سؤالی که ذهن میلیونها کارمند، کارگر ومدیر را درسراسر جهان درگیر کرده،دیگر«آیا» نیست، بلکه «کی» و «چگونه» است. آیا ما در آستانه یک بیکاری بزرگ هستیم یا وارد عصر جدیدی از همکاری انسان و ماشین میشویم؟ در این گزارش، با کنارگذاشتن پیشگوییهای بدبینانه و خوشبینیهای سادهلوحانه، به بررسی دقیقترین دادههای آماری منتشرشده توسط غولهای تحلیلی جهان(مجمع جهانی اقتصاد، گلدمن ساکس، مککینزی و OECD) میپردازیم تا تصویری شفاف از ۱۰ سال آینده بازار کار ترسیم کنیم.
سونامی تغییر
برای درک عمق ماجرا، ابتدا باید به گزارش تکاندهنده مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در سال ۲۰۲۳ نگاهی بیندازیم. این گزارش که تحت عنوان آینده مشاغل منتشر شده، حکم یک هشدار جدی رادارد.طبق برآورد این نهاد، در پنج سال آینده (تا ۲۰۲۷)، بازار کار جهان شاهد یک تلاطم ساختاری به وسعت ۲۳ درصد خواهد بود.این یعنی ازهر۴شغل موجود، ساختار و ماهیت یک شغل به کلی دگرگون خواهد شد.اما عدد نگرانکنندهتر جای دیگری است. WEF پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۲۷، حدود ۸۳میلیون شغل بهطورکامل از بین خواهد رفت.درمقابل،تنها ۶۹میلیون شغل جدید ایجادخواهدشد.یک تفریق ساده ریاضی حقیقتی تلخ راآشکارمیکند: جهان باکاهش خالص۱۴میلیون شغل روبهرو خواهد شد. این رقم معادل ناپدیدشدن تمام نیروی کار چندین کشور کوچک اروپایی است. اما این کاهش شغل دقیقا کجا رخ میدهد؟ برخلاف انقلابهای صنعتی گذشته که کارگران یدی قربانیان اصلی بودند، این بار طوفان به سمت طبقه کارمندان اداری وزیدن گرفته است.
گلدمن ساکس و شوک ۳۰۰ میلیونی
اگر گزارش WEF شما را نگران کرده، تحلیل بانک سرمایهگذاری گلدمن ساکس ممکن است خواب را از چشمتان بگیرد. تحلیلگران این غول مالی در گزارشی که پس از طوفان هوش مصنوعی مولد (مانند ChatGPT) منتشر شد، تخمین زدند که هوش مصنوعی میتواند معادل ۳۰۰میلیون شغل تماموقت را در اقتصادهای بزرگ در معرض اتوماسیون قرار دهد. نکته کلیدی گزارش گلدمن ساکس در واژه در معرض بودن نهفته است. این گزارش توضیح میدهد که در ایالات متحده و اروپا، تقریبا دوسوم مشاغل فعلی تا حدی در معرض اتوماسیون هوش مصنوعی هستند. اما این در معرض بودن لزوما به معنای اخراج نیست. گلدمن ساکس معتقد است برای بسیاری از این مشاغل، هوش مصنوعی نقش یک دستیار فوقهوشمند را بازی خواهد کرد که وظایف تکراری و زمانبرراانجام میدهد.بهعنوانمثال، درمشاغل حقوقی واداری، حدود ۴۴درصد از وظایف قابل اتوماسیون است، اما در مشاغل یدی مثل ساختوساز، این رقم تنها ۶ درصد است. پارادوکسی عجیب در حال رخدادن است: لولهکشها و نجارها امنیت شغلی بیشتری نسبت به مترجمان و تحلیلگران دادههای سطح پایین دارند.
مهاجرت اجباری ۱۲میلیون نفری
موسسه جهانی مککینزی زاویهدید دیگری را باز میکند: تغییر اجباری شغل. طبق تحقیقات جدید این موسسه، تا سال ۲۰۳۰، فعالیتهایی که امروزه ۳۰ درصد از ساعات کاری اقتصاد آمریکا را تشکیل میدهند، میتوانند خودکار شوند. ظهور هوش مصنوعی مولد باعث شده تا مککینزی پیشبینیهای قبلی خود را تغییر دهد و سرعت اتوماسیون را بیشتر ارزیابی کند. مککینزی پیشبینی میکند که تا پایان این دهه، حدود ۱۲میلیون نفر تنها در آمریکا مجبور خواهند شد شغل خود را بهکلی تغییر دهند و وارد حوزههای کاری جدیدی شوند. این یعنی یک حسابدار ممکن است مجبور شود به حوزه تحلیل دادههای کلان کوچ کند، یا یک کارمندخدمات مشتریان باید یادبگیرد چگونه بارباتهای پاسخگوهمکاری کند. گزارش تاکید میکند که مشاغل با دستمزد پایین ۱۴برابر بیشتر از مشاغل با دستمزد بالا در معرض نیاز به تغییر شغل هستند.
چه کسانی میمانند؟
با جمعبندی گزارشهایWEF، OECD وسایرموسسات، میتوانیم برندگان و بازندگان این دهه پرآشوب را شناسایی کنیم. در صدر این لیست، مشاغلی قرار دارند که بر پایه الگوریتمهای تکراری و پردازش اطلاعات بنا شدهاند.
کارمندان وروداطلاعات ودفتری:وظایفی مثل تایپ،بایگانی وتنظیم قرارهای ملاقات بهراحتیتوسطنرمافزارهاانجام میشود.
حسابداری و دفترداری سنتی: نرمافزارهای هوشمند اکنون ترازنامهها را دقیقتر و سریعتر از انسان تنظیم میکنند.
خدمات مشتریان و متصدیان بانکی: چتباتها و دستگاههای خودپرداز هوشمند جایگزین انسانها در باجهها شدهاند.
کارمندان پست و لجستیک ساده: باپیشرفت اتوماسیون درانبارداری، نیاز به نیروی انسانی کاهش مییابد.درمقابل، مشاغلی که نیازمند تفکر انتقادی،خلاقیت پیچیده، تعامل انسانی عمیق ومهارتهای فنی پیشرفته هستند،رشد انفجاری خواهند داشت.
متخصصان هوشمصنوعی ویادگیری ماشین:بدیهی است که سازندگانوناظران این رباتهابیشترین تقاضاراخواهند داشت.
متخصصان پایداری و محیط زیست: تغییرات اقلیمی نیاز به مهندسان انرژی سبز را افزایش داده است.
تحلیلگران امنیت سایبری: با دیجیتالیشدن همه چیز، جنگها به فضای سایبر منتقل شده و سربازان این جنگ، متخصصان امنیت هستند.
مشاغل حوزه سلامت ومراقبت: رباتها هنوز نمیتوانندهمدلی یک پرستار یا درک روانشناختی یک مددکار را شبیهسازی کنند. جامعهای که رو به پیری میرود، تشنه نیروی انسانی در بخش مراقبت است.
شکاف مهارتی؛ تهدید اصلی
گزارش OECD (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی) هشداری جدی درباره شکاف مهارتی میدهد. حدود ۲۷درصد مشاغل در کشورهای عضو این سازمان در معرض خطر بالای اتوماسیون هستند. مشکل اصلی اینجاست که سیستمهای آموزشی فعلی با سرعت تحولات تکنولوژیک همگام نیستند. دانشگاهها همچنان دروسی را تدریس میکنند که شاید تا پنج سال آینده کاربردی نداشته باشند. مجمع جهانی اقتصاد تخمین میزند که ۴۴ درصد از مهارتهای اصلی کارگران در پنج سال آینده تغییر خواهد کرد. این یعنی مهارتهایی که امروز شما را در شغلتان موفق کرده، لزوما ضامن بقای شما در سال ۲۰۳۰ نخواهد بود. مفهوم یادگیری مادامالعمر دیگر یک شعار شیک نیست، بلکه شرط بقاست.
پایان کار یا آغاز عصر جدید؟
مرور این گزارشها یک پیام واحد دارد: ما با پایان کار روبهرو نیستیم، بلکه با پایان عادتهای قدیمی کار مواجهیم. هوش مصنوعی قرار نیست همه را بیکار کند، اما قطعا آنهایی را که از هوش مصنوعی استفاده نمیکنند، حذف خواهد کرد. گلدمن ساکس پیشبینی میکند که این تحولات در نهایت میتواند تولید ناخالص داخلی (GDP)جهان را تا ۷ درصد افزایش دهد. این یعنی کیک اقتصاد بزرگتر میشود، اما برشهای این کیک تغییر خواهد کرد. برندگان دهه آینده، نه لزوما باهوشترینها، بلکه انطباقپذیرترینها هستند. برای بقا در بازار کار ۲۰۳۰، باید بپذیریم که همکار بغلدستی ما در آینده، احتمالا یک الگوریتم خواهد بود، نه یک انسان؛ و هنر ما، مدیریت این همکار جدید است.