نظارت رسانه ملی مانع جدی برای پول كثیف
یك عضو هیات رئیسه مجلس در گفت و گو با جام‌جم آنلاین عنوان كرد

نظارت رسانه ملی مانع جدی برای پول كثیف

ساترا و اسب تروا

حتماً همه شما بار‌ها این عبارت را که «من حاضر نیستم با خانواده خودم پای تماشای این فیلم / یا هر فیلمی بنشینم» از خود بازیگران و سینماگران و وزیران فرهنگی دولت‌های مختلف یا معاونانشان شنیده یا خوانده باشید.
حتماً همه شما بار‌ها این عبارت را که «من حاضر نیستم با خانواده خودم پای تماشای این فیلم / یا هر فیلمی بنشینم» از خود بازیگران و سینماگران و وزیران فرهنگی دولت‌های مختلف یا معاونانشان شنیده یا خوانده باشید.
کد خبر: ۱۴۱۳۷۷۱

به گزارش جام جم آنلاین، حتماً هم با دیدن برخی از فیلم‌های به نمایش درآمده در سینما‌ها به این گزاره با دیده تحسین نگریسته‌اید حتی اگر آن را ابراز نکرده باشید اما چهارسال پیش وقتی یکی از اعضای شورای صدور پروانه نمایش دولت قبل عبارتی با چنین مضمونی را درباره یکی از فیلم‌ها در جمع سینماگران مطرح کرد، یکی از تهیه‌کنندگان به او گفت: «اگر نمی‌توانید با خانواده ببینید، چرا در شورا به آن پروانه دادید و ممیزی را همان زمانی که فیلم برای دریافت پروانه نمایش، درخواست داده بود اعمال نکردید؟!»

در ماجرای جنگ و جدل‌ها و بحث‌های تند این روز‌ها که پس از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی برای واگذاری رسمی موضوع نظارت و صدور مجوز تولیدات شبکه‌ های خانگی به «ساترا» یا همان «سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر» وابسته به سازمان صداوسیما درگرفت، موارد بحث‌انگیزی مطرح شده و هنوز می‌شود، مواردی، چون اینکه جبلی و وحید جلیلی می‌خواهند شبکه نمایش خانگی را هم شبکه افق کنند، آن‌ها قصد حذف رقبای خود را دارند و مواردی از این دست.

اشکالی ندارد که کسی یا کسانی از قیافه پیمان جبلی و وحید جلیلی خوششان نیاید، اما کمتر کسی است که این اصل عقلی فراگیر را قبول نداشته باشد که «نظارت» امری بدیهی و ضروری است، به‌خصوص اگر حوزه نظارت مقوله مهم و تأثیرگذار فرهنگ باشد. وقتی برای خرید یک رب گوجه‌فرنگی، به درستی بنا به فرمایش خداوند در قرآن که «فلینظر الانسان الی طعامه» به تاریخ تولید و انقضا و شرکت سازنده و سوابقش دقت و نظارت می‌کنیم تا نکند محصولی خارج از استاندارد و فاسد وارد معده ما و فرزندان ما شود، چرا این دقت و حساسیت و نظارت را نباید بر روی محصولات فرهنگی که نه با جسم که با روح و روان و فکر ما سروکار دارد به‌کار بریم. آیا منظور خداوند متعال فقط طعام مادی است یا طعام معنوی و فرهنگی را هم به طریق اولی شامل می‌شود؟ موضوعی که در احادیث متعدد هم تصریح شده است. امام حسن مجتبی (ع) می‌فرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَفَکَّرُ فِی مَأکُولِهِ کَیْفَ لا یَتَفَکَّر فِی مَعْقُولِهِ فَیَجْنِبُ بَطْنَهُ ما یُؤذِیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ ما یَرْدِیهِ.» (شگفتا کسی که در خورد و خوراک خود تأمل می‌کند، اما نمی‌اندیشد که چه وارد فکر و اندیشه‌اش می‌کند و آنچه سینه‌اش را پست و آلوده می‌سازد ر‌ها می‌کند).

حتماً همین‌جا بسیاری از منتقدان خواهند گفت بحث نظارت و ارزشیابی و لزوم آن مطرح نیست، بحث این است که این نظارت و ارزشیابی به صداوسیما داده نشود. پاسخ این است که این مسئولیت بیش از هفت سال است که به درست یا غلط به صداوسیما واگذار شده و الان این واگذاری به‌اصطلاح ابرام شده است، چرا طی این سال‌ها شاهد این واکنش آن‌هم با این شدت نبودیم؟ شاید پاسخ همانی باشد که جسته و گریخته بر زبان و استوری برخی مخالفان رفته است: آن‌ها می‌خواهند شبکه نمایش خانگی را شبکه افق کنند؟ معنی واضح و روشن این حرف این است که تا زمانی که دین و اخلاق و مناسبات سالم و منزه نخواهد در این حوزه وارد شود مشکلی با نظارت ساترا نداریم. تا زمانی که کمیته ارزشیابی آثار خودش از محتوای تولید شده ناراضی باشد و حتی با خانواده نتواند آن را ببیند، اما به آن مجوز بدهد مشکلی نداریم، تا زمانی که کسی با کاربرد پر تعداد عرق و شراب و ادبیات جنسی و دود و دم و دخانیات و سبک زندگی گناه‌آلود و غربی در آثار تولیدی ما کاری نداشته باشد ما هم کاری نداریم و احترامشان را هم داریم، اما اگر قرار باشد صداوسیمای جلیلی برنامه طنز بسازد که هم بخنداند و هم سالم باشد، برنامه قرآنی و معنوی برای شبکه ۳ بسازد که هم مشکل بی‌مخاطبی شبکه قرآن را نداشته باشد و هم میلیون‌ها نفر را پای سفره افطار غرق نور و معنویت کند، جای احساس خطر است و معلوم می‌شود که قهرکردن‌های ما با صداوسیما به اندازه پریدن پشه‌ای از روی شاخه‌ای مسئولان صداوسیما را ناراحت و نگران نکرده است و این ماییم که ضرر کرده‌ایم و این تریبون را از دست داده‌ایم. در حقیقت مشکل این عده با عنوان «نظارت» نیست با اعمال «نظارت» و «سالم‌سازی» است.

