واگویه های کارگردان فیلم - مجموعه «نیمه گمشده»

محمدعلی باشه آهنگر، بچه آبادان است ؛ شهری که پایتخت سینمایی ایران لقب داشت. او کودکی و نوجوانی خود را در شهری گذرانده است که 18 سینما در طول روز فیلمهای مختلف جهان را به نمایش
کد خبر: ۴۰۶۷۸
می گذاشتند.
به گفته خود آهنگر، سینما با وجودش درآمیخته بود. در زمان جنگ نیز آهنگر در آبادان بود.
آن زمان 18 ساله بوده و با همسر 16 ساله خود زیر آتش دشمن زندگی می کرده اند.
سالها بعد به تهران می آید و در دانشگاه سینما می خواند و تصمیم می گیرد خاطرات خود از جنگ و آبادان زیر آتش را فیلم کند؛ خاطراتی که هرچند در شرایط بسیار سختی ثبت شده اند، اما آهنگر از آنها به عنوان یک رویا یاد می کند.
او می گوید: شرایط آبادان در آن روزها آنقدر سخت بود که امام آنجا را به قیامت و پل صراط تشبیه کرده بودند. ما فقط به دفاع فکر می کردیم. نه دروغ می گفتیم ، نه غیبت می کردیم و نه هیچ کار اشتباه دیگر. الان که فکر می کنم با خود می گویم شاید همه چیز را خواب دیده ام.


فیلم - مجموعه «نیمه گمشده» یکجور حدیث نفس خود شماست؛
سناریوی نیمه گمشده که پیش از ساخت «زیر آتش» نام داشت براساس اتفاقاتی که در جنگ بین سالهای 59 تا 67 رخ داد به وسیله من و آقای گوهری نوشته و سال 70 سناریو آماده شد؛ اما متاسفانه سال 77 مقابل دوربین رفت.
سال 70 سناریو تازه بود، موضوعش بکر بود، اما در طول 7 سال مدام تغییر کرد. هرکسی که می خواست کمکی به ساخت فیلم کند، پیشنهادی می داد.
در طول این سالها فیلمنامه از دم تیغ شوراهای مختلف گذشت و از متانت و عشق وزین خود فاصله گرفت. نظرها از روی دلسوزی بود، اما از جانب کسانی بود که جنگ را ندیده ، لمس نکرده بودند و فقط تصوری از آن در ذهن داشتند.
اینها باعث شد سناریویی که ساخته شد از حس عمیق خالی شود. من هنوز هم آرزو دارم نسخه اولیه فیلم زیر آتش را بسازم ؛ فیلمی درباره آدمهایی که نه به واسطه کاری که دارند در منطقه جنگی هستند بلکه به این علت آنجا هستند که خداوند رقم زده که آنها بدون هیچ علت و معلولی در آنجا زندگی کنند.
در سناریوی اولیه من ، همه آدمها در شهر جنگی بودند و کسی از خارج نمی آمد؛ اما در فیلمی که ساخته شد، دختر از بیرون به شهر می آید.

چقدر با این قضیه موافق هستید که فیلم شما به یک مجموعه تلویزیونی تبدیل شود؛
نیمه گمشده زمانی که به تصویب تلویزیون رسید، مسوولان پیشنهاد کردند مجموعه ای نیز از آن ساخته شود؛ بنابراین ما دوباره سناریویی را براساس مجموعه تلویزیونی نوشتیم و اطلاعات را برای 13 قسمت سریال تقسیم کردیم.
فیلمنامه از شمال کشور آغاز می شد و حدود 6 قسمت از سریال در این منطقه و مسیر رشت تا آبادان می گذشت.
مسوولان معتقد بودند چون مردم از فضای جنگ دلزده هستند، جغرافیای شمال می تواند برای جذب تماشاچی مناسب باشد؛ اما زمانی که می خواستیم فیلمبرداری را شروع کنیم همین مسوولان گفتند قسمتهای مربوط به شمال ساخته نشود و قصه از قسمت هفتم که دختر وارد شهر جنگی می شود آغاز شود؛ بنابراین ما الان سریالی می بینیم که برخی اطلاعات آن نامفهوم است و بیننده از آنها سر درنمی آورد.
در این ارتباط من مقصر نیستم ، چون من این اطلاعات را در 6 قسمتی که ساخته نشد، آورده بودم. الان بیننده با قضیه طلاق و دادگاه مواجه می شود و نمی داند اینها به چه منظوری بیان می شوند، در صورتی که در سناریوی اولیه این قضایا باز می شد.
در سریالی که پخش می شود از شخصی به نام افراسیابی سخن گفته می شود؛ شخصیتی که اصلا وجود ندارد، اما در سناریوی 13 قسمتی ، او یکی از شخصیت های اصلی بود.

صحنه های جنگی داخل شهر را چگونه طراحی و فیلمبرداری کردید؛
بضاعت فنی و پشتیبانی از فیلم نیمه گمشده زمان ساخت بسیار اندک بود.
الان برای فیلمی مانند «دوئل» دکور ساخته می شود و بیشتر پلانهای جنگ و زد و خوردها در دکور اتفاق می افتد، جلوه های ویژه پیشرفت کرده است و چون داخل دکور و خارج از شهر رخ می دهد خطری ندارد و نگرانی را به وجود نمی آورد؛ اما هنگام ساخت نیمه گمشده ، ما مجبور بودیم برای فیلمبرداری ، خیابان ها را ببندیم و کار کنیم چون سندهای تاریخی مثل مسجد مهدی موعود داشتیم که بازسازی آنها در جای دیگر با بضاعت ما امکان نداشت.
متاسفانه مسوولان و اعضای شوراها زمان تصویب سناریو و ارائه پیشنهادهای سنگین به اجرای آن فکر نمی کنند. سناریو که نوشته و کار شروع می شود نمی توانند پشتیبانی کنند. تمام کارها را به خودت واگذار می کنند یا می گویند صحنه ها را حذف کن ، البته همان صحنه هایی که خودشان پیشنهاد کرده اند.

بعضی تصاویر نیمه گمشده مستندگونه است که به باورپذیری قصه کمک می کند. این صحنه ها را چگونه گرفتید؛
من به فضاسازی در سینما بسیار معتقدم. اگر ما در فضاسازی شهری جنگی به آنجا برسیم که تماشاگر این شهر را بپذیرد، بقیه اتفاقات فیلم را هم خواهد پذیرفت وگرنه قصه و تصاویر برای او جعلی جلوه می کنند و برای فضاسازی مناسب چاره ای جز گرفتن تصاویر عظیم لانگ شات نیست و پلانهای لانگ شات طراحی و اجرای مناسب می خواهد که مستلزم پشتیبانی قوی نیز هست.

وقایع نیمه گمشده چقدر به واقعیت نزدیک است و به چه میزان از ذهن شما وام گرفته است؛
شهر آبادان ماهها در محاصره دشمن بود و چگونگی این نوع شهر را کسی درک می کند که در آنجا زندگی کرده باشد. آبادان آذوقه ، آب ، سوخت و... نداشت.
برای خروج مردم از شهر، فقط یک راه عبوری آبی داشت ، که پست بازرسی نیز در آنجا واقع بود. کسی که در شهر محاصره شده زندگی کرده باشد، می داند که طی چند روز این پست بازرسی مثلا به مدت 5 دقیقه زیر آتش شدید دشمن است و بعد که دشمن آنجا را ناآرام کرد، برای چند روزی منطقه آرام می شود.
در «نیمه گمشده» من همان 5 دقیقه حمله شدید را نیاز داشتم که استفاده کردم ، یا در مسجد مهدی موعود فرماندهان بزرگی شهید شدند و من لحظه شهادت آنها را در فیلم گنجاندم ؛ واقعیت هایی که به چشم دیدم و بعد گزینش کردم.
تلاش کردم تصاویر را به مستند نزدیک کنم. بنابراین مقابل دوربین یک نوع بی نظمی را با نظم خاص ایجاد کردم.
در «نیمه گمشده» از قهرمان سازی فرار کردم ؛ قهرمانی که یک تنه برود و کارهای محیرالعقول انجام دهد و برگردد. می خواستم بگویم همه مردمی که در شهر هستند، قهرمان اند.

در انتخاب بازیگران چه ملاکهایی داشتید؛
بدون این که خواسته باشم از زیر بار مسوولیتی که داشته ام شانه خالی کنم ، باید بگویم من بسیاری از شرایط تحمیلی را پذیرفتم تا در آن سالها بتوانم فیلم بسازم و کار کنم.
بعد از گذشت سالها به بازیگران «نیمه گمشده» خسته نباشید می گویم ، اما اکنون که مجموعه تلویزیونی را می بینم ، آنها تمام تلاش خود را کرده اند، اما برخی بازیگران مناسب نقش نبوده و نیستند و از لحاظ فیزیک ظاهری جواب مناسب را به قصه و تماشاچی نمی دهند.
حالا بخش عظیمی از موهای سر من سپید شده است و دیگر شور و نشاط جوانی را ندارم. در این شرایط که کار را می بینم ، با خود می گویم وقتی تمام شرایط تحمیلی است ، ای کاش اثر ساخته نشود.

آیا موضوع فیلم مجموعه نیمه گمشده مقید به زمان نیست که با گذشت آن بیات شود؛
من برای این سناریو بستر اصلی را جنگ انتخاب کردم ؛ جنگی که در آن زندگی عاشقانه 2 نفر روایت می شود.
در زمان نوشتن فکر می کردم عشق همیشه می تواند جذاب باشد. تلاش کردم رگه عشق در بستر جنگ دنبال شود. در «نیمه گمشده» بود که برای اولین بار در تاریخ سینمای جنگ ایران از حضور زن استفاده می شد.
در آن زمان ، همه این را یک نکته مثبت ذکر می کردند؛ اما باور کنید آهنگر نمی تواند به تنهایی تصمیم بگیرد که فیلم خوبی بسازد و سازنده اثر در بیات شدن موضوع چندان مقصر نیست.
«نیمه گمشده» می توانست سالها پیش پخش شود، اما نمی دانم چرا تلویزیون این کار را نکرد. سریالی را که سال 77می سازند، سال 83 پخش می کنند، بدون این که کسی دلیل قانع کننده ای برای آن داشته باشد.
7 سال هم که درگیر تصویب بودیم. در کشور ما سناریویی که نوشته می شود، 10 سال بعد ساخته می شود و پخش آن نیز نامعلوم می ماند. بعد می خواهید با این شرایط موضوع بیات نشود.

2 سالی است تصمیم دارید فیلمی دیگر با بستر جنگ به نام «تلخ عین عسل» بسازید؛
گویا در مملکت ما قرار نیست کسانی مثل من که سناریوی تصویب شده دارند و ارگان هایی مانند سیمافیلم و بنیاد فارابی و معاونت سینمایی آن را تصویب و تایید کرده اند، فیلم بسازند.
سینما بیشتر در دست کسانی است که با یک خط متن پروانه ساخت می گیرند و تهیه کننده ای قوی فیلم آنها را تولید می کند.
«تلخ عین عسل» طی سالهای 69-70 نوشته شد، اما هنوز ساخته نشده است. مسلما بعد از گذشت یکی ، دو سال دیگر موضوع آن هم بیات می شود.

هیچ وقت دوست داشته اید از فضای آبادانی که در آن متولد و بزرگ شده اید فیلم بسازید؛
فضای شهر به کلی تغییر کرده است. در این شهر نمی توان فیلم سالهای پیش از جنگ را ساخت ، چون مستلزم هزینه بسیار بالایی برای بازسازی است ؛ اما موضوعات بسیار خوبی در این شهر بود؛ مثل اتحادیه کارگری شرکت نفت.
من هنوز هم تصویر هزاران دوچرخه سوار پشت گیت 14پالایشگاه برایم رویایی است. اتحادیه کارگری خیلی جای کار دارد، حضور انگلیسی ها و امریکایی ها که باعث شده بودند 2 جامعه طبقاتی بشدت متضاد روبه روی هم قرار گیرند؛ یک جامعه کارگری بسیار پایین و یک جامعه کارمندی بسیار بالا.
کارگران در بدترین شرایط زندگی می کردند و کارمندان عالی رتبه شرکت نفت در بهترین شرایط. ما جامعه عجیب و غریبی داشتیم که ناصر تقوایی با چیره دستی کامل ، آن را در یک مجموعه داستان کوتاه منتشر کرد.
البته نمی شود درباره آن زمان فیلمی ساخت ، اما به نگاه سیاسی آن دوره به مقوله نفت و حضور نامیمون حزب توده اشاره نکرد.
به عقیده من ، اگر در روایت های تاریخی صادق نباشیم ، فیلم خوبی نخواهیم ساخت.

طاهره آشیانی
ashiyani@jamejamdaily.net

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها