تنها پدربزرگ رایتر (مسنترین فرد دهکده) از وجود آنها آگاه بود و میتوانست آنها را ببیند. بهترین دوست پدربزرگ کوتوله پرانرژی و بانمک کارتونی بود به نام «هاچیپو» که تنها ۳۵۶ سال داشت و جوانترین عضو دهکده کوتولهها بود.
روزی هاچیپو سراسیمه نزد پدربزرگ آمد و از هجوم غولهایی عظیم الجثه به دهکده شان خبر داد. غولها در واقع ماشینهای ساختمانی و راهسازی بودند. ابتدا پدربزرگ و کوتولهها تصمیم گرفتند مشکلاتی برای ماشینها و کارگران ایجاد کنند تا آنها از ادامه کارشان منصرف شوند، اما تلاششان بی نتیجه ماند و در نهایت پدربزرگ مکان امنی در انبار خانه را برای زندگی آنها پیشنهاد کرد. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشد، چون در همین گیرودار پدربزرگ متوجه شد که پسرش خانه را فروخته و باید با عروس و نوه هایش به شهر بروند. کوتولهها که از زندگی شهرنشینی واهمه داشتند از شنیدن این خبربسیار نگران شدند؛ هرچند پدربزرگ به آنها قول داد که برایشان یک فکری بکند، اما از نگرانی زیاد بیمار شد و راهی بیمارستان و...
نقش پدر بزرگ را با صداپیشگی پرویز ربیعی و هاچیپو را با صدای خاطره انگیز اصغر افضلی میشنیدیم.
هاچیپو، (با عنوان اصلی:hatschipuh) محصول سال ۱۹۸۷ کشور آلمان غربی (سابق) بود، به کارگردانی اولریش کونیگ. این فیلم بلند بر اساس فیلمنامهای مشترک از اولریش کونیگ، فرانتس ماریشکا و لئون پولور ساخته شد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد