضربهای جدی به هیمنه پوشالی واشنگتن زد.
آبروریزی آمریکایی بهحدی وسیع بود که ترامپ با کمک قطر به یک آتشبس خفتبار با انصارالله تن داد. پایان این منازعه نه تنها محدودیتی برای یمن ایجاد نکرد بلکه با مورد هدف قراردادن فرودگاه بنگوریون و بنادر راهبردی ایلات، حیفا و اشدود اقتصاد نیم جان صهیون را تحت فشار قرار داد. بهعبارت دیگر، ترامپ تتمه قوای نظامی خود را در باب المندب خارج و تا امروز همچنان به اقصی نقاط دنیا برای کسب یک دستاورد سیاست خارجی ملموس چنگ میزند.