به بهانه پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی؛

غمگین مباش، خودت می‌توانی حاج قاسم باشی

پنج سال از روز غم انگیز عروج سرداری بی‌نشان می‌گذرد، روزی که خیابان‌ها و کوچه‌ها در هم آمیخته با عطر اشک و عزم، پر از جمعیتی شد که دل در گرو عشق و ایمان داشتند، در آن روز پیکر یک فرمانده که خود را سربازی برای اسلام و کشور می‌دانست، روی دستان مردم قم به حرکت درآمد، انگار همه آلام مردم در آن لحظه در هم فشرده شده‌بود.
پنج سال از روز غم انگیز عروج سرداری بی‌نشان می‌گذرد، روزی که خیابان‌ها و کوچه‌ها در هم آمیخته با عطر اشک و عزم، پر از جمعیتی شد که دل در گرو عشق و ایمان داشتند، در آن روز پیکر یک فرمانده که خود را سربازی برای اسلام و کشور می‌دانست، روی دستان مردم قم به حرکت درآمد، انگار همه آلام مردم در آن لحظه در هم فشرده شده‌بود.
کد خبر: ۱۴۸۸۱۸۰

به گزارش جام‌جم‌آنلاین از ایرنا، عصر ۲۱ دی ۹۸ در قم پیکر مطهر سردار در قم تشییع شد، روزی که سکوتی سرشار از راز و یاد‌ها داشت؛ سکوتی که انگار در دل خود هزاران قصه و خاطره نهان کرده‌بود، پنج سال از آن روز تلخ می‌گذرد، اما هنوز وقتی به سنگفرش‌های خیابان‌های این شهر می‌نگری، گویی ردپای حماسه‌ای که در تشییع پیکر حاج قاسم آفریده شد، هنوز باقی است، سردار دل‌ها، مردی که در هر گوشه‌ای از ایران و جهان اسلام، خاطره‌ای از جانفشانی و شجاعت او زمزمه می‌شود، اینجا نیز در قلب مردم جاودانه است.

آن روز، آسمان قم با رنگی خاکستری، گویی با دل‌های ماتم‌زده همدرد شده بود، خیابان‌های این شهر مملو از مردمانی بود که اشک می‌ریختند و در دلشان غمی سنگین از فقدانی غیرقابل جبران داشتند. کودکان، با چشمانی معصوم و بهت‌زده به عکس‌های سردار که در دست مردم بود نگاه می‌کردند و پیرزنی با چادری مشکی، زیر لب می‌گفت: "حاج قاسم، تو برای همه ما پسر بودی. " صدای نوحه‌خوانی در میان هق‌هق مردم می‌پیچید و قم را به دریای عمیقی از غم و امید بدل می‌کرد.

شاید اگر حاج قاسم امروز بود، به یک جوان وطن خواه و انقلابی نگاه می‌کرد و با لبخند می‌گفت: "تو آینده این راهی، این عشق و این عزم، تو را به بلندای آسمان خواهد برد. تو خودت می‌توانی حاج قاسم بشوی " و به جوانی دیگری که در پیچ و خم روزگار گم شده بود، نگاه پرمهری می‌کرد و با صدا‌هایی که همچون نسیم کوهستان، دل‌ها را آرام می‌کرد، می‌گفت: "تو همان رودخانه‌ای هستی که در دل سنگ‌ها، مسیر خود را می‌سازد"؛ و شاید از دور به کودکی که در آغوش گرم مادرش به خوابی آرام فرورفته می‌نگریست و در دل خود، می‌گفت: «تو همان درختی هستی که ریشه‌هایش در خاک مقاومت است. آینده این راه، سرشار از نور و شکوفایی خواهد بود.» "

پس از پنج سال از آن وداع جانکاه، قم هنوز یاد حاج قاسم را در دل خود نگه داشته‌است، در مساجد، حسینیه‌ها و مدارس، یاد و خاطره او همچنان در جریان است. مردم در مجالس یادبودش نه تنها از او می‌گویند، بلکه به خود عهد می‌بندند که راه او را ادامه دهند. یکی از جوانان پرشور در جمع دوستانش گفت: "می‌خواهم مثل حاج قاسم باشم؛ شجاع، با ایمان و فداکار. "

قم در این روزها، همچون دریاچه‌ای از عشق و عزم است. مردمی که در تشییع سردار حاضر بودند، امروز به نسل‌های بعدی روایت می‌کنند که چگونه یک مرد می‌تواند نماد یک ملت شود. در کوچه‌ها و خیابان‌ها، پرچم‌هایی با تصویر حاج قاسم برافراشته است و بر یکی از آن‌ها نوشته شده: "سردار دل‌ها، تو همیشه با ما هستی. " این پرچم‌ها همچنان نمادی از ایمان مردم به راه اوست، راهی که شاید پر از فراز و نشیب باشد، اما امید به فتح قله‌ها در آن موج می‌زند.

قم، همان شهری که همیشه میزبان علما، مجاهدان و عاشقان بوده و خواهد بود، امروز در پنجمین سالگرد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، با قلبی پر از دلتنگی و ایمانی سرشار به مقاومت، همچنان ایستاده است. این شهر، با یاد و پیام حاج قاسم، پیام عشق، ایمان و ایستادگی را زنده نگه داشته‌است.

اما این پایان قصه نیست. مردم ایران اسلامی با گام‌هایی که در مسیر حاج قاسم برمی‌دارند، به آینده‌ای روشن و پرامید می‌نگرند. آینده‌ای که در آن، هر کوچه و هر خانه، داستانی از عشق به حقیقت و مقاومت در برابر ظلم خواهد گفت. شاید سال‌ها بعد، کودکی که امروز نام حاج قاسم را به زبان می‌آورد، به قهرمانی بدل شود که جهان را به عدالت و انسانیت نزدیک‌تر کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها