نوزاد انسان میآموزد چگونه شیر بنوشد و چگونه با صدای گریه کردن به والدین خود بفهماند که گرسنه یا تشنه است یا خوابش میآید و جایش را خیس کرده و نیاز به تعویض دارد ! این فرآیند در ادامه با تمرین آواها و همچنین تلاش برای راه رفتن امتداد مییابد. تا جایی که بچهها در شش هفت ماهگی کمکم مینشینند و چهار دست و پا راه میروند و در حدود یک سالگی به بعد رفته رفته یاد میگیرند روی دو پایشان راه بروند. همچنان که یاد میگیرند چگونه صحبت کنند و واژهها را ادا نمایند.بنابراین یادگیری فرآیندی است که در طول عمر انسان هرگز متوقف نمیشود.ما انسانها به صورت غریزی بسیاری از امور رامیآموزیم و انجام میدهیم. با تمام اینها، این استعداد بالقوه در انسان قابلیت دارد با راهکارهایی بهتر وبیشتربه فعلیت برسد.به همین دلیل نمیتوان نقش محیط و آموزش را در شکوفایی استعدادها و خلاقیت افراد نادیده گرفت.درواقع در کنار آنچه که ما به صورت فطری میآموزیم و انجام میدهیم، بسیاری از امور را نیز به صورت اکتسابی فرا میگیریم و استعدادهای ما شکوفا میشود.بنابراین اینجا محیط زندگی، رفتار پدر و مادر، مربیان و اطرافیان میتواند تاثیر قابل ملاحظهای در تسهیل فرآیند یادگیری کودکان داشته باشد. بچههایی که این شانس را دارند تا درخانوادههایی متولد شوند که پدر و مادر و اطرافیان توجه بیشتری به شناسایی و شکوفایی استعدادهای آنها دارند، شانس بیشتری برای قرار گرفتن در مسیر موفقیت خواهند داشت. بر این اساس ما به عنوان پدر و مادر وظیفه داریم با بازبینی و دقت نظربیشتر به رفتارهای فرزندانمان دقت کنیم تا بتوانیم استعدادهای آنهارا شناسایی کرده و در مسیر شکوفا کردن آن قدم برداریم. بیتردید استعدادهای بالقوه کودکان ما نشانههایی دارد که اگر در شناسایی این نشانهها دقت لازم را به خرج دهیم، میتوانیم آنها را در مسیر پرورش این استعدادها وخلاقیتها قراردهیم. قطع به یقین افرادی که در مسیر علایق و استعدادهایشان حرکت میکنند، شانس بیشتری برای موفقیت در زندگی کار وتحصیل خواهند داشت و صدالبته رضایت بالاتری از زندگی احساس خواهند کرد.