بررسی جای خالی ژانر ماورایی و فانتزی در سریال‌ها درگفت‌وگو با عوامل تولید، منتقدان و مدیران سیما

قصه‌های پر روح!

نمی‌شود روزهای بچگی‌تان را گذرانده باشید، بدون آن‌که چیزی از ماجرای شنیده‌های نادیده و ناشناخته به گوش‌تان نخورده باشد. کدام شنیده‌ها؟ همان قصه‌هایی که هرکدام از ما زمانی با آن روزگار گذراندیم، خندیدیم، گریه کردیم، گاهی ترسیدیم و بعضی وقت‌ها هم از آن، تصویرها در ذهن‌مان ساختیم.
کد خبر: ۱۳۰۴۸۳۸

بله، ماجرای دنیای ماورا و در سوی دیگر اتفاقات تخیلی و فانتزی را می‌گوییم که همیشه طرفداران خودش را داشته تا جایی که در فضاهای مختلف از کتاب گرفته تا هنر و... ژانر مخصوص به خود را دارد.

دیدن این قصه‌ها در قاب تصویر اما لذت دیگری دارد، جریانی که در همه دنیا مدت‌هاست راه افتاده و تلویزیون هم هر از گاهی سراغش می‌رود. اما این پرداخت با وجود مخاطبانی که دارد، مدتی است خیلی کمتر از قبل و به‌خصوص دهه ۸۰ شده است.

شاید برای شما هم سوال ایجاد شود که چرا؟ ما این چرایی را از مدیران و تولیدکنندگان این مجموعه‌ها جویا شدیم، روایتی که در ادامه می‌توانید سری به آن بزنید و علاوه‌بر آن، مدتی پیش هم سراغ تازه‌ترین ماورایی این روزها، یعنی سریال «دعوت نحس» رفتیم و با علیرضا افخمی سلطان ماورایی‌های تلویزیون گپ زده بودیم. البته قبل از رفتن سراغ گفت‌وگوها بد نیست مروری هم به بعضی از مجموعه‌هایی که در این زمینه ساخته‌شده و روی آنتن رفته‌اند داشته باشیم.

مرور ماورایی

در اینجا برخی مجموعه‌ های ماورایی و فانتزی که در این سال‌ها روی آنتن تلویزیون رفته‌اند را مرور کردیم.
او یک فرشته بود به کارگردانی علیرضا افخمی را می‌توان اولین سریال با موضوع ماورایی دانست که در سال ۱۳۸۴ راه را برای ساخت مجموعه‌هایی دیگر با این حال و هوا تا حدی هموار کرد. ماجرای فرشته‌ای که شیطان از آب درآمد، موضوع اصلی این سریال بود که بهاره افشاری نقش اصلی آن را ایفا کرد و آنقدر آن زمان دیده شد که هنوز که هنوز است خیلی‌ها او را با همان نقش می‌شناسند.

پنجمین خورشید به کارگردانی علیرضا افخمی، ماه رمضان ۸۸ روی آنتن رفت. این سریال در ژانر فانتزی‌ها جای می‌گیرد و داستان آن به سفر در زمان در قالب قصه‌ای که در فضای روزمره می‌گذرد، برمی‌گردد.

مجموعه‌ای که البته برخی منتقدان با فیلمنامه آن مشکل داشتند، اما جلوه‌های ویژه‌ای که در آن به کار رفت، این سریال را با بقیه هم‌گروهی‌هایش تا حدی در آن زمان متمایز کرد. حمید گودرزی در این سریال مسافر زمان بود و شبنم قلی‌خانی هم یکی دیگر از نقش‌های اصلی این سریال بود.

اغما به کارگردانی سیروس مقدم‌ماه رمضان ۸۷ پخش شد. این مجموعه که فضای معنوی داشت، شیطان را در کالبد یک انسان که حامد کمیلی نقش آن را ایفا می‌کرد، به تصویر کشیده بود. در اغما، شیطان با بازی حامد کمیلی در قالب شخصیت‌های مختلف با هر یک از کاراکترهای قصه وارد چالش می‌شد.

اصلی‌ترین تعامل هم در طول داستان با امین تارخ که در نقش دکتر پژوهان بود، اتفاق می‌افتاد. حامد کمیلی آن زمان با این نقش خیلی دیده شد و تا مدت‌ها به نام الیاس معروف بود.

سقوط یک فرشته به کارگردانی بهرام بهرامیان، ماه رمضان سال ۹۰ از شبکه یک پخش شد. داستان این مجموعه درباره رویارویی دو دختر با فراز و نشیب‌های زندگی است که در جریان آن ایمان آنها مورد سنجش قرار می‌گیرد.

روایت داستان از زبان شیطان (با بازی محمدرضا علیمردانی) به عنوان راوی از اتفاقاتی است که در چنین فضایی قبل‌تر سابقه نداشت و مشخص شدن و حضور در آخر هم از جذابیت‌های این ماجرا بود. هدی زین‌العابدین و خاطره اسدی، دو دختر قصه و مهرداد صدیقیان هم از نقش‌های اصلی این سریال است.

ملکوت به کارگردانی محمدرضا آهنج رمضان ۸۹ روی آنتن رفت. این سریال فرشته‌ها را تجسم کرد. داستان هم درباره حاج فتاح سلطانی با بازی محمدرضا شریفی‌نیا است که پس از تصادف، دچار مرگ مغزی می‌شود و به ملکوت می‌رود.

در آن زمان هم فرشته‌ای با بازی کوروش تهامی به سراغ او می‌آید تا به گناهانش رسیدگی کند. و از طرفی دیگر داماد حاج فتاح (رضا رویگری) برای رسیدن به ثروت حاج فتاح تلاش می‌کند.

پنج کیلومتر تا بهشت به کارگردانی علیرضا افخمی از شبکه سه سال ۹۰ پخش شد. این سریال پر از روح‌های سرگردانی بود که نقش اصلی‌ترین آن را مهدی سلوکی ایفا می‌کرد. در این سریال او که در اثر ضربه در بیابانی روحش از بدنش جدا شده بود، با از طریق روح دیگری سعی می‌کند به دختری که دوستش دارد، جایش را بگوید تا نجاتش دهند. در آخر قصه هم با فوت پدر آن دختر با بازی داریوش فرهنگ، روح آقای پدر، دخترش را به او می‌سپارد. همچنین پریناز ایزدیار هم نقش آن دختر را بازی کرد. خودکشی پسر نوجوانی که می‌خواست روح بودن را تجربه کند هم از حواشی این سریال است که آن سال سروصدای زیادی راه انداخت و عوامل سریال را دادگاهی کرد.

کمکم کن به کارگردانی قاسم جعفری سال ۸۳ روی آنتن رفت. داستان آن درباره جوانی با بازی حمید گودرزی است که طی یک تصادف به کما رفت. چند جوان دیگر هم در همان زمان به کما رفته بودند که از این بین دو نفر به هوش آمدند تا کارهای اشتباه بقیه را جبران کنند.

آخرین گناه به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده، سال ۸۵ پخش شد. حمیدرضا پگاه نقش اصلی این سریال را داشت که در جریان پیوند قرنیه چشم برزخی پیدا می‌کند و تجسم اعمال و نیت مردم را می‌بیند.

و فانتزی‌ها

علاوه‌بر سریال‌ های ماورایی، فانتزی‌ها هم گونه مخصوص به خود را دارند و البته جالب است بدانید که سبقه‌شان از ماورایی‌ها هم بیشتر و مربوط به دهه ۷۰ است که خیلی از آنها مخصوص نوجوانان ساخته شده‌اند؛ مثل «تلویزیون پابلی بچه‌ها»، «زی‌زی گولو»، «مجید دلبندم»، «غول چراغ جادو» و... . در کنار آنها هم می‌شود به مجموعه‌های دیگری مثل «کت جادویی»، «روح مهربان»، «این زمینی‌ها»، «کاش و کاشکی»، «خانه سبز» و سریال‌های تازه‌تری مانند «مسافران» و «دوپینگ» اشاره کرد که در هر کدام از آنها داستان و اتفاقات خارج از واقعی رخ می‌داد.

جای خالی ماورایی‌ها زیر سایه ملودرام زدگی

مهدی آذرپندار مدیر جوان گروه فیلم و سریال شبکه سه، در گپ و گفتی که با جام‌جم داشت، از عواملی که دست و پای این ژانرها را بسته‌اند و پژوهشی که برای امکان ساخت و پخش گونه وحشت در تلویزیون داشتند، صحبت کرد، موضوعات جالب‌توجهی که خوب است در ادامه آنها را بخوانید.

با کمبود گونه‌های ماورایی، فانتزی و تخیلی شروع کنیم. به نظر شما چرا به‌خصوص در سال های اخیر ما این فضا را در تلویزیون خیلی کم دیدیم؟

مدتی است که در تلویزیون درگیر ماجرای ملودرام‌زدگی هستیم که البته یکی دو سالی است که با مدیریت‌های جدید و اهتمام آقای علی‌عسکری، در حال تلاش برای فاصله گرفتن از این مدل هستیم، به همین دلیل می‌بینید که مثلا مجموعه‌های امنیتی پلیسی در تلویزیون نسبت به قبل بیشتر شده است. در این بین نکته جدی این است که ما ظرف حدود ۴۰سال سریال‌سازی به نوعی تکنولوژی از ساخت ملودرام یا کمدی رسیده‌ایم، اما هنوز این اتفاق برای مجموعه‌های فانتزی نیفتاده، به همین دلیل رفتن سراغ آن خیلی ریسک دارد.

و شما امسال بعد از مدت‌ها این ریسک را کردید، تجربه آن چطور بود؟

بله، در نوروز با سریال «دوپینگ» سراغ این فضا رفتیم ولی واقعا مشکلات جدی خودش را داشت. قصه در مورد آدم‌هایی بود که با خوردن قرصی قدرت پیدا می‌کردند. به عنوان مثال برای همین داستان، با این مشکل روبه‌رو بودیم که بازیگر وقتی قرار است یک وسیله سنگین را به‌واسطه قدرتش بلند کند، چطور باید مقابل پرده سبز مخصوص جلوه‌های ویژه آن را بازی کند. یعنی وقتی می‌گویم به تکنولوژی این حوزه نرسیده‌ایم، یعنی در همه ابعاد چنین مساله‌ای هست. درواقع بازیگر، کارگردان، تصویربردار و همه اعضای گروه باید یاد بگیرند که یک صحنه فانتزی را چطور می‌شود ساخت. ما این تجربه را در گونه اکشن داریم، فضایی که قبل‌ترها بیشتر به سراغش می‌رفتیم. در مورد سینمای فانتزی خیلی فقیر هستیم با این حال این اهتمام وجود دارد اما برای رفتن به سراغ آن ترس و ریسک وجود دارد چون برای همه ناشناخته است.

علاوه‌بر این، دیگر چه مواردی پای این گونه را از تلویزیون بریده است؟

بخش دیگری از ماجرا هم این است که امروز همه سبد نمایشی شما همین باکس‌های اصلی است. اما قبل‌ترها این‌طور نبود و شما باکس‌های نمایشی دیگری مثل صبحگاهی و عصرگاهی داشتید، باکس سریال‌های ۹۰ شبی جدا بود و همه اینها اجازه ریسک بیشتر را به عوامل تولید می‌داد، چون اگر شکستی هم اتفاق می‌افتاد، در باکس اصلی نبود. اما الان یک باکس شدن که بخشی از آن به علت مشکلات مالی اتفاق افتاده باعث شده که حساسیت‌هایی روی این بخش‌ها وجود داشته باشد و بگویند که روی سریالی سرمایه‌گذاری می‌کنیم که ریسک کمتری داشته باشد و اینجا ملودرام از همه بیشتر این شرایط را دارد و ضعیف‌ترین ملودرام‌ها هم مخاطب خود را تا حدی دارند.

در مورد ماورایی‌ها چطور؟ چون آنها را هم کمتر می‌بینیم.

در مورد ماورایی‌ها مساله کمی متفاوت است. چند سالی بود که سریال‌های زیادی در این فضا تولید شد که بعضی از آنها واقعا مجموعه‌های خوبی بودند. اما خوب ما دو جنس سریال ماورایی داریم، برخی مثل «صاحبدلان» هستند که تکرار نشدنی است و باید نویسنده‌ای در آن حد باشد تا بتواند بازهم چنین اثری تولید شود و برخی هم مجموعه‌هایی‌اند که در آنها خوب، بد و متوسط هم وجود دارد که حول موضوع شیطان، جن، فضای بعد از مرگ و... هستند. مشکلی که در این مورد داریم، این است که انگار معارف مسیحی در آنها بیشتر به ما رسیده تا معارف اسلامی، یا بهتر بگویم؛ ما نمونه‌های مسیحی زیادی از این فیلم و مجموعه‌ها را دیده‌ایم اما در مورد نمونه‌های اسلامی آن خیلی نیست. یعنی اهتمامی هم نبوده تا این جنس سریال‌ها تولید شود. ما الان واقعا تصور دقیقی از برزخی را که به روایت اسلامی باشد در این فضا ندیده‌ایم، شاید به نویسنده‌های‌مان این موضوع درست نمی‌رسد. البته کتاب‌ها و پژوهش‌های زیادی در این زمینه وجود دارد، اما این‌که به نویسنده‌های ما برسد و به آنها توضیح دهند که در فرهنگ اسلامی تصور از شیطان، برزخ و... این است، چندان اتفاق نیفتاده.

البته در همین فضا هم اختلاف‌نظرهایی وجود دارد.

بله، تفاوت نگاه جدی وجود دارد و در بعضی موارد هم روی آن کم کار شده، مثلا در مورد از مرگ برگشته‌ها آنقدر که در غرب پژوهش شده، اینجا این اتفاق رخ نداده است و زمانی که کسی روی آن کار می‌کند و برنامه‌ای می‌سازد، می‌بینیم که آن برنامه خیلی هم مورد استقبال قرار می‌گیرد. این یعنی خلأ چنین جریانی به شدت وجود دارد. البته امسال مجموعه‌ای به اسم «دعوت نحس» توسط علیرضا افخمی در حال تولید است. با این حال چنین مسائلی وجود دارد و گاهی بین کارشناسان مذهبی صدا و سیما هم اختلاف جدی وجود دارد، مثلا یکی معتقد است که این تصویر از شیطان به‌کل غلط است و برخی هم عکس این نظر را دارند. درواقع بیشترین مساله بخش‌ ماورایی‌ها معارفی است، نه این‌که بگوییم به تکنولوژی آن نرسیده‌ایم، چون در این حوزه کارهای خوبی تولید کرده‌‌ایم و مردم هم از آن استقبال کرده‌اند. با این حال به دلیل همین اختلاف نگاه‌ها می‌توانم بگویم که «دعوت نحس» هم باعث بحث‌ها و نکاتی خواهد شد و زمانی که پخش شود، این نظرات مطرح می‌شوند.

اصلا چقدر لازم است تا در تلویزیون به سراغ این دو گونه برویم؟

فارغ از همه این بحث‌ها باید باید به این دو گونه بپردازیم و اتفاقا به این ماجرا اقبال وجود دارد. مثلا آخرین تجربه ما که سریال دوپینگ بود، ابتدا می‌ترسیدیم اگر قصه خیلی فانتزی باشد، مردم آن را پس می‌زنند. اما عملا چند قسمت اول این سریال که فانتزی‌تر بود، بیشتر مورد استقبال قرار گرفت. این نشان می‌دهد که چنین خلأیی وجود دارد و مخاطب می‌پسندد که این گونه ها را پیگیری کند. گونه وحشت و مواردی از این دست هم شاید برای تلویزیون ما خیلی توصیه نشود. اما در همه این زمینه‌ها خلأیی وجود دارد و تنها معطوف به فضای فانتزی و ماورایی نیست.

شما به دنبال ایجاد جریانی برای نمایش بیشتر این این ژانرها نیستید؟

ما هم دوست داریم که به عنوان سریال‌ساز فضایی به وجود بیاید تا شانس خودمان را در این حوزه‌ها هم امتحان کنیم. حتی روی این ماجرا فکر هم کرده‌ایم، کتاب‌هایی در این‌باره نوشته شده و به دنبال آن بوده‌ایم که اگر بخواهیم در فرهنگ اسلامی از چیزی مخاطبت را بترسانی، آن چیست؟ مثلا تصریح قرآن ما این است که هم بیم‌دهنده است و هم بشارت‌دهنده، ما با این سوال که این انذار چیست و از چه چیزی می‌ترساند؟ روی این موضوع فکر و بررسی کردیم، اما واقعیت این است که به این جمع‌بندی نرسیده‌ایم که می‌شود در تلویزیون به سراغ ژانر وحشت رفت یا نه؟ شاید تنها گزینه‌ای که به آن رسیده‌ایم، این است که برای ساعات خیلی پایانی شب، کارهایی نهایت یک ربعه‌ای تولید کنیم تا بازخوردها را ببینیم. اما در جنس کار ماورایی و فانتزی این مسائل وجود ندارد و بیشتر همان ترس است که ما مدل مرسوم سریال‌سازی‌مان را کنار بگذاریم و سراغ چنین کارهایی برویم.

فکر می‌کنید می‌شود بدون رفتن سراغ فضای معارفی برای کمتر شدن مناقشات، مجموعه‌هایی را در این فضا شکل داد؟

در حوزه ماورایی که نه، چون ما نمی‌توانیم معارف را از آن جدا کنیم. اما در حوزه ترس و وحشت اینها، مساله فرق می‌کند. در کل اینجا موضوع جدی چیز دیگری است و آن هم این است که شما با یک تلویزیون عام با چند میلیون مخاطب مواجه هستید و سیاستگذار و رسانه به این نتیجه رسیده که نمی‌تواند برای تلویزیونی که بچه، جوان و پیر پای آن می‌نشیند، یکدفعه و زمانی که فیلتری برای آن وجود ندارد، یک سریال گونه وحشت پخش کنند. به هرحال تلویزیون ما بیش از خیلی از رسانه‌های دنیا خانوادگی است و فارغ از آن‌که این کارها را در مدل مذهبی یا غیرمذهبی ببینیم، مسأله اصلی این است که آیا می‌شود یک کار ترسناک را از تلویزیون پخش کرد؟

اینجاست که بحث رده‌بندی سنی مطرح می‌شود، با وجود رعایت اصولی این بخش چطور؟ می‌شود به سراغ اتفاقات تازه‌تری رفت؟

شما فرض کنید بگویند این سریال را افراد بالای ۱۸سال ببینند. اما ممکن است در خانه‌ای یک فرد سن بالای تنها باشد یا گروه‌های حساس دیگر. منظور من این است که باید همه اینها را در تلویزیون درنظر گرفت و با رده‌بندی سنی شاید لزوما این مسائل حل نشود.

در کنار اینها موضوع فاصله با روند سریال‌سازی روز دنیا هم وجود دارد، این جریان چقدر روی شکل‌گیری چنین ژانرهایی تاثیر گذاشته است؟

عمده سریال‌سازان مطرح دنیا روال سریال سازی‌شان آنچه ما طی می‌کنیم، نیست. مسیری که در آن ابتدا طرح و بعد از تایید سیناپس و فیلمنامه را می‌خوانیم و وارد تولید می‌شویم. این مدل شما را به سمت کارهای کم‌ریسک سوق می‌دهد اما در دنیا سریال را براساس دیدن یک قسمت کامل تصویب می‌کنند، که به آن پایلوت می‌گویند. این یعنی شما متن پایلوت را می‌نویسید و بعد از تصویب، تهیه‌کننده و کمپانی برای ساخت آن هزینه می‌کنند، بعد اگر آن قسمت جواب داد، ادامه سریال را می‌سازید، در غیر این صورت همان‌جا متوقف می‌شود. زمانی که شما می‌خواهید سراغ قالب جدیدی بروید و ریسک کنید، این جریان خیلی کمک می‌کند و ماهم باید کم‌کم به این فضا برسیم، چون دیدن یک قسمت شناخت خیلی بهتری از اثر به نسبت خواندن چند قسمت می‌دهد. بنابراین رفتن سراغ روش‌های نوین سریال‌سازی ریسک پرداخت به ژانرهای مغفول‌مانده را خیلی پایین می‌آورد. به شرطی که تهیه‌کننده‌های ماهم حاضر به انجام این ریسک باشند، بازیگران حاضر شوند قرارداد یک‌قسمتی ببندند و عوامل نیز به همین ترتیب.

