در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
حکومتهای مستبد برخی از این کشورها از جمله مصر و تونس در برابر این امواج تسلیم شدهاند و بعضی نیز همچون سرهنگ قذافی، دیکتاتور لیبی کشته شدند تا ثابت شود که حرکت به راه افتاده در میان مردم منطقه، توقفناپذیر است و سایر حکومتهای مستبدی نیز که در برابر این حرکتهای اسلامی مقاومت میکنند، نباید به آینده خود چندان امیدوار باشند.
این تحولات، هجدهم دسامبر ۲۰۱۰ با قیام تونس در پی خودسوزی محمد بوعزیزی در اعتراض به فساد و بدرفتاری پلیس آغاز شد و به مصر و لیبی نیز گسترش یافت و ظرف چند ماه، حکومتهایی که از حمایتهای بالای غرب و بویژه آمریکا بهره میبردند ساقط شدند.
به جز این کشورها، انقلاب مردم یمن نیز تقریبا به سرانجام رسیده و در برخی دیگر از کشورهای عرب منطقه همچون بحرین، مردم همچنان در حال مبارزه برای رسیدن به حقوق خود هستند.
در تمامی این انقلابها که بسیاری از تحلیلگران آنها را امتداد انقلاب اسلامی سال 57 ایران میدانند، زنان مسلمان دوشادوش مردان جنگیدند و در آنها نقشآفرینی کردند.
پیش از این انقلابها نیز اگر به صفحات تاریخ رجوع کنیم نمونههای زیادی از نقشآفرینی زنان در مبارزات سیاسی به چشم میخورد.
این نقشآفرینی به یک یا دو کشور نیز محدود نمیشود و پهنهای به وسعت تمامی کشورهایی که در آنها مبارزاتی در جریان بوده است را در بر میگیرد. در ادامه به مرور زندگی و سرگذشت برخی از این زنان مبارز خواهیم پرداخت.
توکل کرمان (یمن)
بالاگرفتن اعتراضات مردمی به حاکمیت علی عبدالله صالح، رئیسجمهور یمن طی سال گذشته بود که نام توکل کرمان، مادری با سه فرزند و رئیس گروهی موسوم به «زنان روزنامهنگار بدون غلوزنجیر» را برای اولین بار بر سر زبانها انداخت.
این زن 32 ساله یمنی که پس از سال 2007 میلادی هر سهشنبه همراه تعداد دیگری از زنان در مخالفت با حاکمیت صالح در برابر دانشگاه صنعا، دست به تحصن میزد با شروع اعتراضات به یکی از رهبران شاخص معترضان تبدیل شد.
خواسته اول مبارزان یمنی از جمله کرمان، باز شدن فضای سیاسی کشور و اصلاح شرایط اقتصادی این کشور 23 میلیونی بود که 40درصد از جمعیتش با درآمدی حدود دو دلار در روز زندگی میکنند.
گفتنی است در یمن ، صالح عملا قدرت را از دست داده و متعهد شده، در پایان دوره کنونی ریاستجمهوری در سال 2013 برای همیشه از قدرت کنارهگیری کند. این در حالی است که کرمان و دیگر مخالفان خواستار حذف فوری او از قدرت هستند. کرمان به خاطر اعتراضاتش به دولــت صالح بارها به زندان افتاده و شکنجه شده است.
ویلما لوسیا اسپین (کوبا)
بسیاری از رهبران انقلاب کوبا خود از طبقه ثروتمندان آمریکایلاتین بودند که در کنار تودهها به حاکمیت این کشور پایان داده و قدرت را به دست گرفتند.
فیدل کاسترو وکالت خوانده بود، ارنستو چهگوارا پزشک بود و ویلما از خانوادهای ثروتمند بود به آمریکا رفت و در انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) شیمی خواند.
در بحبوحه نبرد مسلحانه با رژیم باتیستا در کوبا بود که ویلما با گرایشهای مارکسیستی به صف مبارزان پیوست تا با پیروزی انقلاب کوبا به بانوی اول کوبای انقلابی تبدیل شود.
ویلما که همیشه لباس نظامی به تن داشت با پیروزی انقلاب به چهرهای محبوب برای مردم کوبا تبدیل شد.
همه ویلما را پس از پیروزی انقلاب دیده بودند و از روزهای پر اضطراب نبرد مسلحانه با رژیم باتیستا را - که او در آن چون مردان جنگید - از یاد نمیبرند.
جمیله بوپاشا (الجزایر)
انقلاب الجزایر، بستری مهم برای نقشآفرینی زنان بود و چهرههای زیادی چون جمیله بوپاشا، صحیه، حسیبه بن بوعلی، بهیه و جمیله بوجرید، برای آزادی این کشور از سلطه فرانسویان اشغالگر مبارزه کردند.
اما در میان این چهرهها، جمیله بوپاشا از همه معروفتر است. او که الان 74 سال دارد در مسیر مبارزات به زندان افتاد و بشدت شکنجه شد اما زنده ماند تا بعد از استقلال الجزایر، روایتگر مرارتهایی باشد که همرزمانش برای رسیدن به این استقلال تحمل کردند.
بوپاشا از اعضای اصلی جبهه آزادیبخش الجزایر بود و در سال 1960 و در سن 23 سالگی دستگیر و در فرانسه زندانی شد.
یک وکیل تونسیالاصل فرانسوی به نام ژیزل حلیمی، وکالت پرونده بوپاشا را بر عهده گرفت و او پس از استقلال الجزایر در 1962 آزاد شد.
