رسانه‌ملی و جنگ روانی؛ روایت نبردی بی‌صدا اما سرنوشت‌ساز

جنگ روانی، برخلاف تصور عمومی، فقط مقدمه‌ای بر نبرد نظامی نیست؛ بلکه اغلب در مرحله پس از جنگ فیزیکی است که میدان اصلی آن روشن می‌شود. در این مرحله، حتی می‌توان شکست را پیروزی جلوه داد یا دستاوردهای واقعی یک ملت را چنان تحریف کرد که خود مردم هم به تردید بیفتند: «نکند واقعا ما شکست خورده‌ایم؟»
جنگ روانی، برخلاف تصور عمومی، فقط مقدمه‌ای بر نبرد نظامی نیست؛ بلکه اغلب در مرحله پس از جنگ فیزیکی است که میدان اصلی آن روشن می‌شود. در این مرحله، حتی می‌توان شکست را پیروزی جلوه داد یا دستاوردهای واقعی یک ملت را چنان تحریف کرد که خود مردم هم به تردید بیفتند: «نکند واقعا ما شکست خورده‌ایم؟»
کد خبر: ۱۵۱۰۴۲۸
نویسنده دکتر مصطفی جعفرطیاری - سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب
 
دشمن امروز با مهارت تمام، همین پروژه را پیش می‌برد؛ به‌ویژه پس از نبرد ۱۲روزه اخیر که به‌وضوح جبهه مقاومت پیروز میدان بود، تلاش‌های زیادی برای وارونه‌سازی واقعیت‌ها صورت گرفت. در این جنگ روانی، دشمن می‌کوشد با قدرت رسانه‌ای خود، غرور ملی را بشکند و باور به پیروزی را از درون تضعیف کند.
اما در این میان، یک پدیده بسیار مهم رخ داد: صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، برخلاف برخی تصورات گذشته، در میدان رسانه‌ای این جنگ نرم عملکردی درخشان از خود نشان داد.
به‌عنوان یک روزنامه‌نگار که هیچ‌گاه وابسته یا شاغل در رسانه‌ملی نبوده‌ام، باید اعتراف کنم در این مقطع خاص، صداوسیما فراتر از انتظار ظاهر شد. دربسیاری از مواقع، تحلیل‌های میدانی، گزارش‌های زنده، حضور کارشناسان با دیدگاه‌های متنوع و حتی نقدهای درون‌ساختاری در شبکه‌های مختلف تلویزیونی و رادیویی، مخاطب را به خود جذب کرد و شاید دقیقا به همین دلیل است که هجمه‌ها علیه رسانه‌ملی دوباره شدت گرفته‌اند. هجمه‌هایی که گاه از سوی رسانه‌های معاند و گاه از طرف افرادی صورت می‌گیرد که یا اصل نظام را نشانه گرفته‌اند یا تحمل بازتاب حقایق را ندارند.
ما شاهدیم که برخی حتی پای افراد مشکوک یا چهره‌های ناشناس را وسط می‌کشند. مشخص است که این فضاسازی‌ها در امتداد همان جنگ روانی قرار می‌گیرند، جایی که دروغ چنان تکرار می‌شود که بعضا حتی نخبگان نیز به تردید می‌افتند.
نکته تأسف‌بارتر، سوءاستفاده برخی جریان‌های داخلی است. بعضی گروه‌های سیاسی که شعار آزادی و دموکراسی سر می‌دهند، در عمل چنان انحصارطلبانه رفتار می‌کنند که حتی اجازه شنیده شدن صدای دیگران را نمی‌دهند. رسانه‌ملی هرگاه فرصتی برای تنوع دیدگاه‌ها ایجاد می‌کند، با فشارها و برچسب‌زنی‌های بی‌مبنا مواجه می‌شود.
با این‌حال، باید به‌صراحت گفت: رسانه‌ملی امروز دیگر تنها یک دستگاه حکومتی نیست، بلکه در بسیاری از موارد صدای مردم، صدای ایثار و صدای حقیقت است. مثال روشنش، انعکاس فداکاری‌های افرادی مثل سحر امامی بود؛ همان خبرنگاری که تالحظه آخر دردل حادثه آتش‌سوزی ماند.یاآن مردی که در میانه شعله‌ها و دود برای نجات جان مردم ازصندلی خود گذشت.
اینها فقط گزارش نیست؛ بلکه روایت‌هایی است از حقیقت، شرافت و ایستادگی‌؛ دقیقا همان چیزی که دشمن با تمام توان خود سعی در کمرنگ‌کردن آن دارد.
صداوسیما قطعا هنوز کاستی‌هایی دارد، اما در بزنگاه‌ها، به‌ویژه در جنگ روانی اخیر، نشان داده که می‌تواند ستون رسانه‌ای جمهوری اسلامی باشد؛ ستون مقاومی که در برابر توفان دروغ‌ها و شایعات ایستاده است.
وقتی کسی تا این اندازه ازخودگذشتگی نشان می‌دهد ــ نه برای خط سیاسی، بلکه برای اصل ایمان، برای اسلام، برای نظام و برای وطن ــ  یعنی در میدان جنگ نرم هم ایستاده است. دفاع از وطن در فرهنگ اسلامی، نه‌تنها یک وظیفه ملی، بلکه یک تکلیف الهی است. کسانی که به‌راستی ایرانی، اسلامی و انقلابی‌ هستند، برای حفاظت از این مرز و بوم ــ چه با سلاح و چه با قلم و دوربین ــ به میدان می‌آیند.
دراین میان، صداوسیما معصوم نیست؛اشتباهاتی دارد، نقدهایی هم هست وباید هم باشد؛اما وقتی برخی به‌جای نقد منصفانه، شروع می‌کنند به تاختن بی‌حد ومرز، باید پرسید: واقعا هدف‌شان اصلاح است یا تخریب؟ وقتی دشمن با موشک یا حمله سایبری سراغ زیرساخت رسانه‌ای ما می‌آید، این یعنی او دقیقا می‌داند که نبرد اصلی کجاست. جنگ نرم، جنگ رسانه، جنگ پیام و معناست و دشمن آنجا را می‌زند که نقطه مؤثر باشد.
حمله به رسانه‌ملی ــ چه سایبری و چه تبلیغاتی ــ نشانه‌ روشنی‌ است از اهمیت این سنگر. اگر رسانه بی‌تأثیر بود، چرا دشمن این‌قدر روی آن تمرکز کرده است؟ چرا عملیات روانی خود را دقیقا از اینجا آغاز می‌کند؟ صداوسیما، با همه کاستی‌ها، در این مقطع خاص، به‌درستی در خط مقدم ایستاده است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها