یکی ازآثار و تبعات وقوع عملیات قهرمانانه طوفان الاقصی، رسوایی جهانی رژیمصهیونیستی و آشنایی افکارعمومی دنیا با ماهیت صهیونیسم بوده است. جنگ غزه فرصتی بود که افکارعمومی دنیا با پوچ و دروغین بودن ادعاهای رژیمصهیونیستی درخصوص سرزمین فلسطین آشنا شوند. دراین خصوص گفتوگویی با جورج قرداحی، وزیر اطلاعرسانی سابق لبنان صورت دادهایم که از نظرتان میگذرد.
خیزش گسترده ملتهای دنیا در دفاع از فلسطین و متعاقبا، محکومکردن جنایات و اقدامات رژیمصهیونیستی را در برهه حساس و سرنوشتساز کنونی چگونه ارزیابی میکنید؟
بهدرستی به شرایط حساس کنونی اشاره کردید. جهان نظارهگر واقعیاتی در جنگ غزه است که آینده منطقه (غرب آسیا) را تغییر میدهد. امروز افکارعمومی دنیا در معرض روایتگریهای حقیقی درخصوص مسأله فلسطین قرار گرفته است. القائاتی که از سوی رژیمصهیونیستی در میان افکارعمومی برخی کشورها و در طول سالهای طولانی به دروغ تثبیت شده بود،جملگی به چالش کشیده شده و مردم بسیاری از نقاط جهان، درقبال حقایقی که سانسوروکتمان شده ودروغهایی که ازسوی صهیونیستها و حامیان این رژیم به آنها دیکته شده آگاه گردیدهاند. نمادهای این آگاهی را نهتنها درمنطقه،بلکه درسراسر دنیا مشاهده میکنیم. جایی که ملتها در دفاع از فلسطین به خیابانها میآیند و جنایات رژیمصهیونیستی را محکوم میکنند. رژیمصهیونیستی دیگر قادر به فریب افکارعمومی جهان نیست. این رژیم دیگر قدرت خلق روایتهای دروغین درقبال مسأله فلسطین را ندارد وحتی اگردراین خصوص روایتی نیز خلق کند، از سوی افکارعمومی جهان پس زده میشود. دنیا با ماهیت صهیونیسم آشنا شده و اکنون این رژیم کودککش را بیش از پیش قضاوت میکند.
به حامیان رژیم صهیونیستی در این روایتسازی معکوس و دروغین اشاره کردید. این بازیگران چگونه در این مسیر به تلآویو کمک رساندهاند و شرایط ناشی از جنگ غزه، چگونه این روند را تغییر داده است؟
همانگونه که اشاره کردم، جنگ غزه منجر به آن شده تا تمام اقدامات وقیحانهای که ازسوی رسانههای حامی رژیمصهیونیستی در جهان برای تطهیر این رژیم و توجیه جنایات آن صورت میگیرد، نقشبرآب شود. رژیمصهیونیستی ورسانهها و دولتهای حامی آن نهفقط قدرت تحریف جنگ غزه و واقعیات جاری در آن را از دست دادهاند، بلکه قدرت تحریف مسأله فلسطین و نیز اصل بحرانی را که منجر به جنگ غزه شده، ندارند. ازاین روجنگ غزه رانمیتوان صرفا یک کارزار نظامی ومیدانی قلمداد کرد. استانداردهای دوگانه غرب در قبال مسأله حقوقبشر، پس ازسکوت وحتی همراهی غرب با نسلکشی در غزه نیز از سوی ملتهای دنیا به چالش کشیده شده است.اکنون همگان بهصورت مصداقی متوجه میشوند که استانداردهای دوگانه در قبال حقوقبشر یعنی چه و تا چه اندازهای تلخ است. اینکه غرب حسننیتی نسبت به دفاع از ملتهایی که در مقابل ظلم میایستند، ندارد و از واژگان حقوقبشری صرفا به مثابه ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند. زمانی که حتی آشکارترین و سختترین جنایات ممکن علیه کودکان وزنان صورتمیگیرد،غرب بهجای آنکه سخن ازحقوقبشر ونقض آن بهمیانآورد،به دفاع از رژیمصهیونیستی میپردازد. این همان واقعیتی است که همگان در حال مشاهده آن هستند. بنابراین، علاوه بر رژیمصهیونیستی، حامیان این رژیم نیز در این جنایت شریک هستند.
سکوت غیرقابل توجیه کشورهای عربی
بسیاری از ملتهای عربی در دفاع از فلسطین بهپاخاستهاند و متقابلا، سکوت و انفعال سران و دولتهای خود در قبال جنگ غزه را شدیدا محکوم کردهاند.اما استانداردهای دوگانهای که در قبال کشورهای غربی از آن سخن گفتیم، در قبال برخی کشورهای عربی نیز صدق میکند. برخی کشورهای عربی نیز در قبال مسائل جاری درجهان اسلام وخصوصا مسأله فلسطین همین رویکرد نادرست و غیرقابل توجیه را دارند.وقتی قبلا ازسوی وزارت اطلاعرسانی لبنان اعلام شد جنگ یمن پوچ است،همه کشورهای عربی سفرای خود را از لبنان احضار کردند، سؤال من الان این است که چرا کشورهای عربی(که بارژیمصهیونیستی ارتباط برقرار کردهاند) نمایندگان خود را از تلآویو فرانمیخوانند؟ مگر اکنون آنچه در فلسطین میگذرد مصداق یک جنایت تمامعیار نیست؟