یک عاشقانه آرام در روز تعطیل

بعد از ظهر جمعه معمولا همه اعضای خانواده‌ و فامیل دور هم جمع هستند. این بعد از ظهر بهترین فرصت برای تلویزیون به عنوان یک رسانه پرمخاطب و آموزشی است که پیام‌های خود، برای حفظ حریم خانواده و ایجاد فضای محبت و احترام در این چهار دیواری را به مخاطبان منتقل کند.
کد خبر: ۵۰۶۵۱۱

حالا دیگر مدتی است گردانندگان شبکه‌های مختلف تلویزیون به این نکته پی برده‌اند که الزاما آثار نمایشی بهترین وسیله برای ارائه پیام نیستند و برخی از فیلم‌های مستند یا برنامه‌های ترکیبی هم می‌توانند پیام‌های رسانه‌ای را بهتر و موثرتر به مردم منتقل کنند.

دیروز بعدازظهر شبکه یک سیما، برنامه «یک عاشقانه آرام» را روانه آنتن کرد. برنامه‌ای که در گروه مستند این شبکه تولید شده بود.

یک عاشقانه‌ آرام برای نمایش محتوای خود از کلاسیک‌ترین روش مستند‌سازی استفاده کرده بود. فرم در این برنامه حرف چندانی برای گفتن نداشت.

دوربین در قابی ثابت چهار نفر را به صورت مجزا نشان می‌داد که رو به دوربین حرف‌های خود را می‌گفتند و احساسات مختلف خود را به نمایش می‌گذاشتند؛ اما آنچه یک عاشقانه‌ آرام را دیدنی کرده بود، محتوای آن بود.

مادری پا به سن گذاشته بر اثر سکته همه توان حرکتی، کلامی و... را از دست می‌دهد اما دختر و پسر او تصمیم می‌گیرند که هر جور شده توانایی‌های مادر را در او احیا کنند و نگذارند که چراغ خانه آنها خاموش شود.

دختر و پسر هر کدام برای خود خانواده دارند و گرفتاری‌ها و مسوولیت‌های خاص خود را هم دارند اما هیچکدام از اینها نمی‌تواند مانع این شود که آنها فراموش کنند که روزی مادر با همه گرفتاری‌هایی که داشته مانند پروانه گرد شمع زندگی آنها ‌چرخیده و محبت خود را نثار آنها ‌کرده است.

فرزندان تصمیم می‌گیرند محبت مادر را جبران کنند. آنها پرستاری برای مادر پیدا می‌کنند. المیرا زن جوان و با محبتی است که در کودکی مادرش او را رها کرده و رفته و او هرگز محبت مادر را ندیده است.

حالا او به عنوان پرستاری زنی انتخاب شده است که بهترین مادر برای فرزندان خود بوده و بچه‌ها از او می‌خواهند که هر کاری از دستش برمی‌آید برای مادر بیمار آنها انجام دهد. المیرا به مرور عاشق مادر می‌شود.

او مقابل دوربین از احساس تجربه نکردن محبت مادری گفت و آنقدر این حس او را برآشفت که بغض‌اش را ترکاند و اشکش را جاری کرد اما او خدا را شکر می‌کرد که برای پرستاری از زنی انتخاب شده که آنقدر حس مادری قوی داشته که به فرزندانش آموخته که باید جریان محبت را دائمی نگه دارند.

مادری که 12 سال بیمار بوده و المیرا و فرزندانش از او نگهداری کرده‌اند در پس‌زمینه برخی از تصاویر دیده می‌شد. زنی که کهولت سن و بیماری نتوانسته بود زیبایی را از او بگیرد. پیرزنی که محبت در چهره و چشمان او موج می‌زد.

زنی که عشق را به فرزندانش آموخته بود و در یک عاشقانه آرام به ما می‌آموخت که محبت را از پدران و مادران کهنسال خود دریغ نکنیم.

طاهره آشیانی - گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
در رستوران انتخاب شدم

علی‌امین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفت‌وگو با «جام‌جم» از خاطرات حضورش در این سریال می‌گوید

در رستوران انتخاب شدم

نیازمندی ها