واقعیت این است که مدت‌هاست نبرد بی‌سابقه و خاموشی برای نابودی و ویرانی مهم‌ترین بلندگوی رسانه‌ای نظام یعنی صداوسیما در جریان است.

این واژه «نبرد» یا «جنگ رسانه‌ای» یک تعبیر فانتزی برای قشنگ کردن عبارات این مقاله نیست؛ واقعیتی است که نه لشکریان آن‌طرف آن را تکذیب می‌کنند و نه مجاهدان این جبهه؛ و هرچه مجاهدت در سالم‌سازی و نفی سلبریتی‌سالاری در این جبهه بیشتر می‌شود خوف و ترس در لشکر مقابل هم بیشتر می‌شود.

از اوایل تزریق یکصد میلیارد تومانی فلانی در دولت بهمانی برای تأسیس و راه‌اندازی وی. او. دی‌ها تا همین سال‌های اخیر و کودتای خزنده و مهمی که برای قبضه کردن همه جبهه رسانه‌ای کشور رقم خورد و ثروت افسانه‌ای حامی وی. او. دی‌ها و به تدبیر کثیفی که می‌کوشد آن‌ها را گام به گام فرمانروای مطلق رسانه کند، یک نبرد تمام‌عیار راه افتاده است.

حال فرض کنید در این معرکه خود شما فرمانده میدان صداوسیما می‌شوید و می‌بینید جمعی مشغول همکاری با عوامل کودتا هستند! بله، یا باید تسلیم شوی و با آن‌ها سازش کنی و کاری به کارشان نداشته باشی و اجازه بدهی سبک زندگی و اخلاق و رفتار و مناسبات اجتماعی تو و مردم را آن‌ها رقم بزنند یا مردانه، با هرچه در توان داری بجنگی. طبیعی است که اگر نبرد را انتخاب کردی، تولیداتت کم می‌شود، مردم ناراضی می‌شوند، از تعداد مخاطبانت کاسته می‌شود و... چرا؟ چون آن‌ها با پول و با تکیه بر آزادی و بی‌قانونی و ولنگاری نظارتی، همه حرفه‌ای‌های تولید را بنده زرخرید می‌کنند یا مرعوب و خانه‌نشین! و شما، چون تولیدکننده وفادار و کم‌توقع نساختی و نداری، روز به روز ضعیف‌تر می‌شوی! اینجا کافی است اندکی خطا و کج‌سلیقگی هم چاشنی کار مدیریتی شما بشود تا ماجرا بهانه و سرعت بیشتری پیدا کند و جبهه رسانه‌ای دشمن، همه کاسه و کوزه‌ها را سر تو بشکند.

برگردیم به همان حرف قبلی؛ حتی اگر جبلی و جلیلی ضعیف هم بوده باشند، دعوا اصلاً و ابداً نباید با آن‌ها باشد. دعوای اصلی با آن‌هایی است که بر خلاف صریح قانون اساسی، اسب تروای جبهه رسانه‌ای دشمن را از در قلعه نظام وارد و در داخل تزئینش کردند و مدام هم تقویتش می‌کنند. آن‌ها هیچ نظارتی را بر نمی‌تابند، هیچ مدیریت و استانداردی را قبول ندارند و حالا هم دنبال قرارداد (بخوانید اجاره) پنج‌ساله هنرپیشه‌ها و عوامل هستند!

روند فعلی را یک بار دیگر مرور کنیم: شما برای ساخت یک مستند ساده مجوز لازم دارید. برای ساخت فیلم سینمایی و سریال هم همین‌طور، آن‌قدر که دوربین بی‌مجوز شما بلافاصله در خیابان توقیف می‌شود. اما وی. او. دی سریال چند ده قسمتی را بدون هیچ مجوزی با پشتیبانی مالی و اداری آن بانک و فلان اپراتور و بهمان شخصیت سیاسی می‌سازد! نه نظارت بر فیلمنامه، نه برعوامل و نه بر هیچ چیز دیگر! باورش سخت است، اما واقعاً با نظارت صفر و دستمزد بسیار بالاتر! در ایام عید هم می‌بینیم که سریالشان با تیراژ بالا پخش می‌شود و وقتی بوی گند عدم نظارت بر آن همه‌جا را می‌گیرد، تازه بعد از پانزدهم فروردین و پایان تعطیلاتِ مسئولان نظارتی دلسوز! آن را پایین می‌کشند تا موارد خلاف عفت و حیا و... را ممیزی کنند!

بله، ساترا و صداوسیما حتماً ضعف دارند، حتماً بد عمل می‌کنند، حتماً دیر عمل می‌کنند، حتماً گاهی بدسلیقگی و سختگیری دارند، اما در هر صورت در این میدان دارند مبارزه می‌کنند. در این کودتا، نوک تفنگ را به سمت فرماندۀ جبهۀ خودی نگیریم؛ حتی اگر دلایل منطقی برای دلخوری از او داشته باشیم. در عوض به پیوند وی. او. دی، با اپراتورها، بانک‌ها و سرمایه‌گذاران ناشناس و مشکوک و برخی مجموعه‌ها بیشتر فکر کنیم...

منبع: روزنامه جوان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها