ازیکسو نشانههایی ازانعطاف در مواضع آمریکاییها دیده میشود و از سوی دیگر، همچنان بر حجم تحریمها افزوده میشود.سؤالات بیشماری در ذهن ناظران نقش بسته است: هدف واقعی ترامپ از این مذاکرات چیست؟ آیا او حاضر است برای رسیدن به توافق امتیاز بدهد و مهمتر از همه اینکه چگونه میتوان به تعهدات آمریکا در صورت حصول توافق اعتماد کرد؟ جامجم در گفتوگو با دکتر سیدمحمد مرندی، تحلیلگر سیاسی و مشاور رسانهای تیم مذاکره کننده کشورمان در دولت سابق، آخرین تحولات مربوط به مذاکرات و چالشها و فرصتهای پیشرو را مورد بررسی قرار داده است. آیا تهران و واشنگتن میتوانند بر بیاعتمادیها غلبه کرده و به توافقی پایدار دست یابند؟ یا اینکه سیاست «زیگزاگی» آمریکا، این فرصت را نیز از بین خواهد برد؟ متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
ارزیابی شما از برگزاری دور اول و دوم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا که در عمان و ایتالیا برگزار شد چیست؟ با توجه به تفاوت میان مواضع علنی و رفتار آمریکا، مسیر مذاکرات را در وضعیت فعلی چگونه میبینید؟
براساس اطلاعاتی که بهدست آمده و ارزیابی فضای مذاکرات غیرمستقیم بهنظر میرسد مواضع اعلامشده آمریکا با آنچه در جلسات داخلی رخ میدهد متفاوت است. اگرچه مواضع علنی نیز گاه متناقض بهنظر میرسند اما براساس سخنان وزیر خارجه و سخنگوی این وزارتخانه شواهدی وجود دارد که نشان میدهند مسیر مذاکرات حداقل از جانب آمریکا بااحتیاط و تردید دنبال میشود.بهعنوان نمونه، دراظهارات اخیرمقامات آمریکایی نسبت به فعالیتهای هستهای ایران،مواضع دوگانهای دیدهایم؛ بهگونهای که گاه برخوردی مثبت با پیشرفتهای فنی ایران مانند پروژه بوشهر، مشاهده میشود اما در ادامه تحرکات و سیاستهای آمریکا همچنان بیاعتماد و مبهم باقی میماند. ویتکاف در مصاحبهای از حق ایران برای غنیسازی صحبت میکند اما پس از آن حق ایران برای این اقدام را نادیده میگیرد.
با توجه به اعلام آقای عراقچی درباره فضای سازنده مذاکرات و تأکید ایشان بر لزوم احتیاط، ارزیابی شما از پیشرفت واقعی مذاکرات در این دورها چیست و تا چه اندازه میتوان نسبت به آینده آنها خوشبین بود؟
ایشان تأکید داشتند که باید محتاط باشیم چراکه هنوز برای جمعبندی و ارزیابی دقیق مسیر آمریکا زود است؛ بهویژه با توجه به رفتار غیرقابل پیشبینی دولت ترامپ لازم است با دقت و تأنی مسیر مذاکرات را دنبال کنیم. در عین حال بهنظر میرسد جلسات کارشناسی روز چهارشنبه همچنین نشست شنبه آینده بین مذاکرهکنندگان ایرانی و خارجی تعیینکننده باشد. نتایج این جلسات شاید بتواند روشنتر سازد که چشمانداز مذاکرات به کدامسو خواهد رفت.
همانطور که اشاره کردید مقامات آمریکایی گاهی مواضع متناقضی درباره مذاکرات دارند. آیا این تناقضات ناشی از اختلافنظرهای داخلی در دولت و کنگره آمریکا نسبت به مذاکره با ایران است؟ این مسأله چه تأثیری بر روند مذاکرات میگذارد؟
شواهد و اظهارات رسانههای غربی و چهرههای مختلف سیاسی نشان میدهد درون دولت ترامپ تشتت آرا وجود دارد. افزون بر آن، در میان هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نیز طیفی وجود دارد که تمایلی به موفقیت مذاکرات ندارند چراکه هزینه هرگونه پیروزی در مذاکرات را برای رقیب سیاسی خود بالا میبینند و بدین ترتیب مایلند ترامپ در تمام زمینهها (اوکراین، ایران، جنگ تجاری و موضوعات داخلی آمریکا) شکست بخورد. بدین ترتیب بهنظر میرسد جریانی قوی در هر دو حزب حضور دارند که خواهان شکست مذاکرات هستند.
با توجه به این فضای مبهم، هدف اصلی ترامپ از ورود به گفتوگو با ایران چیست؟ مثلا ترامپ گفته تنها هدفش این است که ایران به تسلیحات هستهای دست پیدا نکند، که این تا حدودی با مواضع ایران که دنبال سلاح هستهای نیست همخوانی دارد.
با اطمینان نمیتوانم درباره هدف ترامپ از ورود به مذاکرات صحبت کنم. در برخی اخبار آمده که وی بهدلیل نزدیکی به صهیونیستها و کمک مالیای که ثروتمندان صهیونیست برای انتخابات به وی داشتهاند مواضع تندی را اتخاذ میکند و برخی دیگر میگویند ترامپ میخواهد توافق با ایران را بهنام خود بزند. این دو روایت از هدف ترامپ، هم میتواند در تناقض با هم باشد و هم درراستای یکدیگر اما در مجموع نمیتوانم ارزیابی درستی از نیت واقعی ترامپ از ورود به مذاکره با ایران داشته باشم.
آیا ترامپ حاضر خواهد شد به خواستههای اساسی ایران از جمله رفع تحریمها تن دهد؟
پاسخ به این پرسش دشوار است چراکه رفتار و تصمیمات ترامپ طی سالهای اخیر نشان داده همواره با بیثباتی و چرخشهای ناگهانی همراه است. این بیثباتی را هم در عرصه جنگ تجاری شاهد بودیم و هم در قبال مسائل منطقهای مانند نسلکشی غزه که یکروز طرفدار آتشبس است و روز دیگر طرفدار نسلکشی. در مورد فعالیتهای هستهای ایران هم یکروز سخنان تندی مطرح میکند و یکروز ملایم میشود. در مورد ترامپ نمیتوان پیشبینی درستی داشت. البته که این موضوع مسیر مذاکرات را سختتر میکند.
نکته کلیدی این است که حتی در صورت دستیابی به هر توافقی با آمریکا، اطمینان از اجرایی شدن تعهدات طرف آمریکایی همچنان با تردید جدی همراه است. هم سابقه بیاعتمادی به دولت آمریکا در دورههای گذشته وجود دارد و هم رفتار زیگزاگی و پیشبینیناپذیر ترامپ، ریسک پایبندی به توافقات را افزایش داده.
با در نظر گرفتن رفتارغیرقابل پیشبینی دولت ترامپ اگر توافقی حاصل شود، ایران چگونه میتواند نسبت به اجرای کامل تعهدات آمریکا مطمئن باشد وچه راهکارهایی برای تضمین اجراوجلوگیری ازنقض احتمالی توافق بایددرنظر بگیرد؟
در مجموع، با در نظر گرفتن فضای دوگانه و پرتنش در داخل ساختار سیاسی آمریکا و رفتار متغیر دولت ترامپ لازم است تیم مذاکرهکننده ایران با هوشیاری و واقعبینی، مسیر گفتوگو را ادامه دهد و هرگونه تصمیمی را با لحاظ همه احتمالات اتخاذ کند. حتی در صورت رسیدن به توافق، بخشی از آمریکا به توافق پایبند نیست. در دوران اوباما نیز شاهد آن بودیم و در مورد ترامپ نیز شاهد آن هستیم. مشکل دیگر اینکه ترامپ بهدلیل دگرگون شدن سیاستها و رفتار زیگزاگیای که دارد ممکن است بعد از توافق به آن پایبند نباشد. همانند توافق آتشبس غزه. این آتشبس منتسب به ترامپ بود اما به آن وفادار نماند.
مذاکرات فنی و کارشناسی از روز چهارشنبه آغاز میشود بهنظر شما چه چالشهایی در این زمینه میتواند مطرح باشد؟
این دور از مذاکرات میتواند میزان جدیت طرف آمریکایی را تا حدی مشخص کند. البته بنده معتقدم روشن شدن کامل همهچیز به هفته آینده موکول نمیشود اما شاید فضای مذاکرات شفافتر شود.
با توجه به غیبت چین و روسیه در این دور از مذاکرات، پیشبینی شما درباره واکنش این کشورها چیست؟
ایران روابط بسیار خوبی با روسیه و چین دارد و وزارت امور خارجه نیز در این زمینه عملکرد مطلوبی داشته. سفر اخیر وزیر خارجه به روسیه و دیدارمعاونان ایشان با مقامات روسی وچینی این نکته را تأیید میکند.طبق خبرها قرار است وزیر خارجه بهزودی سفری به چین داشته باشد.بهنظرمیرسد این اقدامات دیپلماتیک برای جلوگیری از ایجاد شکاف میان ایران، روسیه و چین توسط آمریکا بسیار مؤثر بوده است. طرف غربی همواره تلاش میکند چنین القا کند که روسیه و چین، ایران را تنها خواهند گذاشت. جالب است که همین القائات از سوی غرب به چینیهاوروسها نیز اعمال میشود. وقتی با چینیها و روسها صحبت میکنیم، آنهاهم میگویند غرب چنین وانمود میکند که در مواقع حساس، ایران و چین یا ایران و روسیه یکدیگر را ترک خواهند کرد.بنابراین اقدامات وزارت خارجه کشوروتعاملاتش باروسیه وچین اقدام مناسبی است.
علت غیبت اروپا در این دور از مذاکرات و عدم بهرسمیت شناختن از سوی ترامپ چیست؟
در زمینه اروپا نیز وضعیت پیچیده است. ترامپ اساسا اروپا را در مذاکرات بهرسمیت نمیشناسد و اختلافات عمیقی میان کشورهای اروپایی وجود دارد که دلایل متعددی دارد. وزن سیاسی اروپا نیز بهتدریج کاهش یافته و بهواسطه عملکرد گذشته خود، جایگاه بینالمللی خود را از دست داده؛ بهطوری که حتی وقتی ایران تلاش کرد با اروپا تعامل جدی برقرار کند، گام عملیاتی قابل توجهی از سوی اروپا مشاهده نشد و همین امر باعث شد اروپا کمتر جدی گرفته شود.
در مجموع چشمانداز شما از مذاکرات پیشرو چیست؟
با توجه به آنچه بیان شد، نمیتوان فعلا چشمانداز دقیقی از آینده مذاکرات ترسیم کرد. چنانکه مقام معظم رهبری و آقای دکتر عراقچی نیز تأکید کردند نه خوشبینی افراطی جایز است و نه بدبینی افراطی بلکه باید کشور مسیر خود را طی کند و دولت و وزارت امور خارجه نیز همزمان در تلاش برای دستیابی به راهکارهای مناسب هستند. نکته اساسی این است که وزن آمریکا در دنیا بهدلیل جنگ تجاری، بحران اوکراین، حمایت از جنایات اسرائیل در فلسطین و شکافهای داخلی بهطور جدی کاهش پیدا کرده و دیگر از قدرت سابق برخوردار نیست.