دادگاههای جمیله بوپاشا به یکی از جنجالیترین محاکمات تبدیل شد و وکیل بوپاشا در این دادگاهها شرح مفصلی از شکنجههایی که فرانسویان به این زن داده بودند را افشا کرد.
یکی از جملات معروف بوپاشا در زندان فرانسویها این بود: هنگامی که خلق اراده میکند سرنوشت باید به او بگوید چشم. شبهای تاریک باید رخت بربندد و زنجیرها باید از هم بگسلد.
ژانت جاگان (گینه)
ژانت جاگان در واقع آمریکایی است و اواسط قرن گذشته در شهر شیکاگـــــو به دنیا آمده است.
تازه دوران نوجوانی را پشت سر گذاشته بود که با چدی جاگان، دانشجویی از گینه که در دانشگاه شیکاگو دندانپزشکی میخواند آشنا شد و مدتی بعد با او ازدواج کرد.
او همراه همسرش و پس از پایان تحصیلاتش در سال 1943 به گینه رفت. با هم مطب دندانپزشکی راه انداختند و او به عنوان دستیار همسرش شروع به کار کرد. جاگان خیلی زود وارد فعالیتهای سیاسی شد و در مبارزات ضداستعماری علیه بریتانیا حضور یافت.
سال 1946 حزب ترقیخواه «مردم» را دایر کرد. در مسیر مبارزه با استعمار بریتانیا بارها به زندان افتاد، اما با پیروزی بر استعمارگران و به نیابت از حزبش در سال 1997 به ریاستجمهوری گینه مستقل و آزاد رسید.
آنگ سان سوچی (برمه)
15 سال حبس خانگی سوچی در برمه، او را به چهرهای شناخته شده در جهان تبدیل کرد و برای حاکمیت نظامی این کشور چارهای جز آزاد کردن او در نوامبر سال 2000 میلادی باقی نگذاشت.
سوچی در حالی از حبس خانگی آزاد شده است که کشورش هنوز در قالب همان حکومت سابق نظامیها اداره میشود.
این فعال سیاسی که در کشورش نماد مبارزه با استبداد تلقی میشود تلاش زیادی برای واداشتن حاکمیت نظامی کشور به اعطای آزادیهای مدنی بیشتر به مردم و تن دادن به مردمسالاری انجام داده است.
او فرزند یکی از فعالان ضدرژیم است که به دست نظامیان ترور شد، مدتی را خارج از کشور گذراند و عاقبت سال 1988 به کشورش بازگشت تا سری به مادر بیمارش بزند.
در همین حین اعتراضاتی به سوءمدیریت رژیم حاکم شکل گرفت که طی آن ارتش به سوی تظاهرات کنندگان شلیک کرد و عدهای را کشت. سوچی در جمع گروهی از مبارزان صحبت کرد و مدتی بعد حزب اپوزیسیون نشناللیگ را تاسیس کرد.
هریت تابمن (آمریکا)
وقتی هریت، کودک بود تصمیم گرفت در برابر بردهداری بایستد. سیاهان در دوره بردهداری آمریکا از هیچ حق و حقوقی برخوردار نبودند تا آنجا که سودای آزادی میتوانست به قیمت جان آنها تمام شود.
او که سال 1820 متولد شده بود در جوانی از ایالت مریلند در شرق آمریکا گریخت و به پنسیلوانیا که ایالتی آزاد بود، رفت. این اولین سفر از 19 سفری بود که او داشت و در آنها هدایت حدود 300 برده را برای فرار به سوی آزادی برعهده گرفت.در طول جنگهای داخلی آمریکا بود که تابمن عنوان اولین فرمانده نظامی زن را از آن خود کرد و در چند نبرد با نیروهای اشغالگر انگلیسی جنگید.
تابمن را بیشتر به عنوان فعال مبارز برای استیفای حقوق سیاهان و آزادی بردههای آمریکا میشناسند. زندگی او مملو از مبارزات دردآور و سخت برای آزادی سیاهان آمریکا بود؛ آرزویی که در دوران زندگی او برآورده نشد.
کرازون آکینو (فیلیپین)
یکی از رهبران اصلی قیام سال 1986 مردم فیلیپین علیه دیکتاتوری فردیناند مارکوس که 20 سال قدرت را در این کشور در دست داشت کسی نبود جز آکینوی میانسال.
آکینو تا پیش از این قیام، زنی خانهدار بود و همسرش در سنای فیلیپین که در دوران مارکوس نهادی نمایشی بود، عضویت داشت.
تحولات زندگی آکینو از وضعیت زنی خانهدار که هیچ فعالیت سیاسی نداشت تا رسیدن به کاخ ریاستجمهوری خود داستانی طولانی است که با ترور بنیگو آکینو، همسرش شروع شد.
بنیگو آکینو سال 1983 از تبعید در ایالاتمتحده به فیلیپین بازگشت تا در انتخابات ریاستجمهوری آن سال به عنوان نامزد حضور یابد و با مارکوس به رقابت بپردازد اما در همین رقابتها به دست رقیبانش ترور شد.
کرازون پس از مرگ شوهرش به جای او نامزد انتخابات شده و در اعتراض به عملکرد مارکوس خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام شد.
مارکوس پیروز انتخابات معرفی شد و همین رویکرد زمینهساز اعتراضات مسالمتآمیزی شد که کرازون رهبری آن را برعهده داشت. عاقبت ارتش دست از حمایت مارکوس برداشت تا زمینهساز سقوط او شود.
رضا سادات - جامجمدر گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: