همکاری‌های امنیتی آمریکا و روسیه

چند ساعت پس از آن‌که هویت چچنی بمبگذارهای بوستون مشخص شد، ولادیمیر پوتین در تماس تلفنی با باراک اوباما پیشنهاد کمک به تحقیقات درباره این حادثه را داد.
کد خبر: ۵۶۲۳۲۶
همکاری‌های امنیتی آمریکا و روسیه

پوتین از مدت‌ها قبل بر این نکته تاکید کرده بود که برخورد روسیه با تهدید افراط‌گرایی مذهبی در قفقاز شمالی همانند غرب در مناطق دیگر است. به نظر می‌رسد حوادث بوستون عقیده او را تائید کرده باشد.

جنگ در منطقه حساس جنوب روسیه، دیگر مناقشه‌ای جدایی‌طلبانه نیست. انگیزه‌های ناسیونالیستی جنگجویان چچنی در 20 سال قبل، اکنون شکلی مذهبی و افراط‌گرایانه به خود گرفته است، اما با این‌همه تغییر انگیزه اسلامگراها بیش از آن‌که مربوط به گسترش بنیادگرایی در جهان مربوط باشد، با اقدامات روسیه در منطقه ارتباط دارد.

تا این مرحله از تحقیقات حادثه بوستون، هم روسیه و هم آمریکا و حتی شورشیان چچنی بر این نکته اتفاق نظر دارند که تیمور لنگ و جوهر سارنایف به طور خود جوش عمل کرده‌اند.

سازمان جهادی امارات قفقاز اعلام کرده که نقشی در این حادثه تروریستی نداشته است. در عین حال ماموران تحقیق آمریکا هنوز هم مصرانه در پی فهم چگونگی ارتباط مناقشه منطقه‌ای در روسیه و انعکاس آن در حوادث بوستون هستند.

تلاش بی‌نتیجه تیمور لنگ سارنایف، برادر بزرگ‌تر، در همگرایی و همجوشی با جامعه آمریکا و آن‌طور که خودش نیز سابقا عنوان کرده بود که حتی یک دوست آمریکایی هم ندارد، می‌تواند باعث آن شده باشد که برادران سارنایف، مامن روحی و روانی‌شان را در سرزمین مادری جسته باشند.

اینترنت و شبکه‌های اجتماعی نیز همچون راهی ارتباطی می‌توانسته تعهدی وهم‌آلود بدون هیچ خاطره و سابقه‌ای از زندگی در چچن در ذهن هر دو ایجاد کرده باشد. برادران سارنایف هرگز در جنگ چچن حضور نداشته و حتی در آنجا زندگی هم نکرده بودند، اما به نظر می‌رسد زندگی و احساساتشان با تاریخ تراژیک و خشونت حاکم بر چچن به نوعی قرابت داشته است.

پس از تبعید چچنی‌ها توسط استالین در 1944، خانواده سارنایف به قرقیزستان نقل مکان کرده و پسران در آنجا بزرگ شده بودند.

حس ظلم و بی‌عدالتی در روح و روان آنها به‌واسطه اعلام استقلال از سوی جدایی‌طلبان چچن در 1991 و پس از فروپاشی شوروی برانگیخته شده بود.

ناسیونالیسم چچن دلیل آغاز جنگ چچن و روسیه در سال 1994 بود که سرانجام با پیروزی ارتش روسیه خاتمه یافت. 50 هزار کشته و ویرانی چچن، انگیزه‌های اسلامی را جایگزین ناسیونالیسم کرد.

جنگ دوم در سال 1999 و با شورش جنگجویان چچنی در داغستان و با هدف رهایی برادران مسلمان از اشغال کفار بی‌دین آغاز شد.

اسلامیزه شدن این جنگ، نبرد فرقه‌ای شدیدی را میان صوفیسم که شکل سنتی اسلام مبتنی بر آیین‌های منطقه‌ای بود و سلفیسم که افراط‌گراتر هستند، پدید آورد.

در چچن رهبران صوفیست برای نابودی سلفیسم با روسیه همکاری و از دولت حمایت می‌کردند. رمضان قدیرف پس از ترور پدرش در سال 2003 و به عنوان جانشین وی رئیس‌جمهور چچن شد و تعقیب سلفی‌ها را تشدید و صوفیسم را به عنوان یک ایدئولوژی حکومتی تحکیم کرد.

چچن اکنون به عنوان بزرگ‌ترین کانون اسلام در اروپاست و زنان دارای پوشش اسلامی بوده و از تعدد زوجات حمایت و تشویق می‌شود، اما حتی با برقراری آرامش در چچن توسط قدیرف خشونت از جمله در داغستان که برادران سارنایف مدتی قبل از مهاجرت در آنجا زندگی کرده بودند، باز هم ادامه یافت.

در اواخر سال‌های قرن بیستم سلفی‌ها در داغستان از حمایت جوانان برخوردار شده و بسیاری از آنها در خاورمیانه مشغول تحصیل بودند و همه اینها مصادف با زمانی بود که ایدئولوژی صوفیسم به دلیل فساد و سوءعملکرد دولت به انحطاط گراییده بود.

از این زمان به بعد دولت چچن درصدد برآمد تا تاکتیک‌هایش را نرم‌تر کند. شکنجه و آزار سلفی‌ها کاهش داده شد و آنها اجازه یافتند مساجدشان را بازگشایی کنند و کمیسیونی نیز برای رسیدگی به وضع جنگجویان سابق تشکیل شد.

ظهور سلفی‌گری میانه رو مانع تبدیل‌شدن جوانا‌ن به تروریسم شد و مردم احساس کردند که جایگزین دیگری هم برای نبرد مسلحانه وجود دارد.

مسکو بشدت نگران ظهور سازمان‌های سلفی به عنوان گزینه‌ای برای حاکمیت روسیه در چچن است و به همین دلیل با بازگشت پوتین به ریاست‌جمهوری، مسکو به سیاست قبلی اعمال قدرت بازگشته است.

استراتژی نرم و ملایم رئیس‌جمهور داغستان جای خود را به آزار و اذیت از سوی ماموران خشن داده و کمیسیون رسیدگی به امور جنگجویان نیز برچیده شده است.

عملیات ضدشورش اخیر در منطقه کوهستانی گیمری، به مهاجرت کل جمعیت منجر شده است. این عملیات پاکسازی بخشی از اقدامات روسیه برای تدارک بازی‌های المپیک زمستانی سال 2014 در نزدیکی سوچی است.

به هر حال حادثه تروریستی بوستون می‌تواند حمایت واشنگتن از سیاست خشن‌تر مسکو در شمال قفقاز را در پی داشته باشد، اما یقینا چنین سیاستی بعید است که در درازمدت امنیت بیشتری را برای روسیه به ارمغان بیاورد.

منبع: اکونومیست 
مترجم: ایرج جودت

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها