ارائه نقش ها تازه توسط بازیگران

آنهایی که از تکرار عبور کردند

یک اصل روان‌شناسی می‌گوید: اگر می‌خواهید در زندگی موفق شوید‌ از قوانین طبیعت پیروی کنید. یکی از این قوانین «تغییر» است.
کد خبر: ۴۶۰۰۳۵

طبیعت مدام در حال تغییر است و پدید آمدن فصل‌ها یکی از نشانه‌های این تغییرات مداوم طبیعت است. اگر فصل‌ها عوض نشود، ملال و تکرار دنیا را فرا می‌گیرد و رنگ به رنگ شدن زمین جای خود را به رنگ‌های سیاه، سفید و خاکستری می‌دهد. رنگ که نباشد، انسان‌ها نسبت به پیرامون خود بی‌تفاوت می‌شوند.

انسان‌ها هم اگر تغییر نکنند، برای زندگی ملال‌آور می‌شوند! چون زندگی هیچگاه تکراری نمی‌شود، بلکه این انسان‌ها هستند که با انتخاب‌های خود، شرایط زندگی را رقم می‌زنند.

هنرمندان هم جزو انسان‌ها هستند، انسان‌هایی که به همنوعان خود یاد می‌دهند ‌چگونه زندگی خود را رنگ‌آمیزی کنند.‌

هنرمند کسی است که دریچه‌ای را باز می‌کند تا زندگی دیگران هوایی بخورد و نفس تازه کند. با این احوال اگر هنرمند به تکرار بیفتد دیگر نه هنرمند است و نه می‌تواند، راه نویی به دیگران نشان دهد.

بازیگران هم جزو هنرمندان هستند، هنرمندانی که می‌توانند با اجراهای خلاقانه خود، نقش‌های مختلف زندگی را برای مردم عینیت بخشند، اما واقعیت این است وقتی هنر برای بازیگر تبدیل به راهی برای امرار معاش راحت‌طلبانه می‌شود، دیگر «تغییر» برای او معنایی نخواهد داشت و وقتی تغییر نباشد، تکرار به وجود می‌آید و تکرار، ملال به همراه دارد.

وقتی بازیگری سال‌های سال خود را تکرار می‌کند، برای مردم ملال‌آور می‌شود و مردم دیگر او و کارهایش را دوست نخواهند داشت.‌

برای برخی از بازیگران که با تکرار خود، براحتی به مزد بالایی دست پیدا می‌کنند، دیگر مهم نیست که مردم آنها را دوست داشته باشند یا نه! مهم این است که آنها راحت زندگی کنند.

بی‌تغییر و ملال‌آور، اما برای بازیگری که نَفسش به نَفس مردم وابسته است و به مخاطب خود احترام می‌گذارد، تغییر اساس زندگی کاری و حرفه‌ای‌اش است.

او دوست دارد مردم حمایتش کنند و حمایت برای این بازیگران یعنی این‌که مردم با اشتیاق پیگیر کارهای آنها هستند و آنها را زیرذره‌بین دارند. برای چنین بازیگری مهم است که مردم را بخنداند، بگریاند و برای ساعتی هم که شده آنها را تحت تاثیر قرار دهد.

این بازیگران می‌دانند با تکرار حس‌ها و ترفند‌هایی که سال‌ها قبل یاد گرفته‌اند و آنها را بی‌هیچ خلاقیتی مدام تکرار کرده‌اند، دیگر نمی‌توانند تازگی را به زندگی مردم بیاورند و زیر سایه نام «هنرمند» ارتزاق کنند.

به همین دلیل آنها از تغییر نمی‌ترسند، هراس ندارند که حتی گونه (ژانر) کار خود را تغییر دهند و مثلا بازی در کارهای اکشن و خشن را ترک و بازی در آثار کمدی را تجربه کنند.

فتحعلی اویسی، یکی از همین بازیگران بود که بعد از سال‌ها بازی در فیلم‌های سینمایی اکشن و نقش آدم‌های منفی، خطر از صحنه بازیگری بیرون رفتن را پذیرفت و به تلویزیون آمد و بازی در نقش‌های کمدی را تجربه کرد.

سریال «بدون شرح» فتحعلی اویسی را تبدیل به بازیگری کمدی و محبوب کرد، اما اویسی بازهم این جرات را داشت که وقتی دید دارد به دام تکرار می‌افتد،گزیده‌کاری را انتخاب کرد.

سیروس گرجستانی هم یکی از بازیگرانی است که باید به او احترام گذاشت. این بازیگر هم به مخاطبش کم‌فروشی نمی‌کند. گرجستانی در سینما نقش‌های جدی بازی می‌کرد. علاقه‌مندان به سینما بازی‌های او را در فیلم‌هایی مانند تنوره دیو،آدم برفی، ساحره و... به یاد دارند.

این بازیگر با حضور در سریال «کیف انگلیسی» و نقش یک خان بدجنس و خشن در میان مخاطبان تلویزیون مشهور شد؛ اما او با بازی در سریال «رانت‌خوار کوچک» و «متهم گریخت»، نشان داد که کمدین خوبی است.

به گرجستانی هم نقش‌های تکراری پیشنهاد شد، اما او همه تلاش خود را به کار گرفت تا از تکرار پرهیز کند و زمانی که دید، دیگر خلاقیتی برای بازی در نقش‌های کلیشه‌ای ندارد، کم‌کاری را بر تکرار شدن ترجیح داد.

این بازیگر سال آینده با نقش رئیس شهربانی و سریال کلاه پهلوی به شبکه یک سیما خواهد آمد.

‌مریم امیرجلالی هم با فاصله گرفتن از نقش ‌های کمدی و بازی در سریال‌های جدی مانند «زیر هشت» از تکرار خود جلوگیری کرد.اما واقعیت این است که تعداد بازیگران اندک است.

برای برخی کارگردانان و تهیه‌کنندگان هم استفاده از این کلیشه‌ها راحت‌تر و به صرفه‌تر است. چون این‌ بازیگران آنقدر نقش‌های خود را تکرار کرده‌اند که چشم بسته نقش‌ها را بازی می‌کنند و کارگردان را به زحمت تکرار در گرفتن نما (پلان) نمی‌اندازند.

طاهره آشیانی ‌-‌ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها