لباس و نوع پوشش از دیرباز اهمیت داشته و نمادی از فرهنگ و ارزشهای هر قوم و جامعه بوده است. در فرآیند جهانی شدن، اما نوع پوشش و لباس ملتها و کشورهای مختلف از یکدیگر اثر پذیرفته است.
کشور ما هم از این اثرپذیری در امان نبوده و حتی کار تا جایی پیش رفته که دیگر لباس سنتی و اقوام کنار گذاشته شده و حتی لباس رسمی کشورمان الگوبرداری از لباسها و پوششهایی است که در سایر کشورهای دنیا عرضه میشود. بدین معنا که مردان ما در مراسم رسمی کت و شلوار و خانمها مانتو میپوشند. این تنها یک بخش ماجراست. بخش دیگر، اثرپذیری در پوشش با خود انفعال و اثرپذیری فرهنگی را به دنبال میآورد. هر پوشش و لباسی پشتوانه فرهنگی دارد و وقتی ملبس به آن میشویم در واقع فرهنگی که در پی آن وجود دارد را هم پذیرفتهایم و در طولانی مدت متوجه میشویم که آن فرهنگ هم مانند پوششی که به تن داریم در ذهنمان رسوخ کرده است. براین اساس پوشش و نوع لباس اهمیت مییابد و باید آن را سر وسامان داد. به خصوص وقتی در پوشش اقوام ایرانی تمامی مولفههای لازم برای یک لباس مناسب را داریم. در سالهای گذشته و با وجود تصویب قانون ساماندهی مد و لباس از سال ۸۵ همچنان شاهد آن هستیم که نبض پوشش و لباس ما در دست شبکههای اجتماعی و مزونهای زیرزمینی میتپد و این مساله نقطه ضعفی بزرگ است. بهترین راهکار برای مدیریت وضعیت پوشش و حتی مباحث مرتبط با حجاب و عفاف ساماندهی مد و لباس است که اگر جدی گرفته شود و لباسهای زیبا و در عین حال پوشیده و عفیفانه تولید و عرضه شود، بخش مهمی از چالش این حوزه هم در کشورمان برطرف خواهد شد و با عنایت به ظرفیت بالقوه پوشش اقوام ایرانی به لحاظ تنوع، زیبایی، ترکیب رنگ و مولفههای زیبایی شناختی. طراحی مد و لباس ایرانی ظرفیت آن را دارد که به قطبی برای مد و پوشش اسلامی در دنیا تبدیل شود.