اما الان اوضاع خیلی فرق کرده است. برخی مجرمان و خلافکاران سابقهدار، دیگر تعارف و رودربایستی و خجالت را کنارگذاشتهاند و حالا خیلی علنی مرتکب جرم میشوند و تمام قد، از جرمشان در برابر پلیس و مالباخته و خبرنگار دفاع میکنند. نمونهاش فیلمی است که چند روز پیش از یک مجرم سابقهدار منتشر شد که در آن فیلم با لحنی عجیب از جرم و حبسیکه کشیده بود، دفاع میکرد.
مجرمان پررو
در این فیلم، مجرم سابقهداری در طرح کاشف پلیس آگاهی تهران با محوریت دستگیری مجرمان حرفهای و باندی دستگیر شد که بدون هیچ شرمندگی ازجرم خود در برابر مالباختگان و پلیس و خبرنگار صحبت میکرد. آنطور که خودش میگفت، 20بار سابقه سرقت تلفنهمراه و یک سال زندان داشت و همراه با پنج همدست دیگرش در مناطق نبرد و پیروزی تهران، تلفنهمراه مردم را سرقت میکرد تا این اواخر که خود و گروهش توسط پلیس دستگیر شدند. این مجرم، خیلی راحت درمورد جرمش صحبت میکرد. انگار نه انگار که دورتادورش را پلیس گرفته بود. مالباختهها کمی آن طرفتر منتظر بودند تا حسابش را کف دستش بگذارند و خبرنگارانی که پشت سر هم از او و بقیه مجرمان سوال میکردند. وقتی خبرنگاری از او در مورد جرمش سوال کرد، با لحن تندیگفت:« حبس رو کشیدم، به شما چه ربطی داره؟» بعد هم به مردم توصیه کرد اگر گیر سارقان گوشی تلفنهمراه افتادند، دست از مقاومت بردارند و گوشی را به سارق بدهند.
عادت به زندان
برای بعضی از مجرمان هم زندان رفتن عادت شده است و حکم پاتوق برای آنها دارد. برایشان هم فرقی نمیکند پنج فقرهشان بشود 20فقره و انگ سابقهدار به آنها بچسبد. آذر سال99 بود که ماموران کلانتری 108 نواب موقع گشتزنی، به فردی مشکوک شدند که بین خودروهای پارک شده در خیابان آزادی پرسه میزد. عملیات تعقیب و گریز شکل گرفت و مرد مشکوک، دستگیر و در بازرسی بدنی از او، تعدادی لوازم برای سرقت لوازم خودرو کشف شد. متهم بعد از دستگیری زیر بار جرم ارتکابی نمیرفت اما کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی با توجه به لوازم کشفشده که مختص سرقت لوازم خودرو بود، سابقه متهم را بررسی کردند و مشخص شد او تا آن لحظه دستگیری، 9بار به جرم سرقت و خردهفروشی مواد به زندان رفته و پس از آزادی از زندان هم به تنهایی مرتکب بیش از 200 فقره سرقت به شیوه تخریب قفل در صندوق عقب خودروهای پژو، پراید و سمند در نقاط مرکزی، غرب و جنوب غرب تهران شده بود.
جای خواب و غذای مفت
گروه دیگری از خلافکاران، مجرمانی هستند که فقط به خاطر نداشتن جای خواب و خوراک مرتکب جرم میشوند تا به زندان بروند. این دسته از مجرمان، حتی سراغ ارتکاب جرمهایی میروند که ممکن است آنها را گرفتار حبسهای طولانیمدت کند. نمونهاش زن 45سالهای است که هفته پیش به اتهام گروگان گرفتن یک دختربچه هشت ساله که همراه برادرش حوالی میدان رازی تهران مشغول بازی بود، بازداشت شد. در نگاه اول، تصور میشد علت این گروگانگیری، یک خصومت شخصی باشد اما پس از بازداشت به بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران گفت: من یک معتاد کارتنخواب هستم و سالهاست در خیابانها آوارهام. گاهی حتی پولی برای تهیه غذا ندارم و به همین علت، ناچارم گدایی کنم که بتوانم برای خودم غذا و مواد بخرم. از زباله جمعکنی تا گدایی و... دیگر خسته شدهام. مدتی قبل به زندان افتادم و تجربه زندگی در زندان برایم خیلی شیرین بود. برای همین تصمیم گرفتم دوباره خلاف کنم و زندانی شوم. یک روز که از خستگی، گرسنگی و خماری در خیابانها پرسه میزدم، دختربچهای را داخل کوچه دیدم. درست وقتی با چاقو به طرف دختربچه رفتم، مردم ریختند و پلیس را خبر کردند. دیگر لازم نبود روی سنگ یا نیمکت پارکها یا سرویس بهداشتی بخوابم. من قصد دزدیدن دختربچه را نداشتم و فقط نقش خلافکار را بازی کردم. وقتی سمت دختربچه رفتم، منتظر ماندم تا مردم پلیس را خبر کنند تا بتوانم دوباره به زندان برگردم.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد