نبرد نامرئی در میدان افکار عمومی

نبرد نامرئی در میدان افکار عمومی

روان‌شناسی سیاسی یکی از مباحث بنیادین و کلیدی در مطالعات سیاسی و اجتماعی است؛ موضوعی راهبردی که در دل خود، نوعی «جنگ نامرئی» را پنهان کرده؛ جنگی که با گلوله و سلاح پیش نمی‌رود، بلکه ابزار اصلی آن ذهن انسان‌هاست و آثارش اغلب در بلندمدت نمایان می‌شود.
کد خبر: ۱۵۱۸۷۲۰
نویسنده دکتر جواد منصوری - کارشنا‌س سیاسی و پژوهشگر تاریخ معاصر

در جهان غرب، این حوزه سال‌هاست که به‌عنوان ابزاری کارآمد و راهبردی مورد توجه قرار گرفته است. کشور‌های غربی، با بهره‌گیری از ظرفیت‌های روان‌شناسی سیاسی، توانسته‌اند به شکلی نظام‌مند در افکار، ارزش‌ها، باور‌ها و حتی هویت افراد نفوذ کنند. این نفوذ نه فقط در سطح فردی، بلکه در ساختار‌های کلان اجتماعی و فرهنگی نیز اثرگذار بوده و عملا به تداوم سلطه سیاسی و منافع راهبردی آنها کمک کرده است.

روان‌شناسی سیاسی، بستر اصلی شکل‌گیری و پیشبرد پروژه‌هایی نظیر جهانی‌سازی بوده؛ پروژه‌ای که گرچه در عرصه عمل با چالش‌های جدی مواجه شد و به موفقیت کامل نرسید، اما پایه‌های نظری و فرهنگی آن عمدتا برمبنای همین علم چیده شده بود. در این چارچوب، استراتژی رسانه‌ها و نهاد‌های فکری غرب همواره بر القای اغراق‌آمیز نقاط ضعف جوامع هدف متمرکز بوده، به‌گونه‌ای که نه فقط هیچ نقطه قوتی برای مخاطب باقی نمی‌گذارد، بلکه تصویری تحقیرآمیز و ناکارآمد از او ارائه می‌کند.

متأسفانه در کشور ما، حوزه روان‌شناسی سیاسی هنوز به‌طور جدی وارد فضای دانشگاهی، رسانه‌ای و گفتمانی نشده که این یک غفلت راهبردی است.

استراتژی تجزیه نیروها؛ از اختلاف‌افکنی تا القای ناامیدی

یکی دیگر از اصول کلیدی که نظام سلطه به‌طور مستمر علیه ملت‌ها و جنبش‌های مستقل به‌کار می‌برد، اصل «تجزیه نیروها» است؛ راهبردی که هدف آن چیزی جز تضعیف قدرت درونی، تخریب سرمایه انسانی و مختل‌سازی مسیر پیشرفت و مقاومت نیست. در این طرح، به‌جای آن‌که نیرو‌های اجتماعی، سیاسی و فکری صرف سازندگی، تحول، پیشرفت یا مقابله با تهدید‌های بیرونی شود، درگیر اختلافات درونی، حذف متقابل و تخریب یکدیگر می‌شوند.

این تفرقه‌افکنی نه فقط اتفاقی نیست، بلکه یک برنامه مستمر و طراحی‌شده از سوی جریان‌های سلطه‌گر است که سابقه‌ای طولانی در تاریخ دارد. تجربه‌های متعدد، از جنگ‌های قومی و مذهبی گرفته تا اختلافات مرزی، سیاسی و نژادی، نشان می‌دهد که پروژه «اختلاف و تجزیه» همواره یکی از ابزار‌های اصلی سلطه بر ملت‌ها بوده است.

در کنار این محور، دو خط دیگر نیز هم‌زمان دنبال می‌شود؛ اول، بزرگ‌نمایی ضعف‌ها و فراموشی نقاط قوت (که در بخش اول به آن پرداختیم) و دوم، القای ناامیدی، بدبینی و بی‌تفاوتی در جامعه. دشمن به‌صورت هدفمند و برنامه‌ریزی‌شده با سیاه‌نمایی، القای بحران‌های دائمی، برجسته‌سازی کاستی‌ها و تضعیف دستاوردها، تلاش می‌کند افکار عمومی را به ورطه یأس بکشاند.

این روند در نهایت جامعه‌ای را شکل می‌دهد که مردمش نه فقط به آینده امیدی ندارند، بلکه نسبت به سرنوشت خود، کشورشان و حتی حقیقت بی‌تفاوت می‌شوند. وقتی جامعه‌ای به این مرحله برسد، دیگر نیازی به جنگ نظامی یا تحریم‌های گسترده نیست؛ چراکه جامعه‌ای بی‌تفاوت، خود از درون فرومی‌پاشد.

این وضعیت تلخ و هشداردهنده، نه صرفا یک سناریوی تئوریک، بلکه واقعیتی است که در بسیاری از کشور‌های هدف، تجربه شده و همچنان نیز در حال اجراست.

روایت قدرت؛ مسئولیت نخبگان و ضرورت بازگشت به سرمایه‌های ملی

همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، بی‌تفاوتی، ناامیدی و بدبینی نسبت به آینده، یکی از تلخ‌ترین و خطرناک‌ترین وضعیت‌هایی است که می‌تواند هر جامعه‌ای را از درون تهی و فرسوده کند. این وضعیت نه فقط نشانه‌ای از موفقیت راهبرد‌های دشمن است، بلکه می‌تواند مقدمه‌ای برای فروپاشی تدریجی سرمایه‌های انسانی، اجتماعی و فکری کشور باشد.

مقام معظم رهبری در بیانات خود در روز شانزدهم شهریور، به‌درستی و با‌دقت، بر ضرورت تقویت مؤلفه‌های قدرت و عزت ملی تأکید کردند. ایشان در کنار هشدار درباره تهدیدها، به‌صراحت مسئولیت سنگین مسئولان، اصحاب رسانه و صاحبان قلم را یادآور شدند؛ مسئولیتی که بر دوش نخبگان جامعه برای «روایت امید»، «تقویت وحدت ملی» و «تبیین نقاط قوت» نهاده شده است.

در شرایطی که دشمن با تمام توان، روی القای ضعف، ناتوانی و سیاه‌نمایی متمرکز شده، طبیعی است که یکی از مهم‌ترین وظایف نخبگان فکری و رسانه‌ای، بازگو کردن واقعیت‌ها، روایت قوت‌ها و ترسیم چشم‌انداز روشن از آینده باشد. این نکته نه به معنای انکار ضعف‌ها، بلکه به معنای توازن در تحلیل و ارائه واقع‌بینانه از ظرفیت‌ها و چالش‌هاست.

حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری همواره بر این اصل تأکید کرده‌اند که «ما می‌توانیم»؛ و این گزاره، فقط یک شعار نیست، بلکه ریشه در واقعیت‌هایی عینی و تجربه‌شده، دارد. نسل جوان پس از انقلاب اسلامی، بار‌ها ثابت کرده که در سایه ایمان، خودباوری و اتکا به ظرفیت‌های داخلی، می‌توان از دشوارترین پیچ‌های تاریخی عبور کرد.

در ادامه به برخی از مهم‌ترین نقاط قوت کشور اشاره می‌کنیم؛ سرمایه‌هایی که اگر به‌درستی شناخته و فعال شوند، می‌توانند نه فقط ضامن عبور از شرایط فعلی، بلکه محرک حرکت به سوی آینده‌ای قدرتمند باشند:

مردمی مؤمن، آگاه و پایبند به اسلام و نظام جمهوری اسلامی

اکثریت ملت ایران با وجود همه سختی‌ها، همچنان پایبند به اسلام، استقلال و تمامیت‌ارضی کشور هستند. این سرمایه انسانی، بزرگ‌ترین پشتوانه برای هرگونه تحول و پیشرفت است.

فرهنگ دینی و معارف اهل‌بیت (ع)
آموزه‌های اسلام و مکتب اهل‌بیت، همواره منبع الهام‌بخش برای ایستادگی، مقاومت و پیشرفت بوده است. وجود مراجع تقلید و اصل ولایت فقیه به‌عنوان ستون‌های اصلی ثبات و هدایت در نظام جمهوری اسلامی، از بزرگ‌ترین منابع قدرت نرم کشور محسوب می‌شود.

موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز
ایران در یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین نقاط ژئوپلیتیکی جهان قرار دارد؛ در چهارراه ارتباطی قاره‌ها و در مجاورت منابع عظیم انرژی. این موقعیت، ظرفیتی بی‌نظیر برای نقش‌آفرینی در سطح منطقه‌ای و جهانی است.

ثروت‌های طبیعی و منابع خدادادی
از ذخایر عظیم نفت، گاز و معادن گرفته تا منابع تجدیدپذیری همچون آفتاب و تنوع اقلیمی، ایران کشوری ثروتمند است. مدیریت صحیح این منابع می‌تواند بسیاری از مشکلات اقتصادی را برطرف کند.

تجربه تاریخی مبارزه با استعمار و سلطه‌طلبی غرب
ملت ایران در بیش از ۱۵۰ سال گذشته، با استعمارگران و جریان‌های سلطه‌گر مواجه بوده و تجربیات گرانسنگی در این مسیر اندوخته است. این سابقه، پایه‌ای برای هشیاری و بلوغ سیاسی جامعه امروز ماست.

دستاورد‌های مقاومت پس از انقلاب اسلامی
در طول ۴۵ سال گذشته، به‌رغم فشار‌ها و تحریم‌ها، ایران موفق شده در بسیاری از زمینه‌ها پیشرفت کند؛ از فناوری و دفاعی گرفته تا پزشکی، نانو، فضایی و خودکفایی در برخی عرصه‌ها. این موفقیت‌ها نتیجه «بسوز و بساز» نخبگان و نسل جوانی است که باور کردند می‌توان ساخت و جلو رفت.
در پایان باید گفت که رسانه‌ها، نخبگان، دانشگاهیان، مدیران و همه آنهایی که به نوعی در جایگاه «مرجعیت اجتماعی» قرار دارند، وظیفه‌ای تاریخی بر دوش دارند: تبیین واقعیت‌ها با رویکردی متوازن و امیدآفرین.

در شرایط کنونی، بیش از هر زمان، نیازمند بازگشت به عقلانیت، خودباوری و تمرکز بر ظرفیت‌های بومی هستیم. روایت ضعف و ناامیدی را دشمن به اندازه کافی می‌گوید؛ ما باید روایت قدرت، وحدت و امید را فریاد بزنیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