او این اواخر با نقش مهندس مهدی بازرگان در سریال «راز ناتمام» دیده شد که سریالی برمبنای شخصیتها و حوادث تاریخ معاصر بود و تماشاگران تلویزیون را به سالهای ابتدای پیروزی انقلاب برد. از بهرام ابراهیمی درباره نقشی که در این سریال داشته، پرسیدیم که در ذیل میخوانید.
شما ازجمله بازیگرانی هستید که هم در تئاتر تجربه حضور ارزندهای داشتهاند، هم در سینما، تلویزیون، رادیو و نمایشخانگی. در این میان، جنس تئاتر و رادیو را تا چه حدود با بقیه عرصههایی که در آنها بهعنوان بازیگر ظاهر شدهاید، متفاوت میدانید؟ شکی نیست که استمرار حضور در رادیو و تئاتر برای بازیگری که در سینما و تلویزیون ایفای نقش میکند، عشق و علاقه خاص میخواهد. آیا همچنان در رادیو و همچنین در صحنه تئاتر هم فعالیت دارید یا بهزودی خواهید داشت؟
از نگاه من هیچکدام از این عرصههای بازیگری ویژهتر از دیگری نیست. برایم یکسان است که بازی در مقابل دوربین را تجربه کنم، مقابل میکروفن باشم، کارگردانی کنم یا نقشی روی صحنه تئاتر داشته باشم. از انجام هرکدام بهنحوی لذت میبرم. در رادیو هم چه کارگردانی کنم و چه بازی، فرقی ندارد و همه عرصههایی که در آنها کار میکنم، برایم شیرین و لذتبخش است. درواقع، باید بگویم اگر اینطور نباشد، اصلا کار نمیکنم. بههمیندلیل نمیتوانم برای آنها امتیاز یا نمرهای تعیین کنم و بگویم هرکدام چه مقدار ویژه است. واقعا در تمام این حوزهها با عشق کار میکنم. درحالحاضر مشغول بازی در تئاتر «خوشدلان» به نویسندگی آقای سعید پورصمیمی هستم که کارگردانیاش را خانم پریزاد سیف برعهده دارند. در رادیو هم مشغول کار در نمایشی به کارگردانی مجید حمزه و تهیهکنندگی فرشاد آذرنیا هستم با سردبیری خانم آشا محرابی. این نمایش برگرفته از چهار رمان و فیلمنامه بود که در استودیو ۸ ضبط شد.
جدیدترین نقشآفرینی شما در تلویزیون، سریال راز ناتمام است و مخاطبان، شما را در یک سریال تاریخ معاصر با گریمی متفاوت و در نقش مهندس بازرگان دیدند که نظایرش برای هر بازیگری اتفاق نمیافتد. به نظر خودتان چه ویژگیهایی در شما و نوع بازیتان بود که گروه تولید را درباره پیشنهاد این نقش به آقای بهرام ابراهیمی به جمعبندی رساند؟
آقای امین امانی، کارگردان این کار که قبلا هم تجربه همکاری با ایشان را داشتهام، روی جزئیات صورت بازیگران و تناسب با نقشهای تاریخی خیلی حساساند. انصافا گریم درخشان محسن دارسنج هم به این اتفاق کمک کرد. قبل از گریم با خودم میگفتم که حالا شاید کمی شبیه مهندس بازرگان باشم، اما عکسی از خودم بعد از گریم، در کنار عکس مهندس بازرگان دارم که در نگاه اول نمیتوان تشخیص درست داد که من با گریم هستم و مهندس بازرگان واقعی نیستم. بابت این سریال خیلی زحمت کشیده شد و تولید خیلی سختی داشت. مجبور بودیم مکانهای تاریخی را نشان دهیم که درحالحاضر وجود خارجی ندارد و به مکانهایی رفتیم که متروکه بودند. از طرف دیگر، فیلمبرداری در فصل زمستان و اوایل بهار بود و مدتی که در آن لوکیشن بودیم، با لباسهای اندکی که سر صحنه میپوشیدم، احساس میکردم در قطب زندگی میکنم. البته باز شرایط من نسبت به بقیه کمی بهتر بود، چون من زیر بارانی معروف دکتر بازرگان که میپوشیدم، میتوانستم لباس به تن کنم، اما همه نمیتوانستند. در کل سخت میگذشت، اما سخت لذتبخش. گروه پشتصحنه و جلوی دوربین ما عالی بودند همه بچههای خوب و زحمتکش.
شخصیتپردازی انجامشده در فیلمنامه و چارچوب ذهنی کارگردان برای نمایش کاراکتر مهندس مهدی بازرگان کافی بود یا در طول تصویربرداری، پیشنهادها یا جزئیات بیشتری هم برای بازیتان در این نقش داشتید؟
اگر همهچیز خواسته کارگردان باشد، بازیگر که دیگر بازیگر نیست. میشود عروسک کوکی. معمولا یک چالشی بین کارگردان و بازیگر اتفاق میافتد که نتیجهاش میشود آن چیزی که بیننده براساس فیلمنامه، نگاه کارگردان، نگاه بازیگر به نقشش، اتفاقی که در عمل جلوی دوربین میافتد و البته بعد از آن روی میز تدوین تصاویر تماشا میکند. در هیچ فیلمی و در هیچجای دنیا اینطور نیست که بازیگر مطلقا هرچیزی را که در فیلمنامه نوشته شده است، بدون کوچکترین تغییر بازی کند. جابهجاییهایی هم اتفاق میافتد در اثر برخورد و مماشات بازیگر و کارگردان و همینطور فیلمنامهنویس که در این کار فیلمنامهنویس همان کارگردان کار بود.
با اینکه حالوهوای انقلاب و سالهای پس از آن را میشناسید، برای اینکه نقش مهندس بازرگان را با همه ریزهکاریهایش بازی کنید، به منابع و مستنداتی درباره ایشان رجوع کردید تا بهتر ایشان را بشناسید؟
همینطور که گفتید من در آن دوران بودهام از نزدیک لمسش کردهام و حافظه بسیار قویای هم دارم؛ لذا خیلی از اشتباهاتی را که ممکن بود در کار پیش بیاید، نداشتم.
از آنجا که شخصیتها و وقایع سریال راز ناتمام، از جنس شخصیتها و وقایع رخدادی در مثلا ۳۰۰ سال پیش نیست که نه شخصیتهایش در زمان حال حضور داشته باشند و نه کسی آن وقایع را از نزدیک لمس کرده باشد، شرکت در ساخت چنین اثری و بازی بجای شخصیتهایی مثل شخصیتهای راز ناتمام جسارت ویژهای میطلبد؛ چون خود کار و همه جزئیاتش بهدقت زیر ذرهبین جامعه میرود و بهشدت قضاوت میشود، چه چیز این اطمینان را به شما داد که وارد این کار شوید؟
در روند فیلمنامه، مرحوم مهندس بازرگان که یکی از شخصیتهای تاریخی کشور است، چه قبل از انقلاب و چه سالهای اول انقلاب، یعنی سال ۵۹ جزو شخصیتهای اصلی انقلاب، شورای انقلاب، کمیته استقبال از امام و ... بوده. درواقع، بهدلیل همان حافظه تاریخی که عرض کردم، من یک اشراف نسبی نسبت به بخشهایی که در تاریخ اتفاق افتاده بود، داشتم و در بخشهایی هم میدانستم که چطور باید برخورد کنم، اما درنهایت، نقش مهندس بازرگان تا جایی میرود که مرحوم رجایی و باهنر کابینه را به دست میگیرند. قبل از آن ما مهندس بازرگان را در روند سریال نداریم. یعنی زمانی که اولین رئیسجمهور انتخاب میشود، دیگر فقط به نقش آقای بازرگان در مجلس میپردازیم و ایشان در حاشیه جریانات سیاسی قرار میگیرند و نه در قلب آن. خود فیلمنامه هم همین روند را با یک دقت تاریخی تعقیب میکند و بعد هم اصل قصه برمیگردد به زندگی شهید رجایی و شهید دکتر باهنر که محور قصهاند، اما در آن اندازهای که مهندس بازرگان مطرح میشود، میدانستم که هیچ مشکلی پیش نمیآید و بهاندازهای که خود من از ایشان شناخت داشتم، مشکلی پیش نخواهد آمد. تا جایی هم که بازخوردها را در فضای مجازی دنبال کردم، عکسالعملی از مخالفان یا موافقان ایشان ندیدهام.
روزنامه جام جم