نمونه مشهور اخیر آن انیمیشن برادران سوپرماریو است که عنوان پرفروشترین اقتباس بازی ویدئویی تاریخ سینما را از آن خود کردهاست. اما اگر به لحاظ کلاسیک بخواهیم نگاه کنیم همچنان کتابها و روایتهایشان جزو سردمداران سینمای اقتباسی هستند. یکی از آثاری که به گفته سازندگانش در مرحله نگارش و تولید از منابع مهم تاریخ دفاعمقدس اقتباس شده، فیلم سینمایی «دسته دختران» است. این فیلم، اولین اثر سینمایی حوزه دفاعمقدس محسوب میشود که زنان مبارز حاضر در جنگ را به عنوان قهرمانان اصلی داستان نشان دادهاست. در این گزارش گریزی میزنیم به داستان دسته دختران و اینکه کدام واقعه تاریخی را روایت میکند و از کدام منابع اقتباس شدهاست؟
قصه از کجا شروع شد؟
یکی از شدیدترین درگیریهای روزهای آغازین جنگ تحمیلی و هجوم ارتش بعثی به ایران، در دهم مهر ۵۹ و حوالی میدان راهآهن خرمشهر اتفاق افتاد. با این حال لشکر زرهی ارتش عراق نوزدهم مهر از رودخانه کارون در منطقه مارد عبور کرد و با بستن جادههای خرمشهر- اهواز و آبادان- اهواز، خرمشهر را بهطور کامل به محاصره درآورد. در این شرایط دیگر کمک به نیروهای مدافع شهر ممکن نبود و نیروهای عراقی در شامگاه بیست و یکم مهر خود را به مدخل خرمشهر رساندند.ماجرای دسته دختران از شدیدترین روز نبرد آغاز میشود، یعنی همان دهم مهر ۵۹ اما در این هنگامه دود و خون و آتش و گلوله، کمتر شاهد صحنههایی از درگیری مردانه در میدان جنگ هستیم. در واقع با توجه به نوع روایت داستان و قهرمانان آن، تمرکز بیشتر رخدادها به نقش کمتر به نمایش درآمده حضور زنان در جبهههای جنگ است. تا پیش از این زنان در آثار دفاعمقدس در نقشهایی مانند، پرستار جنگ، همسر، دختر و مادر رزمنده به تصویر کشیده شدهبودند ولی هیچ وقت نقش اصلی و هدایتکننده داستان را بر عهده نداشتند و در واقع از عناصر اصلی داستان در کنار قهرمانان مرد روایت محسوب میشدند. اما در فیلم دسته دختران، دوربین بیننده را از جایگاه روایی زنان حاضر در آن دوران با خود همراه میکند.
مرور منابع اقتباسی دسته دختران
فیلمنامه این اثر سینمایی به قلم منیر قیدی، میلاد اکبرنژاد و ابراهیم امینی نوشته شدهاست. نویسندگان این پروژه علاوه بر تحقیق و جستوجو در منابع مختلف و مصاحبهها و گفتوگوهای موجود، سری به ادبیات دفاعمقدس زدند و بنا به صحبتهای منیر قیدی در یکی از مصاحبههاکه گفت: «... پوتینهای مریم، روزگاران۱۳، خانهام همین جاست، پاییز۵۹، دا، زیباترین روزهای زندگی، ساجی، صباح، چراغهای روشن شهر، شماره پنج و گلسیمین از جمله کتابهای مورد مطالعه ما در طول سه ماه بود.» برخی از این کتب برای علاقهمندان شناخته شدهاست ولی بد نیست تا مروری کوتاه بر آنها و آثار مشابه با محوریت زنان در دفاعمقدس داشتهباشیم.
«دا»
یکی از مشهورترین کتابها در زمینه حضور زنان ایران در دفاع مقدس، کتاب «دا» نوشته سیدهاعظم حسینی براساس خاطرات سیدهزهرا حسینی است. در این اثر، فضاسازی به واسطه جزئیات و ظرافتهای آن، سمت و سویی کاملا داستانی یافته و اشیاء، بوها، صداها، رنگها و خوابها و تقریبا تمام آنچه که به طور معمول اطراف خواننده کتاب هستند، استفاده و کارکردی بامعنا در روند روایت داستان به خود گرفتهاند ... به همین دلیل خواننده را با خود همراه میکند و تجربهای از آن ایام و رخدادهای هولناک آن دوران را ولو برای کسانی که تجربهای در این خصوص نداشتهاند، خلق میکند. خواننده این کتاب پس از خواندن آن دیگر نمیتواند فضا و رخدادهای آن را فراموش کند؛ مخصوصا یادآوری این موضوع که مدام برای مخاطب این موضوع یادآوری میشود که تمام این اتفاقات تکاندهنده، بخشی واقعی و جداییناپذیر از زندگی و جوانی یک زن است. زنی که مرگ را تنها در صدای آژیر خطر یا بمباران هوایی تجربه نکرده، بلکه فراتر از یک حس ترس، با آن چشم در چشم مواجهرشده و سردی و تلخی آن را تا عمق جان خود حس کرده و زندگی را از دل مرگ بیرون کشیدهاست.
« پوتینهای مریم»
«پوتینهای مریم» نوشته مریمامجدی به واسطه حضور فعال نویسنده در موقعیتهای مختلف، امکان مرور و بررسی بسیاری از رویدادهای مهم در خرمشهر را از اشغال تا آزادسازی برای مخاطبان فراهم میکند. وقایع مهم و مختلفی مانند تشکیل گروه خلق عرب، درگیریهای عقیدتی و سیاسی با گروهک مجاهدین خلق، نفوذ منافقین در سپاه، مظلومیت و مقاومت مردم برای حفظ خرمشهر، تنهایی مردم بازمانده و مقاومت آنها و... حلقههایی از زنجیره زندگی زنی است که برای دفاع از سرزمین مادری و شهری که با خاطرات کودکیاش گره خوردهاست، کلت به کمرش میبندد و با اسلحه ژ-۳ در دست پا به میدانی میگذارد که همگان آن را میدانی مردانه میدانند.
«روزگاران ۱۳»
کتاب «روزگاران ۱۳» اثر بتول کازرونیان یکی از مجموعه کتابهای انتشارات روایت فتح است که به روزهای سخت خرمشهر و نقش زنان در مقاومت آن میپردازد و حاوی خاطراتی از فداکاری زنان در پشتجبهه را بیان میکند؛ خاطراتی که محور اصلی آنها به حضور زنان خرمشهر در جنگ تحمیلی پرداختهاست. کتاب روزگاران ۱۳ چگونگی کشیده شدن غیرمنتظره جنگ به خرمشهر و اتفاقات و رویدادهای سخت شهر در آن برهه زمانی را بیان میکند؛ اینکه چگونه مردم خرمشهر مجبور به ترک خانههای خود شدند و در این میان چه تعداد از آنان برای مدتها از هم بیخبر بودند با این حال پشتجبهه را رها نکردند و تا آخرین لحظه به استقامت در برابر دشمنان پرداختند. این کتاب در مجموع صد خاطره از زبان زنان خرمشهر و کسانی که در سختترین شرایط خرمشهر را رها نکردند، حکایت میکند و تمامی این خاطرات بهصورت خاطره شفاهی بیان شده و کمترین دخل و تصرفی در آن رخ دادهاست. داستانها بسیار کوتاه است و در عین حال جذابیت خاص خود را دارد و مخاطب با خواندن آنها میتواند به حال و هوای آن روزهای خرمشهر بازگردد. این موضوع یکی از ویژگیهای خاص کتاب روزگاران ۱۳ است، زیرا مخاطب از خواندن آن خسته نشده و درعینحال اطلاعات ارزشمندی را کسب میکند.
«خانهام همین جاست»
«خانهام همین جاست» نوشته گلستان جعفریان روایتی است از روزهای سخت و دشوار حمله عراق به خرمشهر آن هم در شرایطی که اغلب زنها شهر را ترک کردهاند. کتاب در واقع خاطرات واقعی افسانه قاضیزاده از رویدادهای هجوم دشمن به خرمشهر است. افسانه دختر ۱۸ ساله خرمشهری، همراه با خواهر و برادرش در شهر میمانند و کار رسیدگی به مجروحان را شروع میکنند. خانواده او سوار بر وانتی پر از جمعیت همسایهها شهر را ترک میکنند اما او حاضر به ترک شهر نمیشود و مسجد را برای امدادرسانی انتخاب میکند. او سپس برای کمک به مجروحان به بیمارستان شهر میرود و در آنجا با صحنههای دردناکی مواجه میشود که تا بهحال نه دیده و نه شنیده است. پس به مسجد جامع شهر میرود و مشغول تدارکات میشود و مدتی را هم در بیمارستان در اتاق عمل مشغول به خدمت میشود. قاضیزاده در این کتاب از خاطرات دوران جنگ میگوید؛ از مجروحها، کشتهها و شهدا، زنان و مردان و کودکان بیپناه. او همینطور از وضع بهداشت و اسکان جنگزدهها هم میگوید. خاطرات این کتاب، روایت عینی سختیهایی است که طی ۳۴ روز بر مردم خوزستان رفت. به گفته منتقدان نسبت به دیگر آثار منتشر شده این حوزه دارای ایجاز بوده و همچنین روایتی صریح و جذاب دارد.
«پائیز ۵۹»
«پائیز ۵۹» اثر رقیه میرابوالقاسمی با نگاهی به خاطرات زهره ستوده، در واقع روایتی ساده و خودمانی است. کتاب را که دست بگیریم، حس میکنیم زهره ستوده کنارمان نشسته و مشغول روایت خاطرات آن چیزی که برایش رخ داده، است. آغاز کتاب در نوع خود زیبا و جذاب است؛ کتاب با شکستن تصورات راوی از لباس سربازی و تفنگ آغاز میشود. ستوده کنار یک سرباز روی زمین مینشیند و به شهرش میاندیشد و به این طریق واگویی خاطرات خود را آغاز میکند. او از خود و اعضای خانوادهاش و داستان آنها میگوید؛ از استخدام برادرش، ورود خواهرش به دانشسرا، از راهپیماییهای انقلاب و از سرایت آشوبهای قومی به خرمشهر. در میان خاطرات او میتوان لحظه به لحظه جنگ را بهوضوح دید. جایی که ستوده از آشوبهای قومی (که با عنوان اختلافات عرب و عجم شکل میگیرد)، بهوضوح حرف میزند و روایتش بهگونهای است که میتوان چگونگی وقوع و شروع جنگ در خرمشهر را بهتر درک کرد. راوی بهعنوان یک شاهد عینی سعی میکند در این کتاب، خاطراتش را با حالتی مستندگونه بیان کند تا روزهای مقاومت خرمشهر را با شکلی نزدیک به واقعیت به ما ارائه کردهباشد.
«زیباترین روزهای زندگی»
کتاب «زیباترین روزهای زندگی: خاطرات سیده فوزیه مدیح» نوشته سمیه شریفلو، روایتگر حوادث و اتفاقات دوران جنگ تحمیلی است. در این کتاب که با زبانی شیوا و روان این رخدادها را بیان میکند، سمیه شریفلو تلاش کرده تا بهشرح سرگذشت فوزیه مدیح و رشادتهای او و خانوادهاش در زمان جنگ پرداخته و تاثیر حضور بانوان را در آن دوران سخت و حساس کشور به تصویر بکشد. زیباترین روزهای زندگی در میان انواع ادبی، گونه خاطره دارد و از میان اقسام شیوههای خاطرهنگاشتههای جنگ مبتنی است بر گونه شفاهی روایت. این کتاب تاریخ شفاهی نیست اما ابزارهای تاریخ شفاهی در آن بهوضوح دیده میشود و بهعلت تلاش و پژوهش قابلتوجهی که در آن صورت گرفته و مستندنگاری و اسناد شفاهی و کتبی متعددی که برای استناد آن ارائه شده، اطلاعات قابل قبول و مطمئنی را در خود جای داده که قطعا در بررسیهای علمی و پژوهشی مورد استناد قرار خواهد گرفت.
«ساجی»
کتاب «ساجی» نوشته بهناز ضرابیزاده به روایت خاطرات نسرین باقرزاده همسر سردار شهید بهمن باقری (فرمانده مخابرات قرارگاه نوح) میپردازد. ساجی روایتی است از زندگی شهید باقری و همسرش که یکی از زنان مقاوم و مبارز در روزهای سخت خرمشهر بود. این اثر در انتشارات سوره مهر چاپ شدهاست. روایت این کتاب از سالهای کودکی نسرین باقرزاده در خرمشهر آغاز شده و تا زمان جنگ در این شهر ادامه پیدا میکند. چند روز نخست جنگ خانواده باقرزاده در خرمشهر بودند اما به ناچار خرمشهر را ترک کرده و مانند خیلی از خانوادهها روانه شیراز میشوند، ولی مردها در شهر میمانند و از این شهر حفاظت میکنند. بانوان یا به خرمشهر و بوشهر میروند و یا در شهرهای دیگر پراکنده میشوند اما راوی این خاطرات به خاطر اینکه در خرمشهر و کنار همسرش میماند، به شهرهای مختلفی مانند قم، ماهشهر و آبادان رفته و مدتی را در این شهرها زندگی میکند. او روزها و شرایط سختی را تجربه میکند و دوباره به خوزستان بازمیگردد تا اینکه سردار باقری ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ به شهادت میرسد. این اثر روایت خانمی است که هرگز فکرش را هم نمیکرده جنگ وارد خانهاش شود. او بدون سلاح میخواهد از کیان و خانوادهاش دفاع کند. اکثر اقوامش شهید شده و وقتی همه چیزش را از دست میدهد، همچنان در پایان کتاب به بازسازی خرمشهر امید دارد. قطعا این حس زندگی که مملو از امید است، برای شما دوستداشتنی خواهدبود.
صباح: خاطرات صباح وطنخواه
کتاب «صباح: خاطرات صباح وطنخواه» نوشته فاطمه دوستکامی، روایتگر زندگی یکی از چهرههای مطرح شده در کتاب سرشناس «دا» است که به دفعات زیادی از او در این اثر یاد شدهاست.فاطمه دوستکامی پس از آشناییاش با وطنخواه بهواسطه سیدهاعظم حسینی (راوی کتاب «دا»)، توانست خاطرات این شخصیت ویژه را گردآوری کرده و در مدت دو سال به رشته تحریر درآورد. صباح وطنخواه از زنان امدادگر فعال در شهرهای آبادان و خرمشهر است که در ماجرای اشغال خرمشهر و همچنین مقاومت مردمی در مقابل اشغال، نقشآفرینی فراوانی داشتهاست. به عقیده فاطمه دوستکامی، صباح دختری است با روحیهای پرسشگر که اسلام و انقلاب اسلامی را مرحله به مرحله جستوجو کرده و به شناخت و البته یقین رسیدهاست. او با حجاب بود نه به این دلیل که در خانوادهای مذهبی متولد شده، مرید امام بود نه به خاطر اینکه جو غالب سالهای منتهی به پیروزی انقلاب و بعد از آن چنین میطلبید؛ مدافع شهرش بود نه به این علت که سرپناهی نداشت و به ناچار در خرمشهر مانده و از آن دفاع کردهبود. همانطور که در این کتاب خواهید خواند، صباح وطنخواه نمایندهای است از نسل انقلابی آن سالها، با آگاهی و بصیرت مسیر زندگی و عقیدهاش را انتخاب کرد و پای تمام سختیها و مشکلاتش ماند. علت روایت کردن خاطرات صباح وطنخواه را در این اثر پس از سالها سکوت میتوان حوادث سال ۸۸ عنوان کرد. به گفته خودش: «وقتی دیدم ما با سکوتمان یک قدم کنار کشیدیم اما در عوض دشمن با هیاهو چندین قدم به سمت ما آمد و سعی کرد جای حق و باطل را در نگاه مردم عوض کند، دیگر نتوانستم سکوت کنم. حالا احساس تکلیف میکنم و امیدوارم با روایت آنچه در سالهای گذشته بر من و دوستان همرزم رفته، بتوانم دلی را نرم و اندیشهای را بیدار کنم.»
شماره پنج
کتاب «شماره پنج» نوشته مرتضی قاضی توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاعمقدس منتشر شدهاست و به نقش زنان در مقاومت آبادان به روایت فاطمه جوشی میپردازد. فاطمه جوشی راوی کتاب شماره پنج، از ابتدای جنگ، فرماندهی بسیج خواهران سپاه پاسداران آبادان را عهدهدار بود و در دوران دفاع مقدس، به خصوص در طول یک سال محاصره آبادان، نقش مهمی در سازماندهی خواهران این منطقه داشت. نویسنده در این کتاب فقط به بیان خاطرات فاطمه جوشی نمیپردازد، بلکه فعالیتها و نقش زنان منطقه آبادان در سالهای ابتدایی دفاعمقدس را هم بازگو میکند. نحوه مقاومت مردم آبادان تا پیش از عملیات ثامنالائمه و شکست حصر آبادان، زنان شهید آن دیار، نحوه تدارک و پشتیبانی از رزمندگان، چگونگی سازماندهی بانوان و شیوه فرماندهی بسیج خواهران و... از جمله موضوعات مورد توجه این کتاب است که در ۱۴ جلسه گفتوگو در تهران و آبادان گردآوری شدهاست. دوران هشـت سال دفاعمقدس درعین حال که تهدیدی برای کشـور بود فرصتهای مغتنمی را نیز در ابعاد مختلــف ایجاد کرد. این کتاب سعی دارد بخشی از این دستاوردهای مثبت را به خواننده منتقل کند. خوانندهای که شاید نسل تازهای باشد که جنگ را ندیدهاست.
«گل سیمین: خاطرات سهام طاقتی»
کتاب «گل سیمین: خاطرات سهام طاقتی» نوشته ناهید سلمانی، خاطرات یک زن خرمشهری از دوران جنگ تحمیلی در بین سالهای ۵۹ تا ۶۱ است. راوی در این خاطرات با دقت و ظرافت، واقعه اشغال خرمشهر توسط عراق بعثی، حوادثی که به واسطه این رخداد توسط ارتش دشمن رخ داد، نحوه آزادسازی خرمشهر، عملیاتهای ثامنالائمه و بیتالمقدس برای شکست حصر آبادان و فتح خرمشهر و نیز خاطراتی از شهیدانی چون محمد جهانآرا، مهدی آلبوغبیش و... را روایت میکند. او در خاطراتش، از واقعه اشغال خرمشهر توسط دشمن تا آزادسازی آن را بازگو میکند. تأثیرپذیری خود از شهادت دو نفر از دوستان امدادگرش با نامهای شهناز حاجیشاه و شهناز محمدی را شرح میدهد و صحنههای دلخراشی از جنگ و شهادت مردم خرمشهر و آبادان را با قدرت و تأثیر جادویی کلامش به نمایش میگذارد. روایتهای اثر تا جایی در عین صداقت دقیق و جزء به جزء بازگو میشود که مخاطب خود را در آن فضای هولناک حس میکند و با شخصیتهای حاضر در این خاطرات احساس نزدیکی و آشنایی به دست میآورد. مطالعه گل سیمین احساسی متفاوت نسبت به جنگ را در مخاطب به وجود میآورد که در آن لطافت روح یک زن را در بحبوحه سختترین روزهای تاریخ یک سرزمین، با حقیقت جنگ ترکیب کردهاست. این اثر تصویر کلیشهای از حضور زنان در جنگ را دگرگون میکند؛ در حالی که دفاعمقدس صحنه رشادت زنان و مردانی بوده که خاطراتشان را در هیاهوی زندگی روزمره گم کردهاند؛ زنان و مردانی که قلبشان گنجینهای از خاطراتی تأثربرانگیز است.
«یکشنبه آخر»
«یکشنبه آخر» نوشته معصومه رامهرمزی هم روایتی زنانه و موفق از جنگ را به واسطه حضور دختر جوانی که جنگ از او آدم دیگری میسازد، ارائه میکند. یکی از جنبههای خاص کتاب این است که داستان را با پرداختن به گذشته شخصیت در پیش از جنگ آغاز میکند و نویسنده به مخاطب اجازه میدهد به حریم زندگی خصوصیاش راه یابد و از دغدغهها، آرزوها و رویاهای او باخبر شود. همین موضوع سبب میشود که ما خود را با شخصیت دختر نوجوان غریبه ندانیم و به راحتی با سیر تحول و تکامل او در دوران جنگ همراه شویم و مراحل دگردیسی و تغییر یک دختر نوجوان ساده و معمولی به یک قهرمان را باور کنیم. نویسنده تلاش کرده تا بین خاطره و روایت داستانیاش پیوند لازم را ایجاد کند، هرچند در بعضی قسمتها از آنجا که مستند بودن خاطرات برایش اهمیت بیشتری داشتهاست، با کمرنگ کردن عناصر داستانی، بافت تاریخی و اجتماعی وقایع را برجستهتر کردهاست.
«عروس جنوب»
«عروس جنوب» نوشته شمسی خسروی از حضور دختر جوانی به عنوان پرستار برای بازگویی ناگفتههای دوران اشغال خرمشهر بهره میبرد. نویسنده با انتخاب روایت اول شخص این امکان را فراهم کردهاست که ما احساسات پنهانی او را به عنوان زنی که به ناگه زندگیاش به چیز هولناکی چون جنگ گره میخورد، درک کنیم. البته نویسنده همواره سعی دارد جنبههای واقعی و تاریخی داستانش را حفظ کند، از این رو مجال کمتری برای شخصیتپردازی مییابد و بسیاری از جزئیاتی که میتواند فضای آن دوران را برایمان ترسیم کند، از یاد میبرد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد