فسادی که پشتوانه آن قدرت سیاسی و جریانی بوده که بخشی از جناحهای مختلف را آلوده کرده است. فساد درون هر جناح مشخصات و علل و رهیافت خود را داراست و شاید مظلومانهترین چهره انقلاب اسلامی و هولناکترین ستمی است که بر جمهوری اسلامی رفته است. زیرا درست آنچه را ضد حقیقت عدالتطلبی و آرمان آن و خواست امام آن و جهانبینی شیعی آن و تبارشناسی دینی آن است بهعنوان سرشت حکومت مظلوم وانمودهاند و تاثیری تراژیک و فاجعهبار بر مردم عامی نهاده و حتی سبب گسست عدهای از اقشار تحت فشار اقتصادی از حکومتشان شده است. باید دانست البته این فساد مولود تداوم ساختار بیمار پیرامونی است و اصل درد در بقای این ساختار بیکنترل و در اختیار منافع مفسدان و قشر ممتاز است. با این همه نمیتوان کارکرد عملی این فساد را که تجلی گوناگون ازجمله اقتصادی دارد کم بها داد. فساد اقتصادی آن هم در مقیاس کلان و در کار وابستگان حکمرانی، فسادی تنها اقتصادی و معمولی مثلا آنچه در نظامهای غرب و شرق رخ میدهد نیست. ماجرایی تلخ است در مقیاس تاریخی بزرگ و در مقیاس دینی در تقابل با حیات امر دینی در جهان کفرزده مدرن و علیه یک انقلاب الهی و از نظر اقتصادی در خطر قراردادن معیشت یک ملت و پوک کردن رویای استقلال تولید و پیشرفت اقتصادی مردم و بلکه همه مسلمانان خواهان تغییر و جامعه سالم و حلال. و از نظر سیاسی این فساد اقتصادی دامنهها دارد و به معنی سرنگونی حیثیت یک انقلاب دینی و قدرت ضدانقلاب و بیاعتباری انقلاب اسلامی و بیاعتمادی عمومی نسبت به آن است و از نظر فرهنگی استهزای وعدههای اسلام و وعدههای امام انقلاب وانمود میشود. مفسدان پست و بیشرم، همه شئون یک ملت بزرگ و آرمان دینیاش را با ذهن احمق و متکبر و بیسروپایشان به بازی میگیرند و چون با پستی یک تصادف را یعنی قرار گرفتن در موقعیت حکمرانی را ارث پدری خود میپندارند هرچه میخواهند میکنند و به ریش هرچه دین و حقیقت و آرمان دینی و حقوق مردم و فرامین الهی به سود قدرت و مکنت حرام خویش میخندند. رها کردن آنان و عدم مجازات این جذام و خوره انقلاب هرگز قابل پذیرش نبوده و آنان هیچ حقی به گردن اسلام و انقلاب و مردم و حکومت نداشته و جز فراگیرکردن فساد و مسخره جلوهدادن انقلاب و خون بندگان خالص خدا که در راه حفظ نظام ریخته شد، این تسامح و اجازه به اشاعه انواع فساد، از سوی نیروهای قدرتمند و قشر ممتاز غاصب، هیچ بهرهای نداشته است.
اهمیت ساخت این گونه آثار
حال افشای این راز و ماهیت آن و ابعاد و عللش و مظلومیت اسلام و انقلاب اسلامی تکلیف بزرگی به دوش مجموعههای داستانی تلویزیونی و فیلمسازان انقلابی است. اما چه تعدادی از کل دستاندرکاران فیلمسازی و سریالسازی در ایران تن به رسوا کردن این فسادها میدهند؟ ابوالقاسم طالبی دو ویژگی دارد ۱. همواره نیرویی پیشاپیش همه بر لبه تیز و بیتحفظ افشاگری شجاعانه ایستاده و تیغ تیز آن بوده است. ۲. در برخی از کارهای افشاگرش ضعفهای ساختاری به اصل هدفش آسیب وارد آورده است. البته گاه آثارش فراموشنشدنی با آگاهیهای فاشکننده اعماق فجایع دشمنان ایران و اسلام بوده و سلطهگران و سرها و دنبالهها و دمهای آنان را افشا کرده مثل «یتیمخانه ایران» و گاه هم در دعواها و نیز ساختارش گرفتار یکسویگی و عدم دقت در تصویر ژرف دو سر کشمکش بوده است. حقیقت و مظلومیت جمهوری اسلامی آن است که حتی به اندازه انگشتان یک دست، فیلمساز خادم به آرمانهایش و حقیقت سیاست جهادیاش ندارد، زیرا سینما در فضای مدرن نیرو تربیت میکند و مدرنهای ما خدمتگزار مدرنیسم جهانی هستند! حقپرستان در همه تاریخ اقلیت بودهاند و انسان از هابیل تا حسین و ۱۴ ماه شب دیجور زمین (علیهمالسلام) و منجی و امام و جان عدل موعود و منتقم خون شهید مظلوم هم به سبب اندکبودن پیروان رنجها تحمل کردهاند. هرچند، معجزه الهی در انقلاب اسلامی و فداکاری یک ملت که دنیا را با صبر ۴۵ سالهاش به حرکت درآورد در تاریخ بشر فراموش نخواهد شد.
پارهای از آثار ابوالقاسم طالبی به چشم و درکم، بس مهم هستند؛ هم به سبب محتوای شجاع و آگاهیبخش و شور هنرمندانه و ایستادگی انقلابی و هم ساختاری نسبتا درست و توانمندشان! به کجا چنین شتابان کار آبرومندی در ذهن من است. کار یتیمخانه ایران او اثر وزین و نورانی بهشمار میآید و ... اما اژدهای هفت سر. در شرایطی که هنر حق چنین در محبس عصر سیاه و فساد جهانی کافرانه، اسیر و تنهاست و جهان شیطانی و ایدئولوژی پردهپوش حق و دروغ مدرنیته و قدرت جهانی ابلیس اغواگر و مروج فحشا نفس هنر انقلابی را بریده و فوجفوج استعدادهای خداداد را میبلعد و به خدمت شیطنت و تباهی و ظلمات درمیآورد، در چنین زمانهای که هنر سینما حتی در بستر شگفتترین رستاخیز اسلام احیاگر یعنی در جمهوری اسلامی غریب است و سلبریتیهای پروردهشده در زهدان شیطان ابزارهای نشر انواع فساد و فحشا و نیستانگاری و بردگی استکبار و فرعونیت و قدرت شیطان شدهاند، نمیتوان از طالبی برای شجاعت بیان فیلمیک و تصویرسازی فساد بیرحمانه اقتصادی در جمهوری اسلامی سپاسگزار نبود. اما بلافاصله گوشزد نکرد هر ضعف روایی و ساختاری ضربهای به واقعیتهای جدال حق با باطل کنونی است.بگذارید اول درباره ارزش بزرگ افشای فساد اقتصادی سخن گویم اما مقدمتا بگویم، صرف افشاگری مبین حقانیت افشاگر نیست. هم رویکرد و هم روش و هم هنر بیانگری ارزشهای یک افشای سینمایی را تعین میبخشند. ۱ بدیهی است که همه ما میدانیم رویکرد افشا ارزش اولی دارد. این افشا رو به حق دارد علیه باطل؟ یا افشای باطل است علیه حق؟ یا افشای باطلی است علیه باطل دیگر؟ و با چه روشی صورت گرفته روش منطقی و جستوجوی منصفانه حق؟ نیروی انقلابی هنر باید روایت و بیان بصری محکمی را تجربه کند و تحریم و محرومیتها او را از ارتقای روایت و تلاش و جهاد ارتقای ساخت بازندارد.
انقلاب اسلامی با حقیقت زاویه ندارد
افشاگری الهی و اسلامی و حقخواه و مدافع انقلاب اسلامی علیه جهان دشمنی مستکبر نشانها دارد. ۱. حقمحور است و کلام و تصویر او با حق است. این حقیقت است که همیشه انقلابی است و این عقیده قدیمی من است. و امر انقلابی نمیتواند با حقیقت زاویه داشته باشد و با هر بهانه آن را زیر پا بگذارد. ۲. واقعگراست و تقرب به حقیقت اشیا و رویدادها سرشت اوست. ۳. بیان و زبان او و اثر او از غلو و غالیگری و اغراق و زیر پا نهادن حدود ادب اسلامی میپرهیزد و گریزان است از ایده نامشروع هدف، وسیله را توجیه میکند، با همه مسائل فقهی حاشیهای آن و مسأله تقیه و....
۴. آماده رفع ضعفهای بیانی و خطای خود است. ۵. دلاور است و جز از خدا نمیترسد و عقل او هدایتش میکند نه منافع و تعصبات دنیوی و حزبی و خودشیفتگی درباره تفکر خود.
عزم نظام برای برخورد جدی با فساد
سیستمی نبودن فساد و اینکه عزم برخورد جدی با فساد در جمهوری اسلامی وجود دارد نمایان است. هفت سر اژدها به یکی از اساسیترین معارف و مسائل و چالشهای حق و باطل در انقلاب اسلامی، به موضوع عناصر فعال ریشهای در فسادزایی عمیق اقتصادی میپردازد. درک درست از علل این دست دراز فساد در اقتصاد ایران بس مهم است. زیرا خود فاسدان حتی با قربانیکردن و لو دادن عناصری از مفسده بزرگ میتوانند ریشههای فساد را ناشناسا حفظ کنند. سطحیگرایی در تشخیص فساد چون خود فساد و بدتر از آن به فاجعه ختم میشود. زیرا اینبار جریان فسادستیز میاندیشد در حال مبارزه با فساد است لیکن در حقیقت در حال نهانکردن ریشه فسادزایی است و نیروهای ضدفساد را معطل میکند و هدر میدهد و خواهناخواه به ابقای فساد یاری میرساند. فشرده بگویم ریشه فساد در ایران مدرنیزاسیون پیرامونی و تفکر سلطهپذیر غرب و شرقزده و تحجر و نیروی ضدتولید مستقل دانش و فناوری و نظام صنعتی و کشاورزی پیرامونی و آویزان و مصرفی و نامستقل و عدم سازماندهی عقلایی نیروی مولد برای این اهداف و تداوم جهل و عدم تعهد به پیشرفت براساس هدایت مستقل قرآن و اهلبیت وحی و توجهنکردن به حرام بودن پذیرش ولایت کفر و خودباختگی و ناتوانی در ایمان و جهد برای حفظ شأن انسان آزاد و جامعه آزاد و رها از سلطه مستکبران جهانی و نظام سرمایهسالاری بینالمللی است.