شما در شبکه سه به سمت این فضا نمی‌روید؟

ساز و کار سریال‌سازی بیشتر به عهده سیمافیلم است و ما در حوزه قانونگذار و تغییر ساز و کار نیستیم. در حقیقت ما مثل پیمانکار و مجری طرح‌ هستیم؛ پیشنهاد سریال می‌دهیم و اگر پذیرفته شد، به سراغ ساخت آن می‌رویم. اما در کل قرارداد بستن، واریز پول‌ها، تصویب کارها و... با سیمافیلم است و ما پیشنهاد دهنده‌ایم. با این حال خوشبختانه الان دو سه تا تهیه‌کننده هستند که حاضرند این ریسک را بپذیرند و قسمت اول یک سریال را تولید کنند و در این ریسک به شکل پنجاه پنجاه شریک باشد. هزینه آن هم به نسبت عدد و رقم‌هایی که در سریال‌های‌مان لحاظ می کنیم، چیزی نمی‌شود. البته این یک قسمت معمولی نیست و تنها شاید کمی بیشتر از چند صد میلیونی که برای همین مجموعه‌های معمولی در یک قسمت هزینه می‌شود، پول لازم باشد. اگر این اتفاق بیفتد دیگر می‌شود حدس زد که چه چیزی در انتظار هر سریالی است.

البته که تا رسیدن به این نقطه، فاصله زیادی داریم.

در حال حاضر نت‌فلیکس و دیگر سایت‌هایی که بازار دنیا را تسخیر کرده‌اند، با مدل ما سریال نمی‌سازند. واقعیت این است که در بخش دانشگاهی نیز چنین مواردی وارد نشده، در کل به حوزه سریال‌سازی به عنوان یک علم نگاه نکرده‌ایم و قالب پرداخت‌های علمی و مراجعی که وجود دارند، معطوف به سینما است. در حالی که در دنیا سریال‌سازی خیلی مهم‌تر از قبل شده است و اصلا نویسندگانی هستند که تنها متخصص پایلوت نویسی‌اند. این علم، نه این‌که به ایران نرسیده، بلکه نخواسته‌ایم سراغش برویم.

دشواری‌های تولید قصه‌های تازه

بهرنگ ملک‌محمدی که سال‌ها به عنوان مدیر سیمافیلم فعالیت می‌کرد و این روزها هم در مقام مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دو با دنیای فیلم‌ها و سریال‌ها همراه شده است؛ درباره کمبود ژانر ماورایی در تلویزیون به جام‌جم گفت: در دهه ۸۰ ما سریال‌های ماورایی خوبی ساختیم که استقبال بی‌نظیری از آن شد. در ادامه اتفاقی که افتاد این بود که یکدفعه استقبال شبکه‌ها و فیلمسازها از این فضا بالا رفت و مقداری بالانس این تعداد کار به‌هم خورد. شما می‌دیدید که در سال چندین سریال ماورایی تولید می‌شد، ولی ژانرهای دیگر کار نمی‌شدند. از سوی دیگر کیفیت این کارها هم متفاوت بودند و گاهی خوب می‌شد، گاهی هم نه.

وجود نظرات و دیدگاه‌های مختلف در حوزه ماورایی هم موضوع دیگری بود که او با اشاره به آن افزود: گونه ماورایی حوزه مناقشه‌برانگیزی است. سریال‌های ماورایی به دانش و آگاهی جدی در حیطه نگارش، تحقیق و دیگر مراحل دارد. گاهی حتی این فضا سوءتفاهم‌برانگیز است، مثلا کارشناسان حوزه مذهبی آن‌موقع گاهی انتقاداتی داشتند که البته برخی از آنها با صحبت حل می‌شد. با این حال بعد از آن‌که رنگ‌آمیزی آنتن در آن زمان جابه‌جا و تعداد این کارها زیاد شد، سازمان به سمتی رفت که کمی گزیده‌تر در این زمینه سریال بسازد تا این ژانر در تلویزیون کمتر کار شود. البته این جریان در دنیا هم هست و شما در سینمای جهان هم می‌بینید که در یک سال یک دفعه تعداد کارهای یک حوزه بیشتر از قبل می‌شود. این موضوع در سینما و تلویزیون ما هم وجود دارد.

ملک‌محمدی با یادآوری ماجرای راه افتادن دوباره این ژانر بیان کرد: سیمافیلم به‌تازگی در این فضا کار آقای افخمی را شروع کرده و زمانی که من در سیمافیلم بودم، این کار در جریان افتاده بود و الان هم دوستان دارند زحمت می‌کشند که این کار برسد، این شروعی است که آن فضا دوباره شکل بگیرد منتها با تعداد مشخص، برنامه‌ریزی و این که بدانیم هر سال چند کار در این حوزه و به چه شکل آنها را می‌خواهیم.

و اما حضور کاربلدها در جریان ساخت یک اثر ماورایی از واجب‌ترین بخش‌های این جریان است، موضوعی که او درباره‌اش گفت: در کنار اینها از سوی دیگر متخصصان این حوزه هم کم‌هستند و اینطور نیست که ما الان مثلا ۵۰ نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده در این فضا داشته باشیم. در صورتی که در این حوزه به افراد متخصصی نیاز است که این ژانر را بشناسند، چالش‌هایش را بدانند و بتوانند کار کنند. بنابراین اگر این فضا امروز باز هم در حال راه افتادن است، یعنی برنامه‌ریزی لازم انجام شده که این ژانر مثل بقیه باشد تا رنگ‌آمیزی روی آنتن رعایت شود.

فانتزی‌ها هم ژانر مغفول دیگری است که ملک‌محمدی با بیان عاملی که در این کمبود موثر است، تصریح کرد: ژانر فانتزی هم تخصص خودش را می‌خواهد. این حوزه قراردادهایی را در فیلمنامه نیاز دارد که از اول در داستان گذاشته می‌شود. مثلا در سریال «مسافران» شما می‌دانید که یکی از نقش‌ها ربات است و از ابتدا این قرارداد بین مخاطب و سازنده کار وجود دارد و نمایش داده می‌شود، به همین دلیل بیننده می‌پذیرد که او انسان نیست. بنابراین جنس نوشتن و بررسی مجموعه‌های فانتزی با سریال‌های رئال کاملا فرق می‌کند. چون در رئال‌ها و ملودرام همه چیز ثابت است. اما در فانتزی‌ها این قراردادهای دنیای معمول، شناور است.

در کنار اینها بحث مخاطب هم مطرح است، موردی که جزو عوامل تعیین‌کننده برای تصمیم‌گیری درباره چگونگی ادامه این ژانرهاست و مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دو درباره‌اش عنوان کرد: سریال‌های ماورایی و فانتزی علاوه‌بر آن‌که تیم سازنده حرفه‌ای می‌خواهد به مخاطب تربیت‌شده و حرفه‌ای هم نیاز دارد، چرا که مخاطب باید متوجه باشد که چه می‌بینید و از بعضی اتفاقات تعجب نکند. اینها کار را به‌شدت سخت‌تر می‌کند، تا جایی که من فکر می‌کنم ساختن یک کار فانتزی یا ماورایی دوبرابر یک سریال معمولی انرژی می‌برد. در دهه ۸۰ به دنبال همان نگاه‌ها و سوءتفاهمی که از آن گفتم، موارد جدی درباره سریال‌ها مطرح شده بود، اما همانطور که جلوتر رفتیم برخی از این موارد هم حل شد. مثلا در سریال او یک فرشته بود، ما شیطانی را می‌دیدیم که تجسمش فرق می‌کرد و قبلا آن را نداشتیم. اما در سریال‌های بعدی هم این تجربه به اشکال دیگری تکرار شد و ادامه پیدا کرد. حوزه ماورا خیلی مبتنی بر تحقیق و پژوهش است. کار آقای افخمی هم خیلی پژوهش‌محور است و به‌شدت باید صحنه‌های پژوهشی در نگارش اتفاق بیفتد تا سریال کمترین سوءتفاهم را به وجود بیاورد و البته جذابیت‌هایی که باید را برای مخاطب عام هم داشته باشد.

شناور بودن این گونه‌ها هم از مواردی بود که او با اشاره به آن گفت: در شبکه‌های مختلف شناور باشد و اینکه تنها در یک شبکه شاهد چنین ژانرهایی باشیم، شاید چندان جالب نباشد؛ البته می‌شود دراین باره هم صحبت کرد.

در مورد رده‌بندی سنی هم ملک‌محمدی معتقد است که تا حد زیادی این اتفاق برای مجموعه‌ها یا فیلم‌هایی که پخش می‌شود، رخ داده است و این موضوع هم جزو تجربه‌هایی است که تلویزیون به دست آورده است و در دوران درخشان کارهای ماورایی تلویزیون به این نتیجه رسید که می‌تواند رده‌بندی سنی بگذارد. البته این رسانه موظف است رده‌بندی سنی را لحاظ کند. اما دنیایی از فیلم‌ها و... در اختیار همه هست، خیلی نمی‌شود به این قضیه اتکا کرد. به هر حال در تلویزیون زمانی که صحنه‌ای محدودیت پخش دارد، باید رده‌بندی قید شود، این به خانواده می‌گوید که شما فضا را کنترل کنید و حواس‌تان باشد. در فضاهای دیگر تلویزیون نمی‌تواند دخالتی کند، اما در مورد فیلم‌ها این اتفاق افتاده است.

وی در پاسخ به این‌که با چه ملاک و معیاری یک مجموعه ماورایی یا فانتزی را برای پخش پیشنهاد می‌دهید، گفت: اولین نکته در کارهای ماورایی پژوهش است، عموما کارهای ماورایی ما مجموعه‌هایی مبتنی بر دین هستند، یعنی محتوای دینی ما به کارهای ماورایی تبدیل می‌شوند. کارهای دینی هم باید پژوهش‌های دینی قوی داشته باشد. در این شرایط است که اتفاق خوبی برای آن مجموعه می‌افتد. برای کارهای فانتزی من تصورم این است که این مجموعه‌ها بیشتر مورد پسند کودکان و نوجوانان یا گروه خاصی است. این یک مقوله جداست که باید مخاطب‌شناسی شود تا متوجه شویم که مخاطب چه کارهایی را در این فضا دوست دارد. به همین جهت لازم است که سلیقه مخاطب امروز شناسایی شود، چون مثلا اگر الان فیلم‌های فانتزی دهه ۶۰ را پخش کنیم، شاید از آن استقبال نشود، از همین رو این که برای چه کسی می‌خواهیم چنین کاری را بسازیم، موضوع اصلی است که باید روشن شود.

اما این‌که می‌شود به جز کارهای ماورایی، سراغ فضای دیگری رفت که تنها معطوف به مسائل دینی نباشد، موضوعی بود که ملک‌محمدی در آخر در پاسخ به آن گفت: در این دست سریال‌ها ما از هر چه بخواهیم بگوییم به این فضا برمی‌گردد، مثلا اگر بخواهیم پیامی را برسانیم یا موضوعی را بگوییم، باز هم به همیـــن فضا می‌رسیم.

دست‌مان برای تخیل بسته است
رویا غفاری / فیلمنامه‌نویس

در مورد گونه ماورایی کارهایی در تلویزیون انجام شده و ما «یادآوری» را در همین فضا کار کردیم اما مشکلی که در گونه ماورایی با آن درگیر هستیم، این است که دست‌مان برای تخیل باز نیست، چون به‌هر‌حال ما مبانی اعتقادی‌ای داریم که باعث عدم امکان فراتر رفتن از آن می‌شود. در حالی که ما وقتی می‌گوییم ماورا، با تخیل، هرچیزی می‌شود وارد آن شود اما ما نمی‌توانیم وارد هر چیزی شویم. در نتیجه سمت این گونه رفتن برای نویسنده خیلی دشوار است و مدام گفته می‌شود که نمی‌شود این‌گونه نوشت، چون از نظر معارفی درست نیست. در کشورهای دیگر دست نویسنده برای تخیل باز است و هر آن چیزی که غیر از جسم مادی است را نویسنده می‌تواند تخیل کند. این نگاه هم کار ما را سخت می‌کند.

در مورد کارهای فانتزی هم بیشتر مسئله اجرای آن مهم است و در تلویزیون ما باید با این موضوع دست و پنجه نرم کنیم، در واقع فانتزی‌ها دشواری که برای گونه ماورایی از آن گفتیم را ندارد، اما از سوی دیگر امکان اجرای آن چیزی که تخیل می‌کنید یا وجود ندارد و یا خیلی سخت و هزینه‌بر است تا جایی که باعث می‌شود کسی کمتر سمت آن بیاید.

به هر حال اینها دشواری‌هایی‌اند که باعث شده این دو ژانر چندان پا نگیرند.

چارچوب‌های تعیین‌شده هم به خودی خود بین تعیین‌کنندگان آن در جزئیات محل اختلاف است و همه اینها دست و بال نویسنده را می‌بندد.

ژانر وحشت هم وارد بحث ماورا می‌شود. زمانی من روی موضوعی کار کردم که چون هنوز ساخته‌نشده، نمی‌توانم واضح از آن بگویم اما آن هم یک فضای رعب‌انگیز داشت که به آن اشکال گرفتند و گفتند که بر مبنای چارچوبی که داریم، نمی‌شود چنین چیزی داشته باشیم. در واقع این درگیری که با واقعیت داریم، خیلی شدید است و زمانی که می‌خواهیم خارج از آن واقعیت قدم برداریم و سمت داستان‌های دیگر برویم، بازهم آن بخشی از واقعیت ذهنی که به آن این‌طور نگاه می‌شود، نمی‌گذارد که این اتفاق بیفتد.

من فکر می کنم مخاطبان ما کاملا از این دو فضا استقبال می‌کنند. حداقل در تجربه‌ای که در ژانر ماورایی داشتیم، دیدیم که مورد اقبال بینندگان بسیاری قرار گرفت. به طور کلی مخاطب دوست دارد وارد فضاها و دنیاهایی شود که تصور آن برای خودش دشوار است یا تجربه‌اش را ندارد. اینها برای مخاطب خیلی جذاب است؛ به‌ویژه آن‌که در این سال‌ها ما خلأیی هم در این فضا داشتیم و خیلی از آن استقبال خواهد شد و به هیچ‌وجه نمی‌شود گفت که مخاطب آن را پس می‌زند. مشکل ما هم با مخاطب نیست، بلکه درگیر همان مواردی هستیم که از آن گفته شد.

در مورد ژانر فانتزی بحث جلوه های ویژه و... خیلی به نسبت یک سریال رئال پرهزینه است اما در مورد ماورایی‌ها قصه همان است که صحبتش شد. راستش را بخواهید این‌طور به نظر می‌رسد که جدا از بحث مضمونی کسانی که طرح‌ها را پیشنهاد می‌دهند به دنبال یک کار متفاوت نیستند. یعنی در حوزه ساختار هم اغلب راحت اتفاق تازه را برنمی‌تابند، طرف آن نمی‌روند و ترجیح می‌دهند در همان حوزه شناخته‌شده کار کنند. این ساختار و ترجیح برای ثبات در آن در همه ژانرها وجود دارد.

باید مواظب ذهنیات مخاطب باشیم
جبار آذین / منتقد

در جهان سینما یکی از گونه ها و ژانرهای پر طرفدار به ویژه از سوی کودکان و نوجوانان گونه فیلم‌های فانتزی است. در سینما و البته تلویزیون هم در این راستا گام هایی در جهت تولید آثار مخاطب پسند برداشته شده است. اما به‌رغم تولیدات فانتزی و تخیلی که با توجه به نوع بینش و باورهای جامعه بر آن باورهای اعتقای و دینی هم افزون شده است، عمدتا در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ جایگاهی بین بینندگان سیما و تماشاگران سینما پیدا کرد. از آن پس به دلایل مختلف این‌گونه تولیدات چندان ادامه نیافت و نتوانست در عرصه سیما و سینمای ایران تبدیل به یک ژانر و جریان مستمر باشد که فیلمسازان و مجموعه‌سازان مختلف بتوانند با تولید آثار فراوان در جهت رونق و تثبیت این حوزه به حرکت دربیایند. با این حال آنچه که در گذشته در همین راستا تولید شده، توانسته نظرات برخی مخاطبان را باخود همراه کند. اما واقعیت دیگری که می‌تواند در کم‌کاری مجموعه و فیلمسازان در این عرصه دخیل باشد، حمایت نشدن از سوی مسؤولان فرهنگی و سینمایی در همین مسیر است.

بر این مشکل باید معضل دیگری را اضافه کرد و آن درگیر شدن بیش از اندازه مردم با مسائل و مشکلات جاری زندگی است تا جایی که خیلی از مخاطبان ترجیح می دهند شاهد آثاری باشند که در آنها بخشی از مسائل مرتبط با زندگی آنها به تصویر کشیده شده باشد. در واقع مردم به دنبال دیدن دغدغه های خود در تصویر هستند. با همه اینها اما همچنان جای تولید آثاری پر محتوا تخیلی در سینما و تلویزیون خالی است. شنیده شده که برخی ها در این فضا مشغول به فعالیت شده‌اند، اگر تولیدات آنها برمبنای واقعیت‌ها و باورهای مردم باشد و صرفا در جهت ایجاد سرگرمی با آثار تخیلی نبوده و حرف‌های شایسته برای مخاطب داشته باشد، امکان استقبال از آنها هم وجود دارد. به هر حال سینمای تخیلی در جهان با توجه به فرهنگ ملت های مختلف مخاطبانی دارد. اما در ایران هنوز متاسفانه به دلیل آن‌که روی سلیقه، ذوق و نیاز مخاطبان کودک و نوجوان به‌درستی کار نشده و حتی سینمای کودک و نوجوان در کشور ما به تعلیق درآمده، لازم است که پیش از هرچیز برای ارتقای دانش تصویری مخاطبان، تمهیداتی در تلویزیون اندیشیده شود و به موازات آن با توجه نیاز اقشار مختلف، آثار خوب تخیلی که معنای آن بازهم می‌تواند ادبیات و فرهنگ کهن ما باشد، تولید شود. اگر نه مثل بعضی از مجموعه‌های خارجی تولید صرف آثار تخیلی و ماورایی که در قالب تفکر بسیاری قرار نمی‌گیرد، تولید شود، طبیعی است که مورد استقبال قرار نمی‌گیرد.

در هر حال در خبرها شنیده شده که افخمی می‌خواهد در همین عرصه تولیداتی را به ظهور برساند، می‌تواند خوشایند باشد، به شرط آن‌که به نیاز و سلیقه مخاطب احترام گذاشته شود و حرف‌هایی برای گفتن در آن مورد توجه سازندگان اثر قرار بگیرد.

یکی از شکوهمندترین تولیدات ادبیاتی ایران شاهنامه است. اثری که عمدتا همه شخصیت‌هایش را برمبنای تخیل فردوسی بنا کرده، اما همه ماجراها و همه شخصیت‌ها که در قالب تفکر مبارزه خیر و شر جهت داده شده‌اند، از واقعیت‌های زندگی مردم نشات گرفته‌اند، به همین دلیل اگر صرفا آثار تخیلی شامل موضوعاتی شود که هیچ‌گونه تاثیر و استفاده‌ای برای مخاطب ندارد، می‌تواند حتی باعث انحراف ذهنیات آنها شود.

اما اگر بر مبنای واقعیت و ذهنیت مخاطب در تلویزیون آثاری ساخته شود که در آنها مفاهیم اخلاقی، انسانی، قرآنی و اجتماعی لحاظ شده باشد، چون این مفاهیم با افکار مخاطب در ارتباط هستند، او می‌تواند به راحتی با آنها ارتباط بگیرد. اگر غیر از این باشد، یک‌سری موهومات و تخیلات نامناسب به تصویر درآید، جز هدر دادن پول، وقت و تلاش مخاطبان هیچ ثمر دیگری نخواهد داشت.

در مورد محدودیت‌گذاری سنی هم باید گفت که تلویزیون یک رسانه ارتباط اجتماعی است و مخاطبان آن از اقشار متفاوت‌اند به همین خاطر باید سلیقه و نظرات طیف‌های مختلف در آن مدنظر قرار بگیرد. از همین رو باید با رعایت ادبیات، فرهنگ جامعه و نوشتن فیلمنامه‌های مناسب اجتماعی و خانوادگی با توجه به محوریت نقش کودکان و بزرگسالان، مسائلی در فیلم‌های فانتزی و تخیلی گنجانیده شود که نه‌تنها به لحاظ روحی به مخاطب آسیب نرساند، که باعث باروری تخیلات مخاطب برای ایجاد مسائلی که برای او دغدغه شده‌اند، حداقل در دنیای تخیل شکل بگیرد.

مساله مهم قابل ذکر این است که تخیلات با خرافات و موهومات نباید درهم‌آمیخته شود و این بخش باید جنبه علمی و آموزشی داشته باشد تا مخاطب با دیدن این دست مجموعه‌ها، راهکارهایی برای زندگی خود بیابد. وگرنه می‌شود هزاران سریال تخیلی و ماورایی بدون ربط با مسائل جامعه ساخت که هیچ ارتباطی با فرهنگ و عقاید جامعه ندارد و نمی‌تواند به حال مردم مفید باشد، به همین دلیل حال که قرار است در این زمینه حرکات خوب انجام شود، باید براساس پژوهش‌های علمی، فرهنگی و نگاه‌های درست اجتماعی باشد که با حمایت مستمر مادی و معنوی مسؤولان فرهنگی به ثمر نشیند.

فاطمه شهدوست - رسانه / روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها