فلورانس نایتینگل
خاطرات کاغذی

فلورانس نایتینگل

خاطرات کاغذی

پرستوی مهربان

در بلندترین نقطه شهری ساحلی مجسمه سربازی از جنس طلا قرار داشت با چشمانی از سنگ یاقوت.
کد خبر: ۱۴۶۰۸۶۶
نویسنده مریم فلاح - نویسنده و پژوهشگر

یاقوتی هم زینت‌بخش دسته شمشیرش بود. اواسط پاییز، پرستو که قصد مهاجرت داشت لحظاتی روی شانه مجسمه نشست تا شهر را تماشا کند. پرستو از آن بالا ناظر زندگی مادر و پسر فقیری شد. پسر بیمار بود و مادر برای تهیه هزینه درمان فرزندش سخت کار می‌کرد. پرستو ناراحت از این موضوع یاقوت شمشیر مجسمه را برداشت و برای آن‌ها برد. روز بعد بار دیگر روی شانه مجسمه نشست و این بار مردی را دید که قلم به دست پشت میز تحریرش نشسته بود. او نویسنده نمایشنامه‌هایی برای کودکان بود، اما گرسنگی و سرما رمق از انگشتانش برده بود. پرستو یاقوت یکی از چشمان مجسمه را برای او برد. روز سوم در حالی‌که پرستو آماده کوچ بود از روی شانه مجسمه، دختر کبریت‌فروشی را دید که کبریت‌هایش خیس شده بود. پرستوی مهربان یاقوت سوم را برای دخترک برد در حالی‌که از خودش می‌پرسید چرا در شهری که مردمانش محتاج هستند باید چنین مجسمه طلایی در میان‌شان باشد. تصمیم گرفت از کوچ صرف‌نظر کرده و تا جایی که می‌تواند تکه‌های طلای مجسمه را بین فقرا تقسیم کند. پرستو در میان برف و سرما هر روز تکه‌های طلا را از مجسمه جدا می‌کرد و برای فقرا می‌برد تا این‌که بالاخره یک روز سرما امانش نداد و... (البته پایان این قصه در نسخه پخش شده از تلویزیون ما این‌طور برای بچه‌ها تعریف شد که پرستوی جامانده از کوچ به خانه یکی از مردمان مهربان شهر رفت و تا سال بعد همان جا ماند.)

«پرستوی مهربان» از مجموعه «بهترین داستان‌های دنیا»، (با عنوان انگلیسی: Manga world folk tales) به معنی «داستان‌های عامیانه جهان مانگا» محصول ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ ژاپن است که در شرکت دَکس پروداکشنز به کارگردانی هیدئو نیشیماکی و کینوسوکه دویا ساخته شد. 

هر قسمت از این مجموعه کارتونی (۱۲۷ قسمت ۲۰ دقیقه‌ای) برگرفته از یکی از داستان‌های مشهور جهان است، با کارگردانی هنرمندانی متعدد؛ به‌همین سبب به لحاظ گرافیکی متفاوت از هم است.

جهت مشاهده فیلم اینجا کلیک کنید.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها