آنچنانکه برای همه آشکار است رئیس فعلی آژانس انرژی اتمی اعتقادی به موازین اخلاقی و قوانین بینالمللی ندارد و در مقایسه با مسئولان قبلی آژانس کمترین توجهی به اعتبار بینالمللی آژانس هم نمیکند.
در حالیکه پیش از این مسئولان آژانس میکوشیدند اعتبار بینالمللی آژانس حفظ شود ضمن آنکه رعایت نفوذ و قدرت نظامی و سیاسی آمریکا را نیز دور از نظر نمیداشتند ولی رئیس فعلی آژانس احتمالا بیشتر در رؤیای دبیرکلی سازمان ملل است تا توجه به وظایف قانونیاش در آژانس انرژی اتمی. علاقه جدی این فرد به برقراری ارتباط با ایران و از سر گیری بازرسیها چه معنایی میتواند داشته باشد جز اینکه بازرسان آژانس عملا به عنوان جاسوسان اسرائیل عمل کنند. آنها وارد کشور میشوند تا از وضعیت فعلی مراکز هستهای ایران، میزان آسیب از حملات پیشین و راهکارهایی برای عملیات آینده آمریکا و اسرائیل گزارشهایی تهیه کنند تا بیشترین خسارت ممکن به مردم ایران وارد آید.
در این شرایط، وزارت امورخارجه و بهویژه شخص وزیر محترم امور خارجه باید از مسئولیت خود آگاه باشد و چشمانداز محتمل آینده را در نظر بگیرد؛ جایی که مراکز هستهای کشور ــ که خون دانشمندان ایرانی برای حفظشان ریخته شده ــ بار دیگر هدف بمباران قرار گیرند.
آنگاه، در داخل کشور، همه اتهامات بهسوی وزارت خارجه و وزیر آن متوجه میشود؛ چرا این افراد را به کشور راه دادید تا نقش دیدبان دشمن را بازی کنند و راههای حمله را برای وارد کردن حداکثر خسارت جانی، مالی و فنی را برای ایران بهبار آورد.
وزارت امورخارجه در گذشته مردان بزرگی را به خود دیده است؛ شخصیتهای بزرگی نظیر دکتر علیاکبر ولایتی که مذاکرات با دشمن را در جنگ تحمیلی به نفع کشور مدیریت کرد، دکتر کمال خرازی که روابط خارجی را توسعه داد، مهندس حسین شیخالاسلام که در شکل گیری مقاومت اسلامی نقش برجسته داشت و شهید دکتر امیر عبداللهیان که دیپلماسی اقتصادی را رونق بخشید.
امید است که دکتر عراقچی خلف شایستهای برای آنها باشد. وزیر محترم امورخارجه خوب است نتایج به دست آمده از مذاکرات قبلی با آمریکا را در نظر داشته باشد از مذاکرات الجزایر که براساس آنها ایران جاسوسها را آزاد کرد و آمریکا به تعهداتش عمل نکرد تا مذاکرات ۱+۵ که باز هم ایران به تعهداتش عمل کرد و قلب رآکتور اراک را با سیمان پر کرد و آمریکا به تعهداتش عمل نکرد و همه زحمات کشیده شده به هدر رفت.
آیا قرار است باز هم آن تجربیات تکرار شود و خدای ناکرده یک کلاه دیگر بهسر ما برود؟ هرگز چنین مباد!