سفارشی‌نویسان روی موج معاندان
«جام‌جم» پشت‌پرده حملات به رسانه ملی را بررسی می‌کند

سفارشی‌نویسان روی موج معاندان

صدای آرامش در توفان جنگ

صدای آرامش در توفان جنگ

احسان زارع حدود ۱۵سال سابقه فعالیت رسانه‌ای دارد که ۱۲سال آن در رادیو و سه سال اول در تلویزیون بوده است. فعالیت حرفه‌ای را از اجرا در تلویزیون مرکز صداوسیمای استان بوشهر آغاز کرده و پس از پنج سال فعالیت در آن مرکز، علاقه‌مند به حوزه تهیه‌کنندگی شده است.
کد خبر: ۱۵۱۲۳۱۳
نویسنده زینب رازدشت - روزنامه‌نگار
 
موفقیت در جشنواره بین‌المللی ABU با یکی از تولیدات رادیویی، نقطه عطفی برای او بوده و باعث شده تا به‌صورت جدی‌تر به تهیه‌کنندگی بپردازد. پس از آن به تهران آمده و همکاری کوتاهی با رادیوجوان داشته و سپس فعالیت خود را به‌طور جدی در رادیوایران ادامه داده و تا امروز در این رسانه مشغول به کار است. درحال‌حاضر، تهیه‌کنندگی برنامه‌هایی چون سلام صبح بخیر، زیر آسمان ایران، روی خط ورزش و ورزش ایران را در رادیوایران بر عهده دارد.
 
خبر شروع جنگ چه حسی به شما داد و اولین کاری که انجام دادید چه بود؟
جالب است که شب آغاز جنگ بیدار بودم و سریال «جیران» را می‌دیدم؛ داستان امیرکبیر حال و هوایم را سنگین کرده بود. ناگهان صداهایی شنیدم که عادی به نظر نمی‌رسید. تلویزیون را روشن کردم؛ خبری نبود. سراغ شبکه‌های اجتماعی رفتم، که از صدای انفجارهایی در تهران گفته شده بود.با خواهرم در غرب تهران تماس گرفتم. گفت شدت انفجار آن‌قدر بوده که از خواب پریده‌اند. تصورم این بود که به‌زودی پایان می‌یابد اما برای آمادگی، با چند نفر تماس گرفتم تا در صورت نیاز در رادیو حاضر شویم. تا صبح بیدار ماندم. حوالی ۶ صبح خانواده‌ام ازشهرستان تماس گرفتند.ماسعی کردیم آرامش بدهیم ولی رفته‌رفته مشخص شد ماجرا بزرگ‌تر است. حدود ساعت ۶ صبح خبر شهادت برخی دانشمندان هسته‌ای آمد و مشخص شد این بار موضوع پیچیده‌تر است.من همان صبح با واحد پخش رادیو تماس گرفتم تا برای برنامه ظهر آماده باشم و در صورت نیاز زودتر بیایم. حوالی ۲ بعدازظهر به محل رسیدم و سعی کردم تمرکزم را بر وظیفه رسانه‌ای‌ام بگذارم. از همان ظهر تا حدود ساعت ۱۲ شب مشغول برنامه‌سازی بودم.در واحد پخش رادیوایران جمعیتی بی‌سابقه حضور داشتند. نه افراد رسمی، بلکه برخی مدیران و همکارانی که حتی شیفت کاری آنها هم نبود خود را رسانده و در آن شرایط کمک می‌کردند. برخی تهیه‌کننده‌ها دستیاری همکاران‌شان را پذیرفته بودند و می‌گفتند «بگویید چه‌کار کنیم؟» برخی گزارشگران خودجوش هم به خیابان‌ها رفته بودند. یکی از آنها با من تماس گرفت و گفت: «در سطح شهرم، هر گزارشی خواستی بگو.» این همان معنای واقعی کار رسانه‌ای‌ است. 
 
در طول جنگ، چه تغییراتی در برنامه‌های رادیویی ایجاد شد؟ 
از همان ابتدای حمله اسرائیل، با تصمیم مدیران رویکرد و حتی ساختار تمامی برنامه‌ها به سمت ویژه‌برنامه‌های خاص شرایط جنگی تغییر کرد. هر برنامه با حضور کارشناسان، تحلیلگران و مجریان به بررسی ابعاد مختلف شرایط می‌پرداخت. علاوه بر تحلیل، اطلاعات به‌روز، توصیه‌های ضروری و اخبار مرتبط به مردم ارائه می‌شد.مدل اجرایی نیز تغییر کرد؛ به‌گونه‌ای که حدودا هر پنج ساعت یک تهیه‌کننده جدید اجرای برنامه را برعهده می‌گرفت. به‌ویژه در روز اول، همکاری‌ها کاملا خودجوش بود و هرکس هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد. من خودم از حدود ۱.۵بعدازظهر تا ۱۲شب در واحد پخش رادیوایران حضور داشتم و پس از پایان برنامه، آن را تحویل بخش خبر دادیم. برنامه‌ها طبق روال قبل روی آنتن نمی‌رفت و شاید تنها برنامه‌ای که حتی هنگام هدف‌قرارگرفتن ساختمان شیشه‌ای صداوسیما هم بدون وقفه پخش می‌شد، سلام صبح بخیر بود.
 
از لحظه‌ای که ساختمان شیشه‌ای مورد هدف قرار گرفت، بگویید.
از صبح در سازمان بودم؛ حدود ۸ یا ۹ رسیدم و تا ظهر درگیر کار بودم. سپس به بخشی دیگر رفتم و حوالی ساعت ۵ دوباره به واحد پخش برگشتم. اجرای برنامه‌ای را با قالب MC آغاز کردیم. حدود ساعت ۶:۱۵ تا ۶:۳۰ و در میانه ارتباط با کارشناس حوزه رسانه، یکی از همکاران وارد استودیو شد و گفت باید فورا از آنجا خارج شویم. در همان لحظه ارتباط با کارشناس برقرار بود و او بعدا گفت تمام صداها را شنیده و وحشت‌زده شده بود.پیش از آن، خانواده‌ام با نگرانی تماس گرفته بودند. خواهرم و همسرش هشدار حمله را شنیده بودند و اصرار داشتند بیرون بیایم، اما من نپذیرفتم و گفتم: «آنتن کشور دست من است، حالا که مملکت به من نیاز دارد، نمی‌توانم بروم.» با همراهی فرتاش فرهادپور و دیگر همکاران وسایل را جمع کردیم و راهی استودیو رزرو شدیم. در راه، صدای مهیبی شنیدیم که نشان می‌داد حمله اتفاق افتاده. با رسیدن به استودیو، فورا برنامه را روی آنتن بردیم. بعد از حدود نیم ساعت، متوجه شدیم که همه رادیوهای کشور در حال رله‌شدن از روی رادیوایران هستند؛ از آن پس گفتیم «صدای جمهوری اسلامی ایران». آن شب، تنها تلفن‌های ثابت کار می‌کردند. اینترنت و موبایل از دسترس‌مان خارج بود. متن‌ها را خودمان می‌نوشتیم و آیتم‌ها را با لپ‌تاپ و فلش آماده می‌کردیم.تیم ما کوچک اما حرفه‌ای بود: من به عنوان تهیه‌کننده، فرتاش فرهادپور و مجتبی حیدری به عنوان گوینده، سیامک احمدی صدابردار و سایر همکارانی که پشتیبانی را انجام می‌دادند، در آغاز حمله به صداوسیما کارمان را آغاز کردیم. این افراد در آن لحظه کنارم حضور داشتند. اما همکاران دیگری هم  در قسمت‌های دیگر آماده کار بودند. همه با هماهنگی کار می‌کردیم. گوینده‌ها پشت میکروفن رفتند. همه سعی کردیم با تمرکز و همکاری خوبی که بین ما شکل گرفته بود کار را جلو ببریم.پخش را با سختی و با امکانات محتوایی محدود پیش بردیم. پوشه موسیقی‌ها را با تمرکز بررسی کردم تا  مبادا اشتباهی رخ ندهد. همه‌چیز خوب پیش رفت و اعلام کردند خبر ساعت ۲۱ تلویزیون پخش نخواهد شد.اما تمام تلاش آن لحظه من و همکارانم این بود که رادیو باید سکان اطلاع‌رسانی رسانه‌ملی را به دست بگیرد. با همکاری همه عوامل انجام شد و بعد از پخش خبر ساعت ۲۱ احساس آرامش کردم.به‌تدریج از ساعت ۲۲ بقیه همکاران هم رسیدند. در آن شب، خبرها را در چند نوبت پنج تا ۱۰ دقیقه‌ای پخش کردیم. درحالی‌که تلویزیون به‌علت مشکلاتی خبر ساعت ۲۱ را پخش نکرد، رادیو موفق شد این وظیفه را به سختی و به خوبی انجام دهد. در پایان، وقتی خبر ساعت ۲۱ پخش شد، به همه گفتم: «از اینجا به بعد، کار روی روال افتاد.» اما خبر شهادت دو نفر از همکاران و زخمی شدن چند نفر دیگر، فضای تلخی ایجاد کرد. حدودا ۴ ساعتی می‌شد که خانواده از وضعیت سلامت من خبر نداشت. بالاخره حوالی ساعت ۲۲ توانستم با خانواده تماس بگیرم؛ صدای‌شان از شدت گریه بریده بود. به مادرم فقط توانستم بگویم: «مادر، سلام، حالم خوبه.» و بعد صدای دعا و گریه‌اش را شنیدم. هدف ما پخش خبر سراسری ساعت ۲۴ بود که پرچم اطلاع‌رسانی در رادیو زمین نماند. خبر ۲۴ نیز با شرایط خاص، روی آنتن رفت و آنجا بود که حس کردیم در این شش ساعت بخشی از کارمان را به خوبی انجام داده‌ایم.
 
مهم‌ترین چالش‌های دوران جنگ چه بود و چطور این چالش‌ها را مدیریت کردید؟
یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دوران جنگ دسترسی به اخبار موثق و صحیح بود. وقتی صداوسیما، به‌عنوان مرجع اصلی اطلاع‌رسانی هدف قرار گرفت، تهیه و تأیید اخبار کاری بسیار سخت و زمان‌بر شد. ما مجبور بودیم از طریق تماس‌های تلفنی با منابع مطمئن، صحت اخبار را استعلام کنیم و مرحله‌به‌مرحله جلو برویم.در آن وضعیت دشوار، تولید و تأیید ۱۰ خبر دقیق با تلفن، چالشی بزرگ بود. اما توانستیم در نبود واحد تحریریه، خبر سراسری ساعت ۲۱ و ۲۴ روز ۲۶ خرداد را آماده و پخش کنیم. آن شب، پرچم اطلاع‌رسانی رادیو پایین نیامد و این موضوع برای همه ما بسیار مهم بود.
 
در دوران جنگ، تمرکز اصلی برنامه‌های رادیویی شما روی چه موضوعاتی بود؟
براساس آن چیزی که مدیران رادیو برای ما تبیین کردند، در دوران جنگ برنامه‌های رادیویی بر دو محور اصلی تهیه و تولید می‌شد که عبارت بودند از: نخست، آگاهی‌رسانی دقیق و صحیح؛ به‌ویژه درباره‌ شایعاتی مثل صدای انفجار در برخی مناطق که صحت نداشت و فقط باعث اضطراب مردم می‌شد. به همکاران تأکید می‌شد تا پیش از اطمینان کامل از وقوع هر اتفاق، خبری منتشر نکنند. رسانه باید نقش تحلیلی و حقیقت‌محور داشته باشد، نه فقط انعکاس سریع خبر. دوم، صداقت با مردم و ایجاد ارتباط واقعی؛ به همین منظور، از طریق پیام‌رسان «بله» امکان دریافت پیام‌های صوتی از مخاطبان فراهم شد. برخلاف تصور اولیه، استقبال مردم بسیار فراتر از انتظار بود و حجم بالای پیام‌ها نشان داد مردم نه‌تنها شنونده، بلکه همراه رادیو هستند. این استقبال، اهمیت رادیو را در زمان بحران برجسته کرد؛ رسانه‌ای در دسترس، آرامش‌بخش و صادق.
 
چطور سعی می‌کردید امید و آرامش را بین مردم حفظ کنید؟ 
هدف ما این بود که علاوه بر انتقال اخبار به شکل صحیح، به مردم آرامش بدهیم. چون باور داریم وقتی با مخاطب‌مان صادق باشیم، او بهتر می‌شنود، بهتر درک می‌کند و حتی در شرایط سخت راحت‌تر می‌پذیرد. ما هم خودمان جزو همین مردم هستیم. همین رفاقت و صداقت در بیان باعث شد وقتی به موضوعات راهبردی می‌رسیدیم مثلا این‌که «درچنین شرایطی چه باید کرد؟» مردم واقعا گوش می‌دادند و توصیه‌ها را جدی می‌گرفتند.واقعیت این است که بخش بزرگی از ترس‌های ما ناشی از ناآگاهی است. یکی از کارهای مؤثری که دوستان و همکاران بسیار حرفه‌ای ما انجام دادند، این بود که محتوایی در لحظه و کاربردی برای موقعیت‌های جنگی و بحرانی تولید کردند. تمام این اقدامات با هدف افزایش سواد رسانه‌ای و امنیتی مردم انجام شد.
 
بازخورد مردم به برنامه‌های رادیویی شما در آن دوران چطور بود؟
در بخش‌هایی از ساعات، ما روندی عادی را در برنامه دنبال می‌کردیم. برنامه سلام صبح بخیر هر صبح پخش می‌شد و فضای شادی داشت. ما سعی کردیم همان آرم، تم موسیقی و انرژی اولیه را حفظ کنیم. تصور کنید در آن شرایط بحرانی، مردم چقدر استقبال کردند. پیام می‌دادند و می‌گفتند: «آقا، شاد شدیم»، «دمتون گرم»، «چقدر لذت بردیم».
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