او در گردهمایی هنرمندان حامی فلسطین در موزه هنرهای معاصر نیز صحبتهایی در حمایت از مردم مظلوم غزه کرده و گفته بود «اتوریته اسرائیل با استراتژی نوینی که حماس انتخاب کرد، شکست و نیروهای مقاومت توانستند به موفقیتهای بزرگ دست یابند». وی به ضرورت پرداختن به روایتهای تاریخی و بازنمایی تاریخ اشاره میکند و معتقد است که انقلاب دوم فقط یک مقدمه برای نمایش آثار دیگر روی آنتن تلویزیون است وباید کارهای دیگری هم دراین حوزه ساخته شود. هوشنگ توکلی، هنرمند پیشکسوت در خصوص مقاومت مردم غزه به جامجم میگوید: منشأ اتفاقات غزه از این بود که انسان طمعکار بهدنبال فتح سرزمینهای دیگر و زمین بود. ماجرای امروز هم این است که رژیم صهیونیستی حمایتهایی داشته که شاید به ظاهر گفته شود برای حداقل زمین برای زندگی بوده اما درواقع بهدنبال فتح سرزمینهای دیگری بودند. تمام این جنگها هم برای گسترش سرزمینهایشان است که امروز جریان مقاومت مقابل آن ایستاده تا از سرزمینی محافظت کند که چشم رژیم صهیونیستی بهدنبال آن است. غزه هم همین است: دفاع از سرزمین و مقاومت.
شکست رجزخوانی صهیونیست
توکلی در خصوص مدیریت حواشی در جریان غزه تاکید میکند: مسأله این است که رژیم صهیونیستی در ۳۰ ـــ۲۰ سال اخیر بهعنوان قدرت مطلق خود را نشان میداد و هر روز هم بهواسطه تسلیحات عجیبی که دنیا برایش میسازد، رجزخوانی بیشتری داشت، ادعای نفوذناپذیری میکرد و میگفت که هیچ پرندهای امکان رد شدن از سمت آنها را ندارد. این پرنده عبور کرد. صحبتهای رهبری هم همین بود که این اتفاق افتاد و شکستناپذیری اسرائیل را درنظر افکارعمومی تغییر داد و در همان یکی دو روز اول شکست. بعد از این هر اتفاقی بیفتد، باید توجه کرد که اصل مسأله، شکست این تصور از رژیم صهیونیستی است. این رژیم بهواسطه شکستی که خورده و رسانه و افکار عمومی دنیا را در دست دارد، ساکت نمینشیند و میکوشد شکست خود را پنهان کند. بقیه حوادث بعد از آن به نظر من حاشیه است. مهم این است که شکستناپذیری رژیم صهیونیستی از بین رفت. توکلی در ادامه درخصوص تجربه خود از بازی در مجموعه انقلاب دوم و کاراکتر عبدالرحمان قاسملو که روایتهای واقعی را دردل سریال بیان میکند، عنوان میکند: به هرحال این کار حاصل تجربیات آقای شمقدری در انقلاب است. مطالعات و تحقیقاتی که داشته را در این سریال آورده و باعث شده به واقعیت نزدیک باشد. این سریال در واقع یک بخش و فراز مهمی از تاریخ انقلاب است اما وقتی یک اثر تولید میشود و جلوی دوربین میآید، در اجرا قدری از واقعیتگرایی ساختاری دور میشود. نقش من هم از این شخصیتهای تاریخی است که هم جنبه مثبت و هم منفی دارد. در عین حال، در یک معادلهای در مقابل اتفاقهای بعد از انقلاب در کردستان قرار گرفته است. آقای شمقدری هم به این نقش اهمیت میداد. در حین اینکه کوتاه بود، چون نامش برای آنهایی که تاریخ این دوران را مطالعه کردهاند آشنا بوده، به آن توجه کرده بود. میخواست به این شخصیت با نگاه شیرینتری بپردازد. از من خواست این نقش را بازی کنم و من هم پذیرفتم.
زندگی یک تجزیهطلب
نقش توکلی در این مجموعه، نمایش یک چهره تجزیهطلب به ظاهر دلسوز ایران است که در دوران بعد از انقلاب، به دنبال این است که در کنار پذیرش انقلاب ایران، خودمختاری مشخصی را برای کردها مطالبه کند. توکلی در خصوص ارائه یک نقش متفاوت و بازی در قامت یک تجزیهطلب عنوان میکند: برخی واژهها در اوایل انقلاب تازه بود. داستان خودمختاری و اینکه برخی کردها در آن زمان یک سرزمین مستقل میخواستند، هنوز مشخص نبود. مقدمات این بود که اگر ایدههای یک نوع فدرالیسم کور در انقلاب پیاده میشد، قطعا ما امروز ایران را به این شکل نداشتیم. یعنی وارد مراحل سختتر و تجزیه وطن میرفتیم. هنوز هم بعد از چند دهه که از انقلاب گذشته، عدهای میخواهند به خودمختاری که از نظر خودشان منطقی است، دست پیدا کنند. این شخصیت متعادل پایگاهش درهمان دیدگاهی خلاصه میشود که ما به آن تجزیهطلب میگوییم. نظرش این بوده که به جای ورود به درگیریهای سیاسی، تابعیت ایران را بپذیرند و در عین حال، خودمختاری را هم طلب کنند. این شخصیت متعادل آن زمان است که باید در بستر آن زمان به او نگاه کنیم. اگر امروز بخواهیم به آن شخصیت نگاه کنیم، متفاوت خواهد بود.
نیاز به اطلاعات تاریخی و جغرافیایی داریم
اما آنچه به وضوح در خلال برخی مجموعهها مثل انقلاب دوم دیده میشود، اهمیت پرداختن به برخی دورههای حساس تاریخی و بازخوانی آن دوره است. این بازیگر بیان میکند: به نظرم به این دوران کمتر پرداخته شده و باید قدردان آقای شمقدری و دوستان باشیم که مقدمهای از این اضطرابهای آن دوران را به تصویر کشیدهاند. معتقدم باید بیشتر از اینها کار تولید و پخش شود. ما اطلاعاتمان از جغرافیای ایران و همبستگیها یا حتی خشونتها بسیار کم است. نقش آموزش و پرورش و مراکز پژوهشی باید پررنگ و دقیقتر باشد. اطلاعات صحیح و درست ارائه شود و دغدغههایی که همیشه برای مردم ایران وجود داشته، از طریق همین فرهنگسازی مرتفع شود. یک ایرانی باید به خیلی مسائل ازجمله نقاط استراتژیک وطن خود آگاه شود و بداند که چرا چشم خیلی از جهانیان به سمت ایران، منابع آن و مرزهایش است. به نظرم خیلی هنوز جا دارد که به این مسائل پرداخته شود. کار آقای شمقدری را باید به عنوان یک مقدمه در این حوزه و در ورود به حوزه تاریخ و جغرافیای ایران دانست. توکلی درباره تاریخ آن دوران و ضرورت بازخوانی تاریخ، به نقش نهادها برای حمایت از این آثار اشاره کرده و تصریح میکند: ضرورت زیادی دارد که به آن دوران تاریخی پرداخته شود. اگر آقای شمقدری لانه جاسوسی را بهانه ورود به این عرصه کرده، تلاش کرده از خلال آن، به بیان برخی روایتهای تاریخی بپردازد که درآن دوران روی داده بود. آن مقدمهای که درکار انقلاب دوم وجود دارد خیلی اهمیت دارداما به نظرم دراین کار، لانهجاسوسی در اولویت دوم قرار میگیرد.
ضرورت بازخوانی تاریخ
هوشنگ توکلی، بازیگر سریال «انقلاب دوم» به ضرورت ورود پژوهشگران به بازخوانی تاریخ اشاره کرده و تاکید میکند: معتقدم خیلی باید در این حوزه کار شود و محققان و پژوهشگران در این حوزه کار کنند. نهادها هم باید از آنها حمایت کنند تا این بخش روشنگری شود. ما نیاز به اطلاعات بیشتری در این حوزه داریم چون به نظرم هرچقدر اطلاعات ما در این حوزه کمتر باشد، بیشتر آسیب میبینیم. این مجموعه بیانگر بسیاری از واقعیتهای تاریخ انقلاب اسلامی است، دو سه نسل از زمان ابتدایی انقلاب گذشته، شاید امثال من آن دوران را لمس کرده باشند اما بسیار خوب است که با ساخت چنین آثاری نسل جدید را با وقایع آن زمان آشنا کنیم.