این اقدام در حالی است که دولت آمریکا سال ۲۰۱۳ صداوسیمای جمهوری اسلامی را تحریم و این سازمان را به سانسور اطلاعات متهم کردهبود. برایانای نیلسون، معاون وزیر خزانهداری آمریکا با اشاره به حمایت کشورش از اغتشاشات اخیر، عنوان کردهاست: «آمریکا از مردم ایران که در حال انجام تظاهراتهای مسالمتآمیز هستند حمایت میکند.» بسیاری از کارشناسان این تحریمها را در ادامه جنگ ترکیبی آمریکا علیه جمهوری اسلامی میدانند. در عین حال، تحریمهای اخیر آمریکا علیه رسانه رسمی جمهوری اسلامی در شرایطی است که این کشور پیش از این هم تحریمهای مختلفی را علیه سازمانهای رسمی جمهوری اسلامی وضع کردهبود. در این باره با داوود فریدپور گفتگو کردهایم.
این اولین باری نیست که غرب دست به تحریم بخشهای مختلف صداوسیما میزند کما اینکه پیش از این هم شبکه پرستی وی از سوی اتحادیهاروپا تحریم شده بود. رئیس سازمان صداوسیما پیش از این در واکنش به تحریم شبکه پرستیوی گفته بود که بار اول نیست غرب بر خلاف ادعای خود درباره آزادی بیان رفتار میکند. وی عنوان کرده بود: شبکه پرستیوی با اینکه رقبای بسیار قدرتمندش از پشتیبانی بسیاری برخوردارند و در یک عرصه نابرابر رقابت میکند، با این وضعیت حضور حداقلیاش را به لحاظ امکاناتی نمیتوانند تحمل کنند. شبکههای برون مرزی ایران، چون تجربه و آمادگی لازم را دارند، حتما از این وضعیت عبور خواهند کرد.
کشورهای غربی به دنبال جنگ روانی هستند
سخنگوی وزارت خارجه هم در واکنش به این مسأله گفته بود: «تحریم صداوسیما و پرستیوی استمرار نقض فاحش حقوق ملت ایران توسط دولت آمریکاست. جنایات آمریکا علیه ملتها و دولتهای مستقل پایان ندارد.»، اما در شرایط فعلی که غرب جنگ رسانهای تمام عیاری را علیه جمهوری اسلامی در پیش گرفته، این تحریمها چه معنایی دارد؟
داوود فریدپور، پژوهشگر رسانه و جنگ شناختی در این زمینه در گفتگو با جامجم میگوید: هر تحریمی را که اتفاق میافتد، میتوان در چند بعد بررسی کرد. یکی از مواردی که در این اقدامات مورد توجه قرار میگیرد، انجام آن در قالب جنگ روانی است. یعنی ممکن است هیچیک از این شش نفر گذرشان به خارج از کشور نیفتد، اما اینکه آنها را تحریم میکنند، بیشتر برای بار روانی و حوزه جنگ شناختی بوده و تلاش میشود در مدیران میانی ترس و وحشت ایجاد کنند. در واقع با این کار تلاش میکنند اثر روانی ایجاد کنند. یعنی یکی از ابعادی که چنین تحریمهایی میتواند داشته باشد، بعد روانی است. مثلا بسیاری از افراد تحریم شده میگویند هیچ حسابی در خارج از کشور نداریم و گذرمان به آن کشورها نمیافتد.
وی عنوان میکند: دو قالب مهم برای چنین تحریمهایی وجود دارد. اولین قالب، بعد روانی روی داخل کشور و تاثیر بر افکار عمومی است. قالب دیگر مسأله تاثیر جهانی روی افکار عمومی است؛ چرا که در موج سازیهایی که ایجاد میشود، تاثیرگذار است. به عنوان مثال شاید مهمترین تاثیر همراهی برخی سلبریتیها با موجهای جهانی، آمادهشدن افکار عمومی برای یک اتفاق خاص باشد. یعنی ابتدا یک موج خبری ایجاد میشود تا نشان دهند فضای سرکوب و خفقان در ایران حاکم است یا آزادی بیان وجود ندارد، بعد در ادامه سراغ تحریم چهرههای فعالی میروند که در حوزه خبری یا اطلاعرسانی فعال هستند. بیشترین تاثیر چنین اقداماتی در حوزه افکار عمومی هم در حوزه داخلی و هم بینالمللی است.
