خانواده مقتول میگویند، پدرشان فقط به دلیل جوش آوردن خودرو حوالی باغ توقفکرده بود و بچهها آلو چیده بودند و پولش را هم پیشکش کردند. با توجه به روایتهای متفاوت درباره این قتل، تحقیقات پلیسی - قضایی در این باره ادامه دارد.
فاطمه زیبا ۱۳ ساله همراه یسنا ۱۰ساله و یانا هفت ساله بعداز ظهرروزدوشنبه هفتهگذشته، شاهد یکی از هولناکترین اتفاقهای زندگی خود بودند و خواب و آرامش ندارند. مردم در فضای مجازی به شدت عصبانی هستندو باورشان نمیشود صاحب یک باغ به دلیل چند آلو به راحتی دست خود را به خون یک انسان آلوده کرده باشد.
مصطفی مفیدیفر، داماد مسعود سنچولی -مقتول- درگفتوگو با جامجم میگوید: «پدر خانم بنده اهل سیستان و بلوچستان بود، اما دوسالی میشد که برای ادامه زندگی به مشهد کوچ کرده بود که کاش نمیآمد. او در این شهر یک باب خانه و یک باغ ویلا داشت. روز جنایت تصمیم گرفت برای استراحت همراه سه دختر و همسرش به باغ ویلایش برود. در طول مسیر خودروی ۴۰۵ پدرخانمم جوش آورد و با قطع شدن برق، خودرو در حوالی یک باغ خاموش شد. او پیاده شد تا ماشین را خنک کند. در همین هنگام مادر خانمم نیز وارد باغ شد تا برای خنککردن ماشین آب پیدا کند. فاطمه زیبا داخل ماشین ماند، اما دو خواهر خردسالش دنبال مادرشان وارد باغ شدند. لحظاتی بعد فردی که برادر صاحب باغ بود، متوجه حضور آنها شد و بنای فحاشی گذاشت که در باغ من چه میکنید. مادر خانمم عذرخواهیکرد و گفت خودمان باغ داریم و بچه هستند و اشتباه کردهاند. دو سه آلو کنده بودند. با این عذرخواهی، برادر صاحب باغ گستاختر شد و بیشتر فحاشی کرد. با طولانیتر شدن مشاجره، مادر خانمم حدود ۹ میلیون تومان پول نقد همراهش را آورد و به برادر صاحب باغ گفت هرچه میخواهد از پول بردارد و بحث را تمامکند. سپس گفت ما خودمان باغ میوه داریم، به باغ ما بیا و هرچه میخواهی میوه بردار اما به بچههایم چیزی نگو. مرد مهاجم درحالی که چوب دستش بود، با برادرش که صاحب باغ بود، تماس گرفت و او را در جریان قرار داد. تمام این اتفاقات درحالی افتادکه پدر خانمم حتی نزدیک باغ هم نشد و مشغول سرد کردن ماشین بود. دقایقی بعد صاحب باغ با یک خودروی ۲۰۶ سفید و در شرایطی که یک اسلحه شکاری دو لول همراهش بود، از راه رسید. او هم دنباله بحث راگرفت که چرا به باغ آمدهاید و مادر خانمم نیز برای بار چندم توضیح داد که ما خودمان باغ داریم و خانهمان هم همین نزدیکیهاست و با شما همسایه هستیم.»
صاحب باغ کوتاه نمیآمد و مشاجره میان آنها لحظه به لحظه بالا میگرفت. مادرخانواده با دیدن این صحنه با گوشی همسرش شروع به فیلمبرداری از صحنه فحاشی صاحب باغ کرد که در همین لحظه صاحب باغ با قنداق اسلحه به شکم و دست این زن دو ضربه زد. با بالاگرفتن دعوا، مسعود که سرگرم سرد کردن خودرو بود، به کمک همسرش شتافت. برادر صاحب باغ با دیدن این صحنه، با چوبدستیاش، ضربهای به سر مسعود زد که باعث شد او نقش بر زمین شود.
داماد خانواده ادامه میدهد: «درگیری این دو برادر با مادرخانمم دوباره شروع شد که دراین درگیری، گوشی پدر خانمم شکست. بعد از مدتی با بهتر شدن حال پدر خانمم، او از جایش بلند شد تا به همسرشکمک کند که این بار صاحب باغ، ششگلوله به هوا و به سمت پاهای آنها شلیک کرد. انگار که داشت آنها را با ترساندن شکنجه میکرد. صاحب باغ وقتی دید پدر خانمم برای کمک به سمت همسرش میرود، گلولهای به سمت چپ سر و چشم چپ او شلیککرد که متاسفانه جان او را گرفت. با قتل پدر خانمم صاحب باغ و برادرش با موتور و خودرو ۲۰۶ خود از محل جنایت گریختند. بچهها به شدت شوکه بودند و فاطمهزیبا در تماس با برادرانش و همچنین پلیس، آنها را در جریان جنایت قرار داد. غروب سرانجام ماموران آگاهی از راه رسیدند و ساعاتی بعد صاحب باغ به عنوان متهم به قتل دستگیر شد و به جنایت خود اعتراف کرد.»
به گفته داماد این خانواده، مقتول وضعیت مالی مناسبی داشت و نیازی نبود کار به اینجا بکشد:« مادر خانمم ۹ میلیون تومان به صاحب باغ پیشکش کرد که پول آلوها را بردارد تا بحث تمام شود اما متاسفانه چنین اتفاق هولناکی رخ داد. خواهرخانم کوچکم که آلو چیده بود میگوید ایکاش نرفته بودم به باغ و حتی به صاحب باغ گفتم بیا آلوهایت را بگیر، نمیخواهم. یک انسان مگر چقدر میتواند خوی وحشیگری داشته باشد که به خاطر یکی دو عدد آلو جان انسانی را بگیرد. به گفته یکی از همسایهها گویا متهم به قتل قبلا هم یک پرونده تیراندازی داشته و حالا معلوم هم نیست که سلاحش مجوز داشته یا خیر. متهم به قتل حتی قصد داشت مادرخانمم را نیز با گلوله بزند که ماشه اسلحه شکست. »
دختر بزرگ مقتول نیز میگوید: «پس از جنایت، فاطمهزیبا سر پدرم را چند ساعت روی پاهایش گذاشته بود. سه خواهرم به شدت از نظر روحی آسیب دیدهاند و با یادآوری صحنههای جنایت جیغ میزنند و گریه میکنند. تنها خواسته ما از قوه قضاییه قصاص و اعدام مردی است که پدرم را به آسانی به قتل رساند.»
اعترافات متهم به قتل
بر اساس گزارش رسانههای محلی، متهم به قتل در اعترافات خود در اداره آگاهی گفته است:« با مرحوم آشنایی نداشتم. آنها وارد باغ من شده بودند و زمانی که من رسیدم، همسر و فرزندانش درون باغ من بودند و خودش هم بیرون باغ داخل خودرو نشسته بود. اول برادرم متوجه شد و به آنها گفت: اینها مال مردم است چرا این کار را میکنید؟! وقتی من هم به محل باغ رسیدم به آنها گفتم: اگر میوه میخواهید به خودم بگویید به شما میدهم! در باغ ما به روی همه باز است و دست خیر داریم. اشتباه من بود که این اسلحه کثافت را با جواز خریدم. چند وقت قبل هم به خاطر تیراندازی که در این محدوده شد عوامل انتظامی برای جمعآوری سلاح آمدند اما من اشتباه کردم که اسلحه را تحویل ندادم. مرحوم با یک چاقوی بلند آمده بود و قصد داشت مرا بزند که من چند تیر هوایی شلیک کردم ولی او بازهم به من نزدیک شد و در فاصله بسیار کوتاهی از من قرارگرفت که در این هنگام باز هم خواستم تیر هوایی بزنم ولی متاسفانه حافظ ماشه کنار رفته بود و گلوله شلیک شد.»