تحریم چهرههای صداوسیما و یک پازل بزرگ
این پژوهشگر رسانه معتقد است: اینها را باید در یک پازل کلانتر مشاهده کرد. تاثیر این موارد را باید در ترسیم پازل نهایی دید. به نظر میرسد تحریمکنندگان ابتدا تلاش میکنند ایران را با یک فضای سرکوب نشان دهند و بعد برای عینیت بخشیدن به آن، نیاز به اقدامات عملی مثل تحریم برخی چهرهها دارند.
وی درباره چرایی تحریم صداوسیما میگوید: تحریمکنندگان قبول دارند صداوسیما مرکز عمومی اطلاعرسانی و آگاهیبخشی جامعه است. از نگاه آنها صداوسیما بزرگترین رسانه داخل ایران است که مردم از آن آگاهی کسب میکنند. در مرحله بعد، تلاش میکنند از این رسانه اعتبارزدایی کنند. تمام سرمایه یک رسانه اعتبار اجتماعی آن است. اگر این اعتبار را دچار خدشه کنیم، آسیب اصلی را به آن وارد کردهایم و مخاطب را از آن دور میکنیم. این تلاش تحریمکنندگان است. در واقع نمیخواهند صداوسیما مرکز اطلاعرسانی مورد اعتماد بین مردم باشد. وقتی مخاطب به رسانه داخلی اعتماد نکند، آن وقت اتفاق بعدی رخ میدهد و این مخاطب به سمت رسانههایی میرود که متناسب با اهداف آنها موجسواری میکنند. رسانهملی یک کشور در چارچوب ساختاری که دارد، دارای اعتبار است. یعنی نمیتوان اعتبار آن را منکر شد.
فریدپور در توضیح پازل کلانتری که مورد هدف تحریمکنندگان است، عنوان میکند: به نظر میرسد دشمن از مسأله جنگ روانی عبور کردهاست. چون در جنگ روانی، اهداف مهم است. مثلا در حوزه میدانی به این فکر میکنند در یک منطقه اغتشاشات اتفاق افتاده و حالا باید چه کار کنند شدت آن بیشتر شود. اما در مرحله بعد آنچه برای آنها مهم است، ریلهایی است که بنیانهای ارزشی یک جامعه را تقویت میکنند. در پازل کلان به این فکر میکنند اگر نحوه فکر کردن آدمها را تغییر دهند، دیگر نیازی نیست به نتیجه فکر کنند؛ چون خود به خود این نتیجه حاصل میشود.
تلاش برای تغییر ارزشهای اسلامی
مسأله اینجاست که چرا صداوسیما در این پازل کلان اهمیت دارد؟ فریدپور، پژوهشگر رسانه و جنگ شناختی میگوید: صداوسیما به عنوان یک رسانه، یکی از ابزارهای مهم تحکیم ارزشهای اسلامی، انقلابی و ایرانی در سطح جامعه است. کشورهای تحریمکننده اینطور تصور میکنند که اگر رسانهملی را در سطح کلان آن پازل هدف قرار دهند، میتوانند ریلگذاری جدیدی در این حوزه انجام دهند. به عنوان مثال، بنیان خانواده و نقش مادر در جامعه ما بسیار اهمیت دارد. صداوسیما به عنوان یک ابزار میتواند با فیلمها و برنامههایش، این نقش را محکمتر کند. در این صورت یک خانواده که مادر ارزش بالایی در آن دارد، به سبک اسلامی و ایرانی و با ارزشهای تایید شده جامعه، فرزندش را تربیت میکند. اما اگر این ارزش را تغییر دهند و سبک خانواده جدیدی ایجاد کنند که مادری در آن ارزش نیست بلکه یک انتخاب است، ریلگذاری جدیدی ایجاد میشود، که خروجی آن جامعه متفاوت از جامعه اول خواهدبود. یعنی محصول یک خانواده سست و بیبنیان، آورده دیگری خواهدداشت.